غزه، چهرۀ عریان دشمن علیه بشریت
نویسنده: محمد جواد گنجه کویری | غزه، چهرۀ عریان دشمن علیه بشریت
روایت خون، نقاب تمدن و رسوایی جهانی
در سحرگاه هفتم اکتبر ۲۰۲۳، جبهۀ مقاومت فلسطین با عملیاتی برقآسا، بنیانهای امنیتی رژیم صهیونیستی را به لرزه درآورد؛ عملیاتی که نام «طوفان الاقصی» بر آن نهاده شد. اما آنچه پس از آن رخ داد، دیگر صرفاً یک درگیری منطقهای نبود؛ بلکه بدل به صحنهای شد که در آن، چهرۀ واقعی مدعیان تمدن، آزادی، و حقوق بشر برای همگان آشکار شد. حملهی وحشیانۀ رژیم صهیونیستی به غزه و سکوت و حمایت بیشرمانۀ دولتهای غربی، بار دیگر نشان داد که زیر پوست دموکراسی غربی، وحشیگری مدرن و بیرحمی ساختاریافته جریان دارد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روزهای آغازین جنگ، تعبیر معناداری به کار بردند: «چهرۀ واقعیِ غرب در غزه برملا شد؛ آن تمدن، آن انساندوستی، آن دفاع از حقوق بشر، همه پوشال بود.» این سخن، نه فقط یک موضعگیری سیاسی، که بیانی از یک تحلیل تمدنی و راهبردی است. واقعیت آن است که آنچه در غزه رخ داد، نه صرفاً جنگ، بلکه آزمون بزرگ بشریت امروز بود؛ و در این آزمون، غرب مردود شد. بمباران بیمارستانها، مدارس، اردوگاهها، و صفهای نان، با سلاحهایی که نام سازندگان آمریکایی و اروپایی بر آن حک شده بود، تنها یک معنا داشت: شراکت آشکار در جنایت علیه بشریت.
در این میان، رسانههای جهانی نیز بهجای روایت حقیقت، در تلاش بودند تا با فیلترهای سیاسی، جنایت را پنهان کنند. حذف تصاویر قربانیان، سکوت درباره کشتار کودکان و زنان، سانسور فعالان فلسطینی و بسته شدن حسابهای رسانهای، بخشی از جنگ شناختیِ فراگیری بود که در موازات بمباران فیزیکی جریان داشت. اینگونه بود که غزه نه فقط میدان جنگ، بلکه میدان افشاگری شد؛ افشای دروغ بزرگ تمدن غرب، افشای چهرۀ خونریز نظام سلطه، افشای قلب تیرهی نهادهایی که دههها دم از آزادی و حقوق بشر میزدند.
در کنار این رسوایی جهانی، اما غزه نماد دیگری هم شد: نماد امید. غزه نشان داد که یک ملت محصور، میتواند در برابر مجهزترین ارتش منطقه بایستد؛ میتواند پدافند کند، پاسخ دهد، و حتی در میدان دیپلماسی و افکار عمومی نیز پیروز شود. اینجاست که رهبر انقلاب فرمودند: «ملت فلسطین امروز از هر زمان دیگر قویتر است، و دشمن صهیونیستی از هر زمان دیگر ضعیفتر.»
چهره واقعی غرب در غزه
«نقاب دروغین تمدن، خونآلود شد»
در طول تاریخ، هیچگاه اینچنین پرده از چهرۀ دروغین تمدن غربی کنار نرفته بود که در جنگ اخیر غزه رخ داد. اگر قرن بیستم را میتوان قرن دو جنگ جهانی و هولوکاستهای بیپایان استعمار دانست، قرن بیستویکم بهویژه پس از اکتبر ۲۰۲۳، چهرهای عریانتر و شرمآورتر از غرب را نمایش داد؛ جایی که بمبهای آمریکایی، کودکان را در آغوش مادرانشان تکهتکه کردند، و غرب ایستاد و تماشا کرد.
رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آشکار و بیسابقه ایالات متحده و اروپا، حملهای ویرانگر و بیرحمانه به نوار غزه آغاز کرد؛ حملهای که بنا بر گزارش منابع رسمی مانند دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل (OCHA)، به کشته شدن بیش از ۳۵ هزار غیرنظامی، و زخمی شدن دهها هزار نفر منجر شد، که حدود ۷۰ درصد آنان کودک و زن بودند. با این حال، نه تنها هیچ نهاد بینالمللی مدعی حقوق بشر واکنش جدی نشان نداد، بلکه رهبران غربی مانند بایدن، شولتس، مکرون و ساناک، از تداوم این حمله حمایت کردند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با بصیرتی راهبردی در همان روزهای آغازین جنگ، این واقعیت را چنین توصیف کردند: «غرب دروغ میگوید؛ نه حقوق بشر برایش مهم است، نه جان انسانها… امروز چهرهی واقعیشان آشکار شده است؛ با این بمبارانها، با این کشتارها، با این سکوت وقیحانه.»
غرب؛ شریک جرم، نه تماشاچی
حمایت غرب از جنایات اسرائیل، صرفاً در حد موضعگیری سیاسی و دیپلماتیک نبود، بلکه حمایت لجستیکی و عملیاتی کامل را در بر گرفت. طبق گزارش مرکز نظارت تسلیحاتی SIPRI و گزارشات رسانههای مستقل آمریکایی، در همان دو هفته اول جنگ، آمریکا بیش از ۱۰۰ محموله مهمات، از جمله بمبهای ۹۰۰ کیلویی GBU-31 و فسفری سفید، به اسرائیل ارسال کرد. شرکتهایی چون Raytheon، Lockheed Martin، Boeing، Northrop Grumman و حتی کمپانیهای فرانسوی و انگلیسی نیز در فهرست تأمینکنندگان ابزار کشتار فلسطینیها بودند.
سؤال مهم اینجاست: چگونه غربی که سالها برای بمباران غوطه در سوریه یا ادلب اشک تمساح میریخت، حالا با دیدن جسدهای متلاشیشده کودکان در اردوگاه جبالیا، سکوت یا لبخند رضایت دارد؟ پاسخ را باید در منطق دیرینهی استعمار و نژادپرستی تمدنی جستوجو کرد؛ جایی که غیرغربی و غیرسفیدپوست، «انسان درجه دو» تلقی میشود.
حضرت آقا در همین راستا فرمودند: «تمدن غربی با همه ادعاهایش، در مقابل ملت مظلوم فلسطین شکست خورد؛ اینها همانهایی هستند که قرنها استعمار کردند، و امروز هم همان روحیه را ادامه میدهند.»
رسانه؛ ابزار پنهانکاری جنایت
یکی از مهمترین ابزارهای غرب در پنهان کردن چهرهی واقعی خود، رسانههای جریان اصلی (mainstream media) است. در طول ماههای نخستین جنگ، شبکههایی چون CNN، BBC، Fox News، France24، و حتی Associated Press، بخش بزرگی از کشتار را سانسور کرده یا وارونه جلوه دادند. در روایت آنها، رژیم صهیونیستی همواره در حال دفاع است و مقاومت فلسطین، عامل آغازگر بحران و تهدیدی برای ثبات جهانی معرفی میشود.
سانسور شدید تصاویر بمباران کودکان، روایتهای تحریفشده از حملات، تمرکز بر گروگانها و حذف سیستماتیک صدای خبرنگاران میدانی چون «موهایدین»، «هند خضری» و «علی مکی» در پلتفرمهایی مانند توییتر، یوتیوب و اینستاگرام، نشان داد که نه تنها سلاح و سیاست، بلکه روایت نیز در اختیار ظلم است.
رهبری به روشنی در این زمینه هشدار دادند: «امروز جهاد تبیین بر همه لازم است؛ چون دشمن حقیقت را میکُشد، و ما باید آن را زنده کنیم.»
جنگ روایتها در غزه، نبرد میان وجدان بیدار جهانی با امپراتوری دروغ است. جایی که انتشار یک تصویر از جنازۀ نوزاد فلسطینی میتواند به حذف اکانت منجر شود، اما توجیه بمباران بیمارستانها آزادانه منتشر میشود، دیگر نهتنها حقوق بشر، بلکه «حقیقت» هم در محاصره قرار گرفته است.
سقوط اخلاقی در قلب غرب؛ از دانشگاه تا خیابان
غرب تنها در میدان نظامی و رسانهای رسوا نشد، بلکه در حوزه دانشگاهی و نخبگانی نیز سقوط آزاد اخلاقی را تجربه کرد. در آمریکا، بیش از ۱۵۰ استاد دانشگاه و هزاران دانشجو به جرم اعتراض به کشتار غزه، اخراج، تهدید یا تعلیق شدند.
در دانشگاههایی چون هاروارد، کلمبیا، میشیگان، ییل، برکلی و حتی سوربن فرانسه، دانشجویان معترض با برچسب «حامی تروریسم» روبهرو شدند.
این در حالی است که همین محافل، سالها خود را پرچمدار آزادی بیان، تفکر انتقادی و پلورالیسم معرفی میکردند. دوگانگی فاحش در رفتار با اوکراین و فلسطین، دیگر توجیهپذیر نیست؛ در اوکراین، مقاومت در برابر اشغالگر ستایش میشود، اما در فلسطین، همان مقاومت را «تروریسم» مینامند.
در نگاه رهبر انقلاب، این تناقضها نشانه «بیاعتباری بنیانهای فکری غرب» است: «وقتی معیارها دوگانه باشد، عدالت وجود ندارد؛ اینها بهظاهر روشنفکرند، اما در باطن، پیرو زور و منفعتاند.»
مردم غرب؛ وجدانهایی علیه دولتهای خود
با همه این تاریکیها، نقطه روشنِ این صحنه، واکنشهای مردمی در غرب بود. میلیونها انسان در آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی، ژاپن و حتی استرالیا، با وجود سانسور رسانهای، به خیابان آمدند و شعار «Free Palestine» سر دادند. در نیویورک، جوانان کلیمی با پلاکاردهایی چون «Not In My Name» علیه صهیونیسم شعار دادند. در پاریس، معترضان به سرکوب پلیس، تصویر نوزادان شهید فلسطینی را روی دیوارهای شهر کشیدند.
این شکاف عمیق میان مردم و دولتها، نشان داد که قلب تمدن غربی دیگر با سیاستمداران آن همراه نیست. مقاومت فلسطین، فقط دیوارهای تلآویو را نلرزاند؛ بلکه ستونهای پوشالی تمدن لیبرال را هم ترک داد.
رهبری در جمعبندی این تحولات تأکید کردند: «غربیها فقط در ظاهر متمدناند؛ آنچه امروز در غزه دیده شد، چهره واقعی تمدن غربی است. و آنچه مردم دنیا دیدند، یک بیداری جهانی بود.»
غزه؛ جغرافیای مقاومت و بیداری جهانی
«مقاومت، تنها امید بشریت در برابر وحشیگری مدرن»
آنچه غزه را در این سالها به کانون توجه جهانی بدل کرده، نه فقط شدت جنایتهای دشمن صهیونیستی، بلکه پایداری حیرتانگیز و هوشمندانهی مردمی است که با دستان خالی، در برابر ماشینی از سلاح و رسانه ایستادهاند. در عصری که ارتشهای مدرن با پیشرفتهترین فناوریها مجهز شدهاند، غزه ثابت کرده که معادلههای قدرت، صرفاً با تانک و هواپیما تعیین نمیشود؛ بلکه با ایمان، ابتکار، و مقاومت مردمی، میتوان ستونهای یک رژیم جعلی را لرزاند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به همین واقعیت، فرمودند: «ملت فلسطین در غزه، امروز دیگر تنها نیست؛ او پشتوانهای از ایمان، تجربه، مقاومت و حمایت منطقهای دارد. این ملت، نماد عزت مسلمین شده است.»
- تحول راهبرد مقاومت؛ از واکنش احساسی تا سازمانیافتگی رزمی
مقاومت فلسطینی در دهههای گذشته، مسیری شگرف طی کرده است. از روزهایی که نوجوانان با سنگ و آجر به مصاف سربازان تا بن دندان مسلح اسرائیلی میرفتند، امروز به نقطهای رسیدهایم که گروههای منظم و منسجمی چون کتائب قسام (شاخه نظامی حماس) و سرایا القدس (شاخه جهاد اسلامی) با موشک، پهپاد، جنگافزارهای بومی، و تونلهای تاکتیکی، رژیم صهیونیستی را به زانو درآوردهاند.
عملیات «طوفان الاقصی» نمونهای از این بلوغ راهبردی است؛ عملیاتی که با ضربه امنیتی و روانی بیسابقه علیه ارتش اسرائیل آغاز شد و نشان داد مقاومت دیگر صرفاً واکنشی احساسی یا انفعالی نیست، بلکه حاصل طراحی دقیق اطلاعاتی، روانی، لجستیکی و مردمی است.
مقام معظم رهبری با اشاره به این تحول راهبردی فرمودند: «مقاومت فلسطین امروز، از یک حرکت پراکنده به یک راهبرد سازمانیافته تبدیل شده است؛ این یعنی پیروزی نزدیک است.»
- مردم؛ ستون فقرات مقاومت
یکی از مهمترین ویژگیهای مقاومت در غزه، مردمی بودن کامل آن است. در جنگ اخیر، ما شاهد بودیم که مردم نه فقط قربانی نبودند، بلکه کنشگر اصلی میدان مقاومت بودند.
از پناه دادن به مجاهدین، تا انتقال مهمات، از نگهداری مجروحان تا مشارکت در ساخت تونلها، از فرستادن نوجوانان به میدان تا صبر مادران بر پیکر پارهپاره فرزندان، همهچیز از درون مردم میجوشد.
در جنگی که اسرائیل از آن بهعنوان “شوک استراتژیک” یاد میکند، مردم غزه نشان دادند که ارادهی ملتی که خانهاش بمباران شده، از هر سلاحی قویتر است. نه کمبود غذا، نه نبود برق، نه محاصره کامل، نتوانست روح مقاومت اجتماعی را در هم بشکند.
رهبری، بارها بر این عنصر بنیادین تأکید کردهاند:«مقاومت، وقتی مردمی شد، دیگر شکستناپذیر است. غزه نمونه کامل این حقیقت است.»
- غزه؛ قلب تپنده محور مقاومت
تحلیلهای راهبردی نشان میدهد که مقاومت غزه دیگر یک نیروی منزوی و محدود نیست، بلکه به جزیی جداییناپذیر از جبهه منطقهای مقاومت تبدیل شده است. در سالهای اخیر، همکاریهای میدانی، انتقال فناوری، آموزش رزمی و پشتیبانی رسانهای بین گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق، سوریه، و یمن افزایش یافته است. حزبالله لبنان، کتائب حزبالله عراق، انصارالله یمن، فاطمیون، زینبیون و حشد الشعبی، همگی در یک شبکه فکری و عملیاتی هماهنگ قرار دارند که محور مقاومت خوانده میشود.
در جریان جنگ اخیر، هماهنگی میان جبهات مقاومت نمایان شد:
- حملات موشکی همزمان از لبنان و سوریه
- عملیاتهای پهپادی یمن در دریای سرخ
- هشدارهای صریح گروههای عراقی به آمریکا و رژیم صهیونیستی
رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای عید فطر ۱۴۰۳ تصریح کردند: «امروز دیگر مقاومت فلسطین تنها نیست؛ دلهای مسلمانان و دستهای مجاهدان از صنعا تا بیروت، در کنار آنهاست. این یعنی شکست کامل طرح صهیونیسم برای تجزیه منطقه.»
- بیداری جهانی؛ غزه، آیینه وجدان بشریت
مقاومت مردم غزه، فقط نیروهای صهیونیستی را متزلزل نکرد؛ دلهای مردم آزاده جهان را هم به لرزه درآورد. در لندن، پاریس، نیویورک، ژوهانسبورگ، دهلی و جاکارتا، میلیونها نفر در حمایت از مردم غزه به خیابان آمدند.
برای اولین بار در دهههای اخیر، فلسطین به مسئله اول افکار عمومی جهانی تبدیل شد. جنبشهای دانشجویی در دانشگاههای آمریکا، اعتراضات روشنفکران اروپایی، تحریم برندهای صهیونیستی، و کمپینهای گسترده ضدجنگ، همگی از بازتاب روحیه مقاومت غزه در سطوح جهانی حکایت دارند.
بسیاری از ناظران جهانی، غزه را نه فقط میدان جنگ، بلکه میدان آزمون اخلاق بشر معاصر نامیدند. ایستادگی غزه، هم غرب را افشا کرد، هم زمینهای شد برای بیداری عمیقتر در میان ملتها.
در بیان رهبری، این تحول فرهنگی به وضوح دیده میشود: «امروز مردم جهان میفهمند که مقاومت، تنها راه بقا برای ملتهای مظلوم است. غزه، این معنا را برای بشریت فریاد زد.»
- غزه، الهامبخش آینده مقاومت در جهان اسلام
مقاومت غزه، صرفاً یک مقاومت جغرافیایی نیست؛ بلکه بهتدریج به الهامبخش فکری، فرهنگی و هویتی نسل جوان مسلمان تبدیل شده است. محتوای رسانهای تولیدشده توسط گروههای مقاومت، از کلیپهای رزمی تا مستندها، از سرودها و اشعار مقاومت تا موشنگرافیها و تولیدات فضای مجازی، همه نشاندهندۀ شکلگیری یک ادبیات تازه است:
ادبیات مقاومت هوشمند، شجاع، عمیق، مردمی و الهی.
در میان جوانان جهان اسلام، نمادهایی چون «قاسم سلیمانی»، «محمد الضیف»، «یحیی السنوار»، «عماد مغنیه» و حتی کودکان شهید غزه، اکنون نه قربانی، بلکه قهرمانان روایت مقاومتاند.
غزه به یکی از منابع بازتولید معنویِ امید بدل شده است؛ امید به اینکه سرنوشت ملتها، نه با میز مذاکره بلکه با ایستادگی تغییر میکند.
رهبری در اینباره بارها تأکید کردهاند: «فلسطین، مکتب عزت و مقاومت است؛ جوانان دنیا با نگاه به غزه، به خویشتن خویش بازمیگردند.»
جنگ شناختی علیه غزه؛ جهاد تبیین در میدان رسانه
«نبرد روایتها؛ وقتی حقیقت در محاصره دروغ است»
در جنگ غزه، بمبها و موشکها تنها سلاحهای کشتار نبودند؛ بلکه دروغ، تحریف، وارونهسازی و سانسور، ابزارهایی پنهان اما مرگبارتر از سلاح بودند. جنگ غزه، یک جنگ تمامعیار شناختی نیز بود؛ نبردی که در آن رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش تلاش کردند حقیقت را بمباران کنند، نهفقط خانهها را.
رهبر انقلاب اسلامی با بصیرت راهبردی این صحنه را چنین توصیف کردند: «امروز میدان جنگ، فقط میدان اسلحه نیست؛ میدان رسانه است، میدان تبیین است، میدان ذهنها و دلهاست.»
ساختار جنگ شناختی علیه غزه
جنگ شناختی، نوعی از نبرد نرم است که در آن دشمن به جای نشانهرفتن جسم، ذهن، احساس و ادراک مخاطب را هدف میگیرد.
در جنگ غزه، این جنگ با مهندسی دقیق غربیها انجام شد؛ آنها تلاش کردند با:
- تحریف مفاهیم،
- وارونهسازی واقعیتها،
- سانسور جنایات،
- و برجستهسازی دروغها
افکار عمومی جهان را از حقیقت منحرف کنند.
هدف اصلی این نبرد، مشروعسازی جنایات اسرائیل و شیطنتسازی از مقاومت فلسطینی بود. رژیم صهیونیستی میدانست که اگر تصاویر کودکان شهید، بیمارستانهای بمبارانشده و اردوگاههای ویرانشده بهدرستی منتشر شود، دیگر جایی برای توجیه باقی نمیماند.
رسانههای جریان اصلی؛ شریک در جنایت
شبکههای رسانهای غرب، در این جنگ شناختی نقش تعیینکنندهای ایفا کردند. رسانههایی چون BBC، CNN، DW، France24، Sky News، AP و … عملاً به بخشی از ساختار جنگ اسرائیل علیه غزه تبدیل شدند. نمونهها آشکارند:
حادثه بیمارستان المعمدانی در اکتبر ۲۰۲۳، که ابتدا رسانهها به دروغ ادعا کردند «موشک فلسطینی به اشتباه فرود آمده»، در حالیکه اسناد و تصاویر و بررسی کارشناسان نظامی، بمب هوشمند اسرائیلی را تأیید میکرد.
در بمباران اردوگاه جبالیا، که بیش از ۱۰۰ شهید برجای گذاشت، اغلب رسانههای غربی با عبارتهایی چون “حمله متقابل اسرائیل” یا “درگیری متقابل” سعی در بیطرفنمایی داشتند. این رسانهها بهجای گزارش حقیقت، با استفاده از واژه سازیهای فریبنده مانند:
- تبادل آتش
- خشونت دوطرفه
- دفاع مشروع
- عملیات ضدتروریسم
و مانند اینها، تلاش کردند ماهیت جنایت را بپوشانند.
فضای مجازی؛ میدان نبرد روایتها
فضای مجازی، در عین حال که بستری برای انتشار حقیقت است، از سوی کمپانیهای غربی به ابزار سانسور و تحریف تبدیل شده است.
در هفتههای نخست جنگ، شاهد بودیم که:
- هزاران پست کاربران فلسطینی، عرب و مسلمان از پلتفرمهایی چون اینستاگرام، یوتیوب، توییتر (X) و فیسبوک حذف شد.
- حساب خبرنگارانی مانند هند خضری، معاذ حمد، یاسر البنا، بهدلیل روایتگری مستقیم، بارها مسدود شد.
- ویدیوهای جنایتهای واقعی با برچسب «خشونت غیرقابل نمایش» حذف شدند، اما روایتهای صهیونیستی بهراحتی بازنشر شدند.
با این حال، همین فضا به میدان تقابل مردم با امپراتوری رسانهای تبدیل شد. کاربران خلاق در سراسر جهان، با طراحی میمها، ویدیوهای کوتاه، کپشنهای مؤثر، و هشتگهایی چون:
- #GazaGenocide
- #FreePalestine
- #ZionismIsTerrorism
- #AllEyesOnRafah
توانستند موجی از افکار عمومی جهانی علیه اسرائیل و حامیانش ایجاد کنند.
جهاد تبیین؛ راهبرد نجاتبخش در جنگ شناختی
رهبر انقلاب اسلامی، از سالها پیش، نسبت به جهاد تبیین بهعنوان یک وظیفه همگانی هشدار داده بودند؛ اما در جنگ غزه، معنای عمیق این مفهوم نمایان شد.
جهاد تبیین یعنی:
- روایتکردن حقیقت در زمانه وارونگی واقعیت
- ایستادگی در برابر هژمونی دروغ و جعل
- استفاده از ابزار رسانه، هنر، منطق، و تحلیل برای افشای چهرهی واقعی دشمن
شبکههایی مانند المنار، المیادین، العالم، پرستیوی، در کنار صدها کانال مردمی و خودجوش مقاومت، نقش مؤثری در روایتسازی مستقل ایفا کردند.
مستندسازی لحظهای، پخش زنده از خیابانهای ویرانشده، صدای مادران شهید، و نمایش کرامت مظلومان، همه بخشی از جهاد تبیین در میدان رسانه بود.
رهبر انقلاب در همینباره میفرمایند: «جهاد تبیین، یک جهاد واجب است؛ چون دشمن حقیقت را در ذهنها و دلها میکشد. اگر شما روایت نکنید، دشمن روایت خواهد کرد.»
فرصت تمدنی از دل جنگ روایتها
جنگ رسانهای و شناختی، اگرچه تهدیدی جدی است، اما یک فرصت بزرگ برای جهانیسازی گفتمان مقاومت نیز بهشمار میآید. چهرههایی چون محمد الضیف، یحیی السنوار، احمد سعدات، عبداللطیف القانوع و حتی کودکان شهیدی مثل «فرح ابوحطب»، امروز در ذهن میلیونها انسان در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای لاتین، به نماد ایستادگی، عدالتطلبی و انسانیت بدل شدهاند. هنر مقاومت، رسانه مقاومت، و روایت مقاومت، اکنون جریانی فراملی ایجاد کرده که در حال فرسایش بنیانهای مشروعیت صهیونیسم جهانی است.
زنان مقاومت؛ ستونهای تربیت، صبر و پیروزی
«از مادران شهید تا فرماندهان فرهنگی جبهه مقاومت»
در میان آوار، زیر بمباران، در میانه فریادها و خونها، تصویری که بارها در قاب دوربینها ثبت شد، زنی بود که فرزند شهیدش را در آغوش میگرفت، قطره اشکی نمیریخت و میگفت: “فدای راه خدا”.
زنان در جبهه مقاومت، دیگر صرفاً نقشهای پشتیبانی و عاطفی ندارند؛ بلکه ستونهای واقعی این مقاومتاند؛ از تربیت رزمنده تا ساختن هویت، از پایداری در مصیبت تا جهاد رسانهای و فرهنگی.
در غزه، لبنان، یمن، عراق، ایران و سراسر جبهه مقاومت، زن مؤمن مقاوم، نه در حاشیه، بلکه در متن نبرد قرار دارد.
رهبر انقلاب اسلامی بارها این جایگاه را برجسته کردهاند: «زن در جبهه مقاومت، هم مادر شهید است، هم همسر مجاهد، هم مربی نسل آینده و هم پرچمدار روایت حقیقت؛ و این عظمت، قابل اندازهگیری نیست.»
- زنان فلسطینی؛ مبدأ تربیت و مقصد صبر
در غزه، زن فلسطینی فقط یک مادر یا همسر نیست؛ او مدرسهای برای تربیت مجاهد است. در خانههایی که هر لحظه ممکن است بمباران شود، در شرایط محاصره و فقر، در دل ترس و گرسنگی، زن مسلمان با ایمان و آگاهی، نسلی از مردان مؤمن و مقاوم تربیت کرده که اسرائیل را به زانو درآوردهاند. شاهد این سخن، مادران فرماندهان شهید غزهاند؛ از مادر محمد الضیف که فرزندش را «وقف اسلام» کرد، تا مادر شهید احمد الجعبری که هنگام شهادت فرزندش گفت: “این راه، راه حسین است؛ ما عقبنشینی نمیکنیم.”
در فرهنگ فلسطینی، مادر شهید، مقام والایی دارد. آنها نهتنها اشک نمیریزند، بلکه حضور رسانهای پیدا میکنند و با افتخار اعلام میکنند که «فرزندم را فدای قدس کردم». این صلابت، از زن مقاوم، یک رهبر فکری ساخته است.
- زنان در خط مقدم روایتگری مقاومت
جنگ اخیر غزه نشان داد که بسیاری از صادقترین و مؤثرترین خبرنگاران میدانی، زنان فلسطینی بودند.
کسانی چون:
- هند خضری، خبرنگار الجزیره که با تلفن همراه، لحظهبهلحظه جنایتها را مستند کرد.
- نور حجازی، که از ویرانههای خانیونس گزارش میداد.
- دیما خلیل، که تصاویر مادران داغدار را با زبانی انسانی روایت میکرد.
این زنان، در خط مقدم جهاد تبیین و افشای دروغهای صهیونیسم قرار دارند؛
همانطور که مادران شهدا با روایت صبر خود، «مقاومت نرم» را معنا میبخشند.
رهبر انقلاب اسلامی فرمودند: «زن مسلمان، با حفظ هویت خود، میتواند بزرگترین کارها را انجام دهد. زن امروز فلسطین، حجتی است برای زن مسلمان.»
- الگوی زن مقاوم؛ از زینب کبری (س) تا مادران شهدای مقاومت
اگر بخواهیم زنان مقاومت را در یک الگوی معنوی تفسیر کنیم، باید به حضرت زینب کبری (س) رجوع کنیم؛ زن بصیر، آگاه، مجاهد، صبور و افشاگر ظلم.
همانگونه که حضرت زینب با خطبههای خود در شام، یزید را رسوا کرد، امروز هزاران زن فلسطینی، لبنانی، یمنی و ایرانی، در تریبونهای حقیقی و مجازی، ستم صهیونیسم و غرب را فریاد میزنند.
مادر شهید محمد ابوخضیر، که فرزندش زنده زنده سوزانده شد، در مصاحبهاش با CNN گفت: “ما از خون نمیترسیم؛ فرزندانمان را برای آزادی فلسطین به دنیا آوردهایم.”
این نگاه، عین همان نگاه مادر وهب در کربلا است. در لبنان، مادر شهید عماد مغنیه، فرزندش را «امانت خدا» دانست.
در ایران، مادر شهید حججی گفت: “این پرچم را ما زمین نمیگذاریم؛ مادران دیگر را برای این مسیر آماده میکنم.”
- زنان در پشتیبانی فرهنگی و اجتماعی مقاومت
زنان تنها در عرصه عاطفی و تربیتی فعال نیستند، بلکه در جبهههای اقتصادی، رسانهای، فرهنگی و روانی نیز نقشسازند.
در غزه، زنان:
- کارگاههای خیاطی برای لباس رزمندگان راه انداختهاند
- شبکههای پشتیبانی غذایی و درمانی را مدیریت میکنند
- در برنامههای رسانهای مقاومت، تهیهکنندگی، گویندگی و مدیریت دارند
- تولید محتوا در صفحات عربی، انگلیسی، فرانسوی درباره مقاومت انجام میدهند
این حضور فعال، نشان میدهد مقاومت بدون زن مؤمن انقلابی، ناقص و ناتوان خواهد بود.
رهبر انقلاب بارها گفتهاند: «زن انقلابی، یک موجود منفعل نیست؛ او فعالترین عنصر در نظام تربیتی و تمدنی اسلام است.»
- زن مؤمن انقلابی؛ عنصر تمدنساز جبهه مقاومت
مقاومت، فقط ساختار نظامی نیست؛ بلکه یک منظومه تمدنی است که در آن، زن، عنصر مرکزی فرهنگسازی و تمدنسازی است. اگر مقاومت توانسته نسلهایی از مجاهدان تربیت کند، اگر توانسته وجدان جهان را بیدار کند، اگر توانسته روحیه صبر و ایستادگی را حفظ کند، بخش مهمی از آن، بهدلیل جایگاه بیبدیل زنان در این منظومه است.
زن مسلمان مقاومت، آینده را میسازد. او نهتنها حامی مرد است، بلکه رهبر معنوی یک جامعهی ایستاده در برابر طوفان است. بیجهت نیست که رهبری در دیدار با بانوان انقلابی فرمودند: «زن مسلمان، با ایمان، با حیا، با بصیرت، میتواند یک جامعه را به پیش ببرد؛ و این را زنان فلسطین به دنیا نشان دادند.»
در نهایت او راوی، حافظ، مربی و فرمانده معنوی مقاومت است. و این حضور، نه فقط مقاومت را قویتر کرده، بلکه الگویی جدید از زن مؤمن انقلابی برای جهان ساخته است. الگویی که غرب با همه ابزارهای فرهنگیاش نتوانسته تولید کند.
دیدگاهتان را بنویسید