جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد > مطالب سایت > سرویس‌های سایت > رسانه و روانشناسی > طرحواره بازداری هیجانی | فضای مجازی و رسانه؛ قاتلان نامرئی احساسات | قسمت بیست و پنجم

طرحواره بازداری هیجانی | فضای مجازی و رسانه؛ قاتلان نامرئی احساسات | قسمت بیست و پنجم

۱۴۰۳-۱۱-۳۰
رسانه و روانشناسی، سرویس‌های سایت، مطالب سایت، یادداشت
طرحواره بازداری هیجانی

نویسنده: احمدرضا مرادی

ساختار طرحواره بازداری هیجانی|تحلیل زیستی و روان‌شناختی

طرحواره بازداری هیجانی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین طرحواره‌های ناسازگار حوزۀ پنجم بوده که به‌طور مستقیم با ساختار مغزی و قوانین زیستی آن مرتبط است. این طرحواره با مکانیسم‌های عصبی و زیستی مغز هم‌خوانی دارد به گونه‌ای که اگر مداری عصبی‌ در مغز فعال شود و سپس پاسخی دریافت نکند مغز به تدریج تصمیم به خاموش کردن آن مدار می‌گیرد. این اصل زیستی پایه‌ای برای درک عمیق‌تر ساختار این طرحواره فراهم می‌کند.

در مغز مدارهای هیجانی برای بقاء و تعامل اجتماعی انسان‌ها تکامل یافته‌اند. وقتی این مدارها فعال می‌شوند ولی پاسخی(چه از محیط و چه از درون) دریافت نمی‌کنند مغز به‌تدریج تصمیم می‌گیرد که این مدارها را خاموش کند. این روند مشابه حالتی است که فرد گرسنه می‌شود ولی به دلیل نبود غذا حس گرسنگی پس از مدتی ناپدید می‌شود چرا که مغز مدار گرسنگی را به‌طور موقت خاموش کرده و بدن را در حالت اضطرار فرو می‌برد تا کمتر انرژی مصرف کند و بقاء بیشتری داشته باشد. در افرادی که دچار طرحوارۀ بازداری هیجانی هستند مدارهای هیجانی به‌دلیل عدم پاسخ‌دهی(ناشی از محیط سرد عاطفی یا سرکوب مداوم احساسات) خاموش یا نیمه‌خاموش شده‌اند.

در علوم عصب‌شناسی و روان‌شناسی تمایز دقیقی بین احساسات(Sensations) و هیجانات(Emotions) وجود دارد که برای درک بهتر طرحواره بازداری هیجانی فهم آن ضروری است. این تفاوت به ساختار مغز و مسیر پردازش اطلاعات حسی و هیجانی بازمی‌گردد.

احساسات (Sensations): احساسات به تجارب حسی اولیه‌ای اشاره دارند که از طریق حواس پنجگانه(بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه) به مغز منتقل می‌شوند. این اطلاعات حسی ابتدا وارد تالاموس می‌شوند؛ تالاموس به‌عنوان ایستگاه مرکزی مغز برای پردازش اولیۀ اطلاعات حسی عمل می‌کند. از آنجا این پیام‌ها به نواحی حسی قشر مغز(مانند قشر بینایی، قشر شنوایی و غیره) ارسال می‌شوند تا به‌صورت دقیق‌تر پردازش شوند.
به‌ عبارت‌ دیگر احساسات داده‌های خام حسی هستند که هنوز توسط سیستم عصبی تفسیر نشده‌اند. به‌ عنوان‌ مثال دیدن نور شدید، شنیدن صدای بلند یا لمس سطح زبر همگی احساساتی هستند که تنها ویژگی‌های فیزیکی محرک را به مغز منتقل می‌کنند.

هیجانات (Emotions): هیجانات به تفسیر ذهنی و عاطفی این احساسات اشاره دارند. زمانی که پیام‌های حسی توسط تالاموس به بخش‌های مرتبط در سیستم لیمبیک(آمیگدال و هیپوکامپ) منتقل می‌شوند ارزیابی عاطفی و ساخت مفهوم عاطفی و منطقی(در تعامل با قشر پیش پیشانی) آن‌ها آغاز می‌شود. آمیگدال به‌عنوان مرکز پردازش هیجانات(ترس، خشم و غم) نقش اساسی دارد. اینجاست که احساسات خام در تعامل با قشر عالی پیش‌پیشانی تبدیل به هیجانات معنادار می‌شوند.

برای مثال، صدای بلند ابتدا به‌عنوان احساسی شنیداری ثبت می‌شود، اما پس از پردازش در سیستم لیمبیک ممکن است به‌عنوان اضطراب تجربه شود بسته به اینکه این صدا به‌عنوان تهدید تلقی شود یا خیر. حتی زمانی که پردازش توسط آمیگدال به اتمام رسید فرآیند ادراک و پرورش هیجانات تمام نشده و قشر عالی پیش‌پیشانی مغز تازه به فهم و ادراک منطقی وابسته به پیام هیجانی آن‌ها می‌پردازد و چرخۀ تفکر و استدلال را درست می‌کند؛ حال همین چرخه خودش نیز به فعالیت بیشتر آمیگدال بسته به نوع و اندازۀ تهدید پیام اولیه و چگونگی تفاسیر بعدی آن ‌منجر می‌شود.

افرادی که دچار طرحواره بازداری هیجانی هستند ممکن است احساسات را در سطح فیزیولوژیک تجربه کنند اما به دلیل سرکوب مدارهای پردازش هیجانی در قشر پیش‌پیشانی و تعامل آن با آمیگدال نمی‌توانند آن را به‌عنوان تجربۀ هیجانی معنادار پردازش یا ابراز کنند. این مسأله به حالتی منجر می‌شود که فرد، علی‌رغم دریافت تحریکات هیجانی در سطح شناختی آن‌ها را سرکوب یا بی‌اهمیت تلقی کند. دلیل اصلی این پدیده عدم تأمین نیاز به خودانگیختگی و تفریح است.

خودانگیختگی و تفریح از نیازهای بنیادین هیجانی شناختی است که در مدل‌های مختلف رشد انسان مانند نظریه خودتعیین‌گری(Self-Determination Theory)، مورد تأکید قرار گرفته‌. تحقیقات نشان داده است که محرومیت از خودانگیختگی و فعالیت‌های تفریحی در دوران کودکی می‌تواند به کاهش انعطاف‌پذیری هیجانی و شناختی، افزایش گرایش به بازداری هیجانی، و حتی افزایش حساسیت به اضطراب و افسردگی منجر شود (Ryan & Deci, 2000).

افرادی که در محیط‌های خشک و محدودکننده بزرگ شده‌اند معمولاً فرصت کافی برای بیان آزادانه احساسات یا تجربه هیجانات مثبت سن خودشان را از طریق بازی، خلاقیت و تفریح را نداشته‌اند. نتیجۀ این امر، ضعف در پردازش و بیان هیجانات، کاهش انعطاف‌پذیری شناختی و شکل‌گیری شخصیتی بیش‌ازحد کنترل‌شده و منطقی است. در چنین شرایطی فرد نه‌تنها از ابراز احساسات خود پرهیز می‌کند، بلکه ممکن است دیگران را نیز به دلیل ابراز هیجاناتشان قضاوت یا سرزنش کند.

نسل بی‌احساس در فرهنگ کاری

از نمونه‌های ملموس طرحواره بازداری هیجانی گسترده در جامعه را می‌توان در نسل‌هایی مشاهده کرد که در محیط‌های کاری پر استرس و رقابتی پرورش یافته‌اند. به‌طور خاص در جوامعی که فرهنگ حرفه‌ای بودن را معادل سرکوب هیجانات می‌دانند افراد یاد می‌گیرند که احساسات و هیجانات خود را مهار کنند. نتیجۀ این روند، شکل‌گیری نیروی کار دچار سرکوب هیجانی، فاقد همدلی و بیگانه از احساسات واقعی خود است.

در چنین شرایطی، کارمندان ممکن است به دلیل قرار گرفتن مداوم در محیط‌های سرکوب‌کنندۀ هیجانی، دچار ناتوانی در تجربه و ابراز هیجانات شوند. تحقیقات در علوم اعصاب اجتماعی نشان داده است که قرار گرفتن در معرض فرهنگ‌های سازمانی که بازداری هیجانی را تشویق می‌کنند، به مرور موجب کاهش فعالیت قشر اوربیتوفرونتال و افزایش فعال‌سازی مدارهای سرکوبگر در قشر سینگولیت قدامی می‌شود(Gross, 2002). این امر می‌تواند در بلندمدت منجر به سردی عاطفی در روابط، کاهش انگیزش و حتی افزایش علائم افسردگی شود. علاوه بر این بررسی‌ها در حوزۀ روان‌شناسی صنعتی سازمانی نشان داده‌اند که سازمان‌هایی که ارزش‌های هیجانی را سرکوب می‌کنند نرخ فرسودگی شغلی بالاتری دارند و میزان تعهد سازمانی در میان کارکنان آن‌ها کاهش می‌یابد(Hülsheger et al., 2013).

واپس‌زنی هیجانات

واپس‌زنی هیجانات در طرحواره بازداری هیجانی به عنوان مکانیسم دفاعی عمیق باعث می‌شود که فرد به‌طور ناخودآگاه تجربه و بیان هیجانات خود را سرکوب کند. این فرآیند برخلاف سرکوب ارادی احساسات عمدتاً در سطح ناخودآگاه رخ می‌دهد و منجر به کاهش یا حذف آگاهی فرد از هیجانات خود می‌شود. در این چارچوب افراد ممکن است نه‌تنها هیجانات منفی مانند خشم و غم بلکه حتی هیجانات مثبت نظیر شادی، لذت و محبت را نیز سرکوب کنند.

در طرحواره بازداری هیجانی واپس‌زنی(Repression) معمولاً یکی از مکانیسم‌های دفاعی اصلی است که در جهت حفظ انسجام خود(Self-coherence) و جلوگیری از تعارضات درونی به کار گرفته می‌شود. برخلاف بازداری ارادی که در آن فرد به دلایلی همچون حفظ شأن اجتماعی یا اجتناب از پیامدهای بیرونی، آگاهانه هیجانات خود را کنترل می‌کند، در واپس‌زنی، فرد ممکن است به‌طور کلی از وجود یک هیجان آگاه نباشد.

به عنوان مثال، فردی که خشم خود را واپس می‌زند، نه‌تنها از ابراز آن خودداری می‌کند، بلکه حتی در سطح شناختی و فیزیولوژیک نیز تجربه خشم را احساس نمی‌کند. این امر می‌تواند به نوعی کرختی هیجانی(Emotional Numbness) منجر شود که در آن فرد نه‌تنها خشم، بلکه سایر احساسات را نیز با شدت پایین‌تری تجربه می‌کند. این کاهش تجربه هیجانی می‌تواند بر عملکرد سیستم عصبی و شناختی نیز تأثیر بگذارد، به‌گونه‌ای که فرد درک حسی متفاوتی از جهان اطراف خود داشته باشد.

پیامدهای واپس‌زنی هیجانات در افراد دارای طرحواره بازداری هیجانی

  1. کاهش تجربه حسی و هیجانی
    برخی از افراد با طرحواره بازداری هیجانی که دچار واپس‌زنی هیجانات شده‌اند ممکن است نه‌ تنها احساسات خود را سرکوب کنند بلکه درک حسی آن‌ها از محرک‌های فیزیولوژیک نیز کاهش یابد. این افراد ممکن است:

    • درد را کمتر احساس کنند یا واکنش طبیعی به محرک‌های دردزا نداشته باشند.
    • میل جنسی آن‌ها کاهش یابد زیرا سیستم پردازش لذت در مغز آن‌ها دچار نوعی بازداری شده است.
    • احساس خستگی را کمتر درک کنند زیرا بازداری مزمن هیجانی می‌تواند موجب عدم توجه به نیازهای فیزیکی شود.

بازداری از ادراک و عملی کردن تکانه‌های مثبت؛

  • عدم توانایی در ابراز شوخی و بازیگوشی هیجانی

بسیاری از این افراد یا قادر به شوخی کردن نیستند یا آن را رفتاری جلف و بیهوده می‌دانند این موضوع می‌تواند ناشی از:

  1. عدم تجربه کافی در کودکی: بازی و شوخی به عنوان ابزارهای رشد هیجانی اگر در کودکی به‌شدت کنترل یا سرکوب شده باشند در بزرگسالی نیز به شکل طبیعی بروز پیدا نمی‌کنند.
  2. کنترل بیش از حد تکانه‌ها: این افراد اغلب شوخی را غیرجدی و سبُک می‌دانند و آن را با هویت بالغ و متعادل خود در تضاد می‌بینند.
  • مشکل در ابراز محبت جدی و همدلی

این افراد ممکن است از فیلترهای تمسخر یا طرد در حوزۀ اول طرحواره‌ها محبت خود را ابراز کنند اما در بیان محبت به صورت جدی دچار معذوریت شوند و نتوانند به صورت کاملا روراست جملاتی مانند دوستت دارم یا عاشقت هستم را بیان کنند. این وضعیت می‌تواند ناشی از:

  1. عدم یادگیری الگوهای مناسب ابراز محبت در دوران کودکی
  2. ترس ناخودآگاه از آسیب‌پذیری: در این افراد ابراز محبت به صورت جدی معادل با افشای ضعف تلقی می‌شود.
  3. عدم همدلی عمیق: واپس‌زنی مزمن هیجانی باعث می‌شود که این افراد حتی در همدلی نیز دچار نارسایی شوند چراکه دسترسی محدودی به دنیای هیجانی خود دارند.

از نکات مهم در تحلیل این پدیده تفاوت بین طرحواره بازداری هیجانی(Emotional Inhibition) و ناگویی هیجانی(Alexithymia) است. در بازداری هیجانی فرد هیجانات را پردازش می‌کند، اما به‌طور ارادی یا نیمه‌خودآگاه آن‌ها را سرکوب می‌کند. اما در ناگویی هیجانی فرد به‌طور کلی قادر به درک یا نام‌گذاری هیجانات خود نیست.

بازداری هیجانی بیشتر مکانیزمی دفاعی ناشی از هیجانات حل نشدۀ دوران کودکی مانند اضطراب جدایی، بی‌اعتمادی نسبت به محیط و ارگانیسم و… است که عمدتاً در محیط‌های خانوادگی خشک، سخت‌گیر یا بیش‌ازحد منطقی پرورش می‌یابد. درحالی‌که ناگویی هیجانی می‌تواند ریشه‌های عمیق‌تری در ساختارهای نورولوژیک و حتی ژنتیکی داشته باشد(Lane et al., 1997). مطالعات نوروساینس نشان داده‌اند که ناگویی هیجانی با کاهش ارتباطات نورونی بین قشر سینگولیت قدامی و اینسولا مرتبط است، در حالی که بازداری هیجانی بیشتر با فعالیت‌های مهاری در قشر پیش‌پیشانی مرتبط است(Bird et al., 2010).

وقتی فرد از ابراز احساسات و هیجانات خود خودداری می‌کند احساسات و هیجانات درونی به جای اینکه به طور سالم ابراز شوند درونی و سرکوب می‌شوند. در صورت عدم درمان این طرحواره و قرار گرفتن فرد در محیط‌هایی که این الگو را تقویت می‌کنند به تدریج این مسأله به ناگویی هیجانی منجر می‌شود. این حالت به معنای کاهش یا فقدان توانایی در شناسایی و ابراز هیجانات است که به فرد احساس بی‌حسی یا خلأ هیجانی در محیط‌هایی که هیجانات ارضاء می‌شوند(مانند روابط عاطفی زوجین) می‌دهد؛

این فرایند به طور معمول در افرادی که از طرحواره بازداری هیجانی رنج می‌برند دیده می‌شود زیرا آن‌ها به مدت طولانی در برابر احساسات خود دیوار می‌سازند و این امر باعث می‌شود که تجربۀ هیجانی به حالتی بی‌حس و غیرقابل دسترس تبدیل شود(Hoffman, 2007).

پیامدهای اجتماعی و روان‌شناختی:

  • افزایش بی‌تفاوتی نسبت به مشکلات اجتماعی و شخصی
  • ناتوانی در بیان همدلی در روابط نزدیک
  • افزایش احتمال فرسودگی شغلی(Burnout)
  • کاهش میزان رضایت از زندگی و حس معنا در کار

این افراد معمولاً ویژگی‌های زیر را نشان می‌دهند:

  • سردی عاطفی و خشکی هیجانی: به‌نظر می‌رسد این افراد از عواطف و احساسات بی‌بهره‌اند یا قادر به بروز آنها نیستند.
  • محدودیت در رفتارها و احساسات خودانگیخته: آن‌ها از ابراز هیجانات خودداری می‌کنند زیرا نمی‌خواهند جلف یا سبک به نظر برسند یا مورد انتقاد قرار گیرند.
  • کنترل افراطی هیجانات: این افراد از ترس اینکه هیجاناتشان از کنترل خارج نشود، به سرکوب شدید احساسات می‌پردازند.

طرحواره بازداری هیجانی بسیار گسترده و متنوع است و ممکن است در زمینه‌های مختلفی بروز پیدا کند. به همین دلیل دو فرد با این طرحواره می‌توانند کاملاً متفاوت از یکدیگر رفتار کنند.

سرکوب مزمن هیجانات موجب افزایش فعالیت محور استرس(HPA) می‌شود که در نتیجه سطح هورمون‌هایی مانند کورتیزول به طور مزمن بالا می‌ماند(Sapolsky, 2004). این وضعیت می‌تواند منجر به بروز بیماری‌های روان‌تنی(سوماتوفرم یا شبه جسمی که  با نشانه‌های مزمن و فیزیکی غیرقابل توضیح) شود که در آن فرد بدون علت جسمانی مشخص از دردهای مزمن، مشکلات گوارشی، سردردهای میگرنی و خستگی مفرط شکایت دارد(Gatchel et al., 2007).

سرکوب پردازش درد و ناهنجاری در سیستم درد مرکزی(Central Pain Modulation) تحقیقات نشان می‌دهد که بازداری هیجانی طولانی‌مدت می‌تواند مدارهای پردازش درد در کورتکس سینگولیت قدامی(ACC)، اینسولا و تالاموس را تضعیف کند(Villemure & Bushnell, 2009). در نتیجه افراد دارای طرحواره بازداری هیجانی ممکن است به دو شکل متضاد به درد پاسخ دهند:

  • افزایش حساسیت به درد: در برخی موارد، سرکوب هیجانی موجب هایپرآلژزیا(Hyperalgesia) یا حساسیت بیش از حد به درد می‌شود.
  • کاهش حساسیت به درد: برخی دیگر از افراد دچار هایپوالژزیا(Hypoalgesia) شده و آستانه درد بالاتری دارند، به این معنا که درد را کمتر احساس می‌کنند.

افراد دارای این طرحواره حتی در کارکرد درست حواس پنجگانه نیز دچار مشکل می‌شوند؛ سرکوب هیجانات در طولانی‌مدت می‌تواند بر سیستم لیمبیک که مسؤول پردازش حواس است، تأثیر بگذارد. دو ساختار کلیدی در این فرایند عبارت‌اند از آمیگدال: نقش کلیدی در پردازش بو و مزه دارد و با پردازش هیجانی مرتبط است. و هیپوکامپ: در ادراک حسی و حافظه دخیل است و با کاهش فعالیت آن حساسیت به مزه‌ها و بوها کاهش می‌یابد(Skrandies, 2000). تحقیقات نشان داده‌اند که سرکوب هیجانی طولانی‌مدت می‌تواند منجر به کاهش فعالیت آمیگدال و قشر اوربیتوفرونتال شود که نتیجه آن کاهش حس بویایی و چشایی است(Sobel et al., 1999).

بازداری هیجانی همچنین موجب کاهش دوپامین و سروتونین در مناطق مرتبط با لذت و انگیزه می‌شود(Panksepp, 1998). این فرایند می‌تواند باعث کاهش میل جنسی، ناتوانی در احساس لذت(آنهدونیا) و بروز خستگی مزمن شود(Clauw, 2014).

در برخی افراد برانگیختگی هیجانی مثبت زمانی که مورد محبت یا تحسین قرار می‌گیرند به‌طور کامل تحلیل می‌رود و در مواقعی حتی از آن اجتناب می‌کنند. این افراد احساس تهوع یا معذب بودن می‌کنند و تمایل دارند که از موقعیت‌هایی که موجب برانگیختگی مثبت در آن‌ها می‌شود دوری کنند.

به‌عنوان مثال وقتی کسی از آن‌ها تعریف می‌کند ممکن است فوراً تلاش کنند که این احساسات را نادیده بگیرند و حتی برعکس رفتار کنند تا از ابراز این احساسات جلوگیری کنند. مثالی که می‌توان ذکر کرد رفتار پدرهایی است که از اظهار محبت یا نزدیکی عاطفی با فرزندانشان اجتناب می‌کنند و از بروز هر گونه محبت یا احساس وابستگی خودداری می‌کنند(من همین که کار می‌کنم خودش محبت است).

این واکنش‌ها ریشه در سازوکاری پیچیده دارند که ناشی از نیازهای عاطفی و هیجانی برآورده‌ نشده در دوران کودکی است. مغز فرد به‌طور ناخودآگاه تصمیم می‌گیرد که مدارهای مرتبط با هیجانات مثبت را خاموش کند تا از بروز درد و رنج ناشی از عدم تأمین این نیازهای گذشته جلوگیری کند.

به‌عبارت دیگر این افراد در دوران کودکی تجربه‌هایی داشته‌اند که موجب ایجاد نوعی سد عاطفی در آن‌ها شده است؛ سدهایی که مانند دیواری سنگین احساسات و هیجانات آن‌ها را مهار می‌کنند تا از دوباره تجربه کردن این احساسات ناخوشایند جلوگیری کنند.

این سد هرچه بزرگ‌تر و ضخیم‌تر باشد نشان‌دهندۀ نیازهای عاطفی بیشتری است که در دوران کودکی تأمین نشده‌اند. در نتیجه هرگونه برانگیختگی عاطفی حتی اگر از جانب دیگران باشد برای این افراد آزاردهنده است چرا که احساس می‌کنند کسی می‌خواهد سد عاطفی آن‌ها را بشکند و به‌طور ناخواسته وارد دنیای هیجانی امن آن‌ها شود.

به همین دلیل است که در برخی موارد این افراد به‌طور عمدی از لذت بردن از چیزها یا تفریحات معمولی خودداری می‌کنند. مغزشان به‌طور خودکار مکانیسم‌هایی مانند ریاضت‌طلبی را به کار می‌برد تا از لذت بردن جلوگیری کند چرا که این افراد نمی‌خواهند مجدداً در معرض آسیب‌های عاطفی قرار گیرند.

این افراد ممکن است دچار اختلالاتی مانند بی‌اشتهایی عصبی شوند خصوصاً در زنان که در آن نه‌تنها از لذت بردن از تفریحات روزانه مثل خوردن غذا خودداری می‌کنند بلکه احساسات خود را هم بیان نکرده و انتظار دارند همسرشان خودش متوجه آن شده و منت آن‌ها را بکشد.

در حقیقت این سازوکار بازداری هیجانی به‌طور ناخودآگاه از طریق الگوهای روانی و رفتاری مختلفی که فرد در طول زمان شکل داده عمل می‌کند. برای مثال ممکن است فردی از ابراز عواطف خود اجتناب کند و در مواجهه با محبت یا تحسین دچار اضطراب یا عدم راحتی شود.

همچنین ممکن است در مواجهه با مشکلات یا ناراحتی‌ها احساس کند که ابراز رنج و ناراحتی فاقد فایده است چرا که هیچ تغییری در وضعیت او ایجاد نمی‌کند. این افراد به‌طور مداوم خود را درگیر مکانیزم‌هایی قرار می‌دهند که آن‌ها را از ارتباط با احساسات واقعی خود باز می‌دارد و مانع از برقراری ارتباط عاطفی با دیگران می‌شود.

این روند در نهایت منجر به شکل‌گیری الگوهای فکری و رفتاری خاصی تحت عنوان طرحوارۀ بازداری هیجانی می‌شود که فرد با آن زندگی می‌کند. این الگوها ممکن است با ترکیب در طرحواره‌های دیگر به فرد این احساس را بدهند که دیگر نمی‌تواند به‌طور طبیعی از لذت‌های زندگی بهره‌برداری کند یا احساسات خود را به درستی بیان کند.

پدیدایی | عوامل ایجاد کنندۀ طرحواره بازداری هیجانی

  1. والدین با نگرش منفی نسبت به هیجانات: از عوامل اصلی در شکل‌گیری طرحواره بازداری هیجانی برخورد منفی والدین با ابراز هیجانات از سوی کودک است. زمانی که کودک نیازهای عاطفی و هیجانی خود را ابراز می‌کند و والدین به جای حمایت، طرد، تحقیر یا بدرفتاری می‌کنند این احساس به کودک منتقل می‌شود که ابراز هیجان در آینده نیز منجر به طرد یا تحقیر خواهد شد. همچنین این تجربۀ منفی به شکل‌گیری طرحواره‌های ناسازگار حوزۀ اول نیز می‌انجامد که کودک درک می‌کند ابراز هیجان نه تنها برای او فایده‌ای ندارد بلکه موجب آسیب و عدم درک می‌شود.

    در بسیاری از خانواده‌ها یا جوامع، افراد به‌طور مناسب نمی‌آموزند که چگونه هیجانات خود را به‌طور سالم بیان کنند. نداشتن شبکه حمایتی و عدم تجربه روابط حمایتی در دوران کودکی می‌تواند این احساس را در فرد ایجاد کند که هیجاناتش غیرقابل قبول یا بی‌ارزش هستند. این کمبود حمایت می‌تواند باعث شود فرد به سرکوب هیجانات خود در قالب چرخه‌ای ناسازگار و تکرارشونده ادامه دهد.

  2. شرایط عاطفی نامناسب و محیطی مملو از تنش و درگیری: در خانواده‌هایی که فضای عاطفی مناسبی ندارند و به‌جای محبت و حمایت، سرشار از تنش، دعوا و بی‌ثباتی است، کودک به‌طور ناخودآگاه به این نتیجه می‌رسد که بهتر است هیجانات و نیازهای عاطفی خود را سرکوب کند تا از آسیب و رنج بیشتر جلوگیری کند. این تجربه بر الگوهای هیجانی فرد تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که کودک به‌جای توجه به نیازهای عاطفی‌اش از آن‌ها اجتناب کند تا از درد و رنج محافظت شود.

  3. شرایط اقتصادی-فرهنگی خانواده: یکی دیگر از عوامل مؤثر وضعیت اقتصادی و فرهنگی نامناسب خانواده است. زمانی که کودک با مشکلات اقتصادی جدی مواجه است دغدغه‌های او بیشتر حول تأمین نیازهای ابتدایی زندگی قرار می‌گیرد مانند تأمین غذا و امنیت و به‌جای تمرکز بر نیاز به محبت و همدلی در مقتضای سن خودش، خود را درگیر مشکلات بقاء می‌کند. در این شرایط نیازهای پایه‌ای مانند نیازهای فیزیولوژیک و امنیتی از جمله نیازهای اصلی کودک می‌شوند و نیازهای بالاتر مانند تعلق، محبت، عشق و شکوفایی کم‌رنگ می‌شوند.

  4. تجارب تروما و آسیب‌های زودهنگام: کودکانی که در سنین پایین تروماهای شدید را تجربه می‌کنند خصوصاً اگر این تروماها از سوی افرادی که به آن‌ها محبت کرده‌اند مانند والدین یا نزدیکان، وارد شده باشد ممکن است در برابر محبت و عشق دچار مقاومت شوند. در چنین شرایطی مغز کودک به‌طور ناخودآگاه تصمیم می‌گیرد که مدارهای عاطفی خود را خاموش کند تا از آسیب‌های بیشتر جلوگیری کند. این نوع تروماها زودهنگام بوده و به همین دلیل عمق تجربۀ منفی را که مناسب مقتضی سن آن‌ها نیست را بیشتر می‌کند؛ مانند ازدواج زودهنگام قبل از بلوغ عاطفی و قرار گرفتن در شرایط بی رحم کارگری و کارفرمایی.

  5. آموزه‌های بودایی: در بودیسم، خودآگاهی و کنترل احساسات به‌عنوان روش‌هایی برای رسیدن به آرامش و کمال مطرح می‌شود. افراد در جوامع بودایی ممکن است یاد بگیرند که هیجانات خود را سرکوب کنند تا به روشن‌بینی و نهایت آرامش دست یابند. این آموزه‌ها به‌طور خاص در کشورهای آسیایی مانند تایلند و ژاپن که تأکید زیادی بر کنترل خود دارند، مشاهده می‌شود.(Dalai Lama. The Art of Happiness)

  6. تأثیرات شخصیت‌گرایانه در جوامع غربی: در جوامع غربی مثل آمریکا کمال‌گرایی به‌عنوان ویژگی شخصیتی به‌طور فزاینده‌ای برجسته است. فرهنگ فردگرایی که در این جوامع غالب است اغلب فشار می‌آورد که افراد احساسات خود را مهار کنند تا به تصویری از موفقیت و کمال برسند.(Snyder, C. R., & Lopez, S. J. (2007). The Handbook of Positive Psychology)
  7. آموزه‌های کنفوسیوسی: در فرهنگ‌های آسیایی در چین و کره آموزه‌های کنفوسیوسی بر احترام به دیگران و حفظ نظم اجتماعی تأکید دارند. در این جوامع افراد ممکن است احساس کنند که ابراز هیجانات منفی مانند غم یا عصبانیت نه تنها از دیدگاه اجتماعی پذیرفته نیست بلکه می‌تواند منجر به عدم تعادل اجتماعی شود(Confucius. Analects of Confucius).

سبک‌های مقابله‌ای طرحواره بازداری هیجانی

تسلیم

افرادی که در سبک تسلیم طرحواره بازداری هیجانی قرار دارند به‌طور ناخودآگاه به این باور می‌رسند که هیجانات هیچ کمکی به زندگی نمی‌کنند و باید فقط به مسائل جدی‌تر و عقلانی‌تر(عقل خودشان) پرداخت. این افراد معمولاً احساسات را کم‌اهمیت می‌دانند و می‌گویند که زندگی فقط عاطفه و محبت نیست. ممکن است این افراد در موقعیت‌های اجتماعی یا روابط عاطفی همیشه خود را به‌عنوان فردی که اولویت‌های مهم‌تری دارد نشان دهند.

فرض کنید فردی که همیشه در مواقع حساس و عاطفی به همسر خود نمی‌گوید که دوستت دارم چون فکر می‌کند که این موضوعات هیچ ارزشی ندارند و بهتر است وقت خود را صرف کار و مسائل جدی کند در واقع او می‌گوید من به همین اندازه که برای خانواده‌ام کار می‌کنم خودش محبت است و با این استدلال از بیان محبت کلامی و رفتاری سرکشی می‌کند. در حالی که همسرش نیاز به تأکید عاطفی دارد خود این فرد همیشه احساس بی‌توجهی از جانب همسرش را می‌کند.

اجتناب

افرادی که از سبک اجتناب طرحواره بازداری هیجانی استفاده می‌کنند، از موقعیت‌ها یا فعالیت‌هایی که ممکن است باعث ابراز هیجانات شود دوری می‌کنند. آن‌ها به‌طور فعال از تعاملات عاطفی که نیاز به همدردی، محبت و یا همبستگی دارد پرهیز می‌کنند. این افراد وقتی در جمع‌هایی قرار می‌گیرند که ممکن است کسی احساسات خود را ابراز کند معمولاً احساس بی‌قراری آزاردهنده‌ای دارند. در واقع آن‌ها برای جلوگیری از مواجهه با احساسات دیگران ترجیح می‌دهند از آن موقعیت‌ها دور بمانند یا خدماتچی جمع بشوند.

تصور کنید فردی در مهمانی خانوادگی حضور دارد که همه در حال بحث در مورد احساسات و تجربیات خود هستند. این فرد به‌طور مداوم از این بحث‌ها دوری می‌کند و در حین گفتگو به موبایلش نگاه می‌کند یا به بهانه‌هایی از جمع دور می‌شود. حتی زمانی که کسی از او درخواست می‌کند که دربارۀ احساسات خود صحبت کند بهانه می‌آورد که سر من خیلی شلوغ است و وقت ندارم. در واقع او از مواجهه با هیجانات خود و دیگران اجتناب می‌کند چون از احساس آسیب‌پذیری که در گذشته‌اش وجود داشته هنوز هم می‌ترسد.

جبران

افرادی که از سبک جبران طرحواره بازداری هیجانی استفاده می‌کنند وقتی که احساسات عاطفی آن‌ها به‌طور ناگهانی اوج می‌گیرد و نمی‌توانند آن‌ها را کنترل کنند به‌صورت افراطی و ناهماهنگ به ابراز هیجانی دست می‌زنند. این افراد ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی به‌طور غیرمنتظره‌ای رفتارهایی داشته باشند که برای دیگران عجیب یا حتی ناراحت‌کننده باشد. آن‌ها می‌خواهند احساسات خود را جبران کنند اما چون این احساسات به‌طور معمولی و به‌درستی ابراز نشده‌اند در یک لحظه تصمیم می‌گیرند که به‌طور افراطی رفتار کنند.

فردی که سال‌ها به دلیل مشکلات خانوادگی یا کمبود محبت در کودکی از ابراز احساسات خود را واپس‌زنی کرده است ممکن است در مهمانی‌ به‌طور ناگهانی شروع به تعریف شعر یا شوخی‌های بی‌مورد نسبت به همسرش کند. این رفتارها ممکن است برای اطرافیان بسیار عجیب و حتی ناخوشایند باشد چون این فرد نمی‌تواند در لحظه‌های عاطفی با دیگران هم‌سطح شود و در عوض تلاش می‌کند تا توجهات را با روش‌های افراطی جلب کند. ممکن است این فرد در این لحظه به‌طور ناگهانی گل به همسرش هدیه بدهد یا از شوخی‌ نامناسبی برای جلب توجه استفاده کند.

این رفتارها معمولاً به دلیل گذشته‌های عاطفی سرکوب‌شده و عدم تجربۀ صحیح هیجانات در دوران کودکی شکل می‌گیرد. فردی که در دوران کودکی از طرف والدین یا اطرافیان خود محبت و توجه کافی دریافت نکرده است به‌طور ناخودآگاه ممکن است در بزرگسالی به‌دنبال روابطی باشد که این کمبودها را جبران کند. از طرفی در چنین روابطی ممکن است دوباره گرفتار همان چرخه‌های آسیب‌زننده و تناقضی شود چرا که به‌دنبال فردی است که ویژگی‌های مشابهی با والدین خود داشته باشد.

فضای مجازی و رسانه قاتل احساسات و هیجانات

طبق نظریه‌های شناختی مانند مدل بک(Beck, 1976) و طرحواره‌درمانی یانگ(Young, 1999)، افرادی که طرحواره بازداری هیجانی دارند برای جلوگیری از تجربۀ احساسات منفی از محیط‌هایی که واکنش‌های هیجانی را برمی‌انگیزند دوری می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی این رفتار را از دو طریق تشدید می‌کنند:

  • افزایش نمایش هیجانی تقلبی(False Emotional Display):
    در فضای مجازی افراد بیشتر احساسات مثبت را به نمایش می‌گذارند(Goffman, 1959) که باعث می‌شود افراد دارای این طرحواره احساس کنند که هیجانات آن‌ها نامناسب است و در نتیجه تمایل بیشتری به سرکوب احساسات واقعی خود پیدا کنند.

  • کاهش تعاملات عاطفی واقعی:
    مطالعه‌ای درJournal of Social and Personal Relationships (2021) نشان داده است که کاهش تعاملات چهره‌به‌چهره به دلیل استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی باعث کاهش مهارت‌های ابراز هیجان و همدلی می‌شود. این امر در افرادی که مستعد طرحواره بازداری هیجانی هستند بیشتر دیده می‌شود. مطالعات نشان می‌دهند که تعاملات آنلاین می‌تواند به تقویت مهارت‌های ارتباطی کمک کند، اما نبود نشانه‌های غیرکلامی در این تعاملات ممکن است به سوءتفاهم‌ها و کاهش درک دقیق احساسات دیگران منجر شود(سیویلیکا، مقالات علمی کنفرانس و ژورنال)
  • افزایش اضطراب اجتماعی: پژوهشی نشان داده است که بین اعتیاد به اینترنت و اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود داردSID این افزایش اضطراب می‌تواند به تشدید بازداری هیجانی منجر شود زیرا افراد ممکن است از ترس قضاوت یا طرد شدن، احساسات خود را سرکوب کنند.

پژوهشی نشان داده است که بین اعتیاد به اینترنت و هیجان‌خواهی رابطۀ مثبتی وجود دارد، اما خودتنظیمی می‌تواند این رابطه را تعدیل کند(Shenakht). این بدان معناست که افرادی که به دنبال هیجان هستند ممکن است به اینترنت معتاد شوند. همچنین پژوهشی دیگر نشان داد که بین اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی مجازی و نگرانی، رابطه مثبت معناداری وجود دارد(پرتال جامع علوم انسانی). این افزایش نگرانی می‌تواند به تشدید بازداری هیجانی منجر شود زیرا افراد ممکن است به دلیل نگرانی‌های ناشی از مقایسه اجتماعی یا ترس از قضاوت، احساسات خود را سرکوب کنند.

فضای مجازی اغلب بستری برای نمایش احساسات مثبت و پنهان کردن احساسات منفی است. این پدیده به مفهوم مدیریت تأثیرات اجتماعی(Impression Management) مرتبط است که گافمن(Goffman, 1959) آن را مطرح کرد. طبق این نظریه، افراد در تعاملات اجتماعی تمایل دارند خود را به‌گونه‌ای مطلوب نمایش دهند و احساسات خود را مطابق با انتظارات اجتماعی تنظیم کنند.

  • پژوهش‌ها نشان می‌دهند که در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام افراد بیشتر احساسات مثبت را به اشتراک می‌گذارند و از بیان احساسات منفی خودداری می‌کنند(Reinecke & Trepte, 2014).
  • این امر باعث می‌شود افرادی که دارای طرحواره بازداری هیجانی هستند احساس کنند که هیجانات واقعی آن‌ها نامناسب است در نتیجه تمایل بیشتری به سرکوب احساسات واقعی خود پیدا کنند(Chou & Edge, 2012).در واقع الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که محتوای جذاب و هیجان‌برانگیز را تقویت کنند. این امر باعث می‌شود که افراد بیشتر در معرض محتوایی قرار بگیرند که احساسات مثبت، موفقیت، و خوشبختی را نمایش می‌دهد، درحالی‌که هیجانات منفی کمتر دیده می‌شوند (Pariser, 2011).
    • مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۸ نشان داد که الگوریتم‌های اینستاگرام و فیسبوک محتواهایی را اولویت می‌دهند که واکنش‌های مثبت بیشتری دریافت کنند (Bucher, 2018).
    • این مسئله باعث می‌شود که کاربران به‌طور ناخودآگاه احساسات منفی خود را پنهان کنند تا با جریان غالب محتوای مثبت هماهنگ شوند که این امر مستقیماً با افزایش بازداری هیجانی مرتبط است(Uhls et al., 2017).

    از آنجایی که کاربران در معرض محتوایی قرار می‌گیرند که احساسات مثبت را تقویت و احساسات منفی را سرکوب می‌کند تمایل آن‌ها به پنهان کردن هیجانات واقعی‌شان افزایش می‌یابد که این امر باعث تشدید طرحواره بازداری هیجانی می‌شود. با مشاهدۀ این الگوی رفتاری در فضای مجازی، افراد دارای طرحوارۀ بازداری هیجانی بیشتر تحت تأثیر فشار اجتماعی برای سرکوب هیجانات قرار می‌گیرند زیرا می‌ترسند احساسات منفی آن‌ها قضاوت شود.

فضای مجازی به‌طور مداوم مقایسه‌های ناعادلانه اجتماعی را تقویت می‌کند. افراد هنگام مشاهده محتوای دیگران در فضای مجازی ناخودآگاه خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و ممکن است احساس کنند که احساسات و واکنش‌های آن‌ها غیرعادی یا نامطلوب است(Festinger, 1954).

  • مطالعه‌ای نشان داده است که بین استفاده از شبکه‌های اجتماعی و افزایش مقایسه اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد(Vogel et al., 2014). این مقایسه می‌تواند به افزایش احساسات منفی مانند خودکم‌بینی، اضطراب و حتی افسردگی منجر شود.
  • پژوهشی دیگر بیان می‌کند افرادی که خود را به‌طور مداوم با دیگران در فضای مجازی مقایسه می‌کنند، بیشتر دچار عدم پذیرش هیجانی می‌شوند و تمایل بیشتری به سرکوب احساسات خود دارند(Verduyn et al., 2015).

مقایسه ناعادلانۀ اجتماعی در فضای مجازی می‌تواند احساسات منفی را تقویت کرده و افراد را وادار کند که برای جلوگیری از طرد شدن یا قضاوت شدن احساسات خود را سرکوب کنند که این امر طرحواره بازداری هیجانی را تشدید می‌کند.

در فضای مجازی برخی از احساسات به‌عنوان احساس نامطلوب یا ضعف تلقی می‌شوند. این أمر باعث می‌شود که افراد از بیان احساسات منفی مانند ناراحتی، اضطراب یا افسردگی خودداری کنند زیرا می‌ترسند که مورد قضاوت قرار بگیرند یا برچسب ضعیف بخورند (Turkle, 2011).

  • مطالعه‌ای نشان داد که فرهنگ اینترنتی باعث افزایش تمایل به نمایش خود آرمانی می‌شود که در آن افراد تلاش می‌کنند تصویری بی‌نقص از خود ارائه دهند و احساسات منفی خود را پنهان کنند(Chou & Edge, 2012).
  • تحقیق دیگری بیان می‌کند که کاربران فضای مجازی به‌خصوص در شبکه‌هایی مانند اینستاگرام و تیک‌تاک برای دریافت تأیید اجتماعی احساسات واقعی خود را سرکوب کرده و تنها جنبه‌های مطلوب شخصیت خود را به نمایش می‌گذارند(Reinecke et al., 2016).

این هنجارهای اجتماعی در فضای مجازی باعث می‌شوند که فشار بیشتری برای پنهان کردن احساسات وجود داشته باشد که به‌طور مستقیم باعث تشدید طرحواره بازداری هیجانی می‌شود.

پس نتیجه می‌گیریم که فضای مجازی از طریق چهار مکانیسم کلیدی می‌تواند طرحواره بازداری هیجانی را تشدید کند:

  1. نمایش گزینشی احساسات: کاربران عمدتاً احساسات مثبت را به اشتراک می‌گذارند که باعث سرکوب احساسات منفی در دیگران می‌شود.
  2. افزایش مقایسه اجتماعی: مشاهده زندگی بی‌نقص دیگران باعث می‌شود افراد احساس کنند که احساسات واقعی آن‌ها نامناسب است.
  3. اثر الگوریتم‌های رسانه‌های اجتماعی: الگوریتم‌ها محتوای مثبت را تقویت کرده و محتوای هیجانی منفی را کاهش می‌دهند که باعث فشار بیشتر بر کاربران برای سرکوب احساسات خود می‌شود.
  4. هنجارهای اجتماعی اینترنتی: در فضای مجازی ابراز احساسات منفی اغلب به‌عنوان ضعف تلقی می‌شود که منجر به افزایش بازداری هیجانی می‌گردد.

شخصیت راست کول (Rust Cohle) در سریال True Detective

شخصیت راست کول(Rust Cohle) در سریال True Detective نمونه‌ای از فردی است که طرحواره بازداری هیجانی در او به‌شدت فعال است. این طرحواره باعث می‌شود که او احساسات خود را سرکوب کند و به شیوه‌ای سرد، منطقی و گاهی بی‌رحمانه با دیگران ارتباط برقرار کند. مخاطب اینگونه برداشت می‌کند که کارآگاه با عرضه و حرفه‌ای کسی است که علایم بازداری هیجانی را در خود داشته باشد یعنی با عرضه و نمونه بودن در حل مشکلات از فیلتر آسیب‌های این طرحواره نمایش داده می‌شود. در ادامه با بررسی شخصیت راست کول نحوۀ فعال شدن، تقویت و پیامدهای این طرحواره را تحلیل خواهیم کرد.

راست در گذشتۀ خود چندین تجربۀ شدید از دست دادن و تروما دارد که بر رشد هیجانی او تأثیر گذاشته است:

  • مرگ دختر خردسالش باعث شد که هیچ معنا و هدفی برای زندگی نداشته باشد؛ زندگی زناشویی‌اش به طلاق منجر شود و او را در چرخه‌ای از افسردگی و پوچ‌گرایی فرو ببرد.
  • دوران کاری‌اش در نیروی پلیس زمانی که به‌عنوان مأمور مخفی در میان قاچاقچیان مواد مخدر فعالیت می‌کرد او را مجبور کرد که احساسات خود را سرکوب کند و به فردی بی‌رحم و خشک که مصرف‌کننده است تبدیل شود.
  • در طول سریال راست مدام از هیجان‌زدگی، شادی یا حتی همدلی اجتناب می‌کند و احساسات خود را در لفافۀ منطق و بدبینی پنهان می‌کند.
  • راست به‌طور افراطی از منطق استفاده می‌کند تا احساسات خود را بی‌اهمیت جلوه دهد. او همیشه تحلیل‌های فلسفی و بدبینانه ارائه می‌دهد و به جهان‌بینی نیهیلیستی(پوچ‌گرایانه) متوسل می‌شود تا احساسات واقعی‌اش را پنهان کند. هنگامی که مارتین دربارۀ روابط خانوادگی و عشق صحبت می‌کند راست با دیدگاه‌های کاملاً سرد و تحلیل‌گرانه پاسخ می‌دهد. او در مواجهه با قتل‌ها و خشونت‌ها هیچ واکنش احساسی خاصی نشان نمی‌دهد و تنها به‌دنبال تحلیل عقلانی موقعیت است.

تأثیر سریال بر مخاطب

  • راست کول به‌عنوان فردی که احساسات خود را سرکوب می‌کند، اما همچنان باهوش، تحلیل‌گر و موفق است ممکن است باعث شود مخاطبان دارای این طرحواره به این شیوۀ رفتاری بیشتر پایبند بمانند.
  • دیالوگ‌های فلسفی و نیهیلیستی او احساسات را بی‌ارزش جلوه می‌دهند و ممکن است مخاطب را متقاعد کنند که بیان احساسات ضعف محسوب می‌شود.
  • نحوۀ تعامل راست با دیگران(عدم تمایل به روابط عاطفی عمیق، سردی هیجانی، سرکوب خشم) می‌تواند باعث شود مخاطب باور کند که این شیوه‌ی ارتباطی طبیعی و حتی برتر است.

مخاطبانی که قبلاً در سرکوب احساسات خود مشکل داشته‌اند ممکن است با دیدن راست کول این ویژگی را در خودشان تثبیت کنند و حتی آن را ارزشمند بدانند. این تأثیر در مردان بیشتر دیده می‌شود زیرا رسانه‌ها اغلب مردان را به‌عنوان افرادی که باید احساساتشان را کنترل کنند و کمتر از زنان هیجانات خود را نشان دهند به تصویر می‌کشند(Connell & Messerschmidt, 2005).

مطالعات روان‌شناسی اجتماعی نشان داده‌اند که شخصیت‌های تلویزیونی سرد و منطقی می‌توانند باعث شوند مخاطبان سرکوب هیجانی را به‌عنوان یک ویژگی مثبت درونی کنند.(Nathanson, 2013) بررسی‌های روان‌شناختی روی نوجوانان نشان می‌دهد که تماشای شخصیت‌های سرد و کم‌حرف می‌تواند الگوهای هیجانی آن‌ها را تغییر دهد و بیان احساسات را در آن‌ها کاهش دهد.(Krcmar & Greene, 2000)

در پژوهشی از National Institute of Mental Health (NIMH) مشخص شد که مردانی که الگوهای رسانه‌ای بازدارنده‌ی هیجانی(مانند شخصیت‌های مرد قوی، سرد و کنترل‌گر) را دنبال می‌کنند به‌طور معناداری سطح افسردگی و اضطراب بیشتری را تجربه می‌کنند.(Mahalik et al., 2003) بر اساس داده‌های Statista (2023)، ۴۷٪ از مردانی که شخصیت‌های سینمایی سرد و منطقی را الگوی خود قرار داده‌اند، در روابط عاطفی خود مشکلات ابراز احساسات دارند.

در نهایت مخاطبانی که خود از طرحواره بازداری هیجانی رنج می‌برند با مشاهدۀ الگوهای رفتاری و اکت‌های کاراکتر راست در این سریال با او به واسطۀ مفهوم جذابیت طرحواره‌ای که در قسمت‌های پیشین توضیح دادیم همذات‌پنداری کرده و در رفتار، نوع فکر کردن و زیستنشان از این شخصیت به صورت ناهوشیار تقلید خواهند کرد.

منابع:

Hoffman, L. (2007). “The Emotional Inhibition Schema: Impact on Self-Regulation and Emotional Expression.” Journal of Cognitive Therapy, vol. 21, no. 4, pp. 364-378.

Clauw, Daniel J. “Fibromyalgia: A clinical review.” JAMA 311.15 (2014): 1547-1555.

Gatchel, Robert J., et al. The biopsychosocial approach to chronic pain: Scientific advances and future directions. American Psychological Association, 2007.

Panksepp, Jaak. Affective Neuroscience: The Foundations of Human and Animal Emotions. Oxford University Press, 1998.

Sapolsky, Robert M. Why Zebras Don’t Get Ulcers. Macmillan, 2004.

Sobel, Noam, et al. “Sniffing longer rather than stronger to maintain olfactory detection threshold.” Chemical Senses 24.6 (1999): 679-684.

Villemure, Chantal, and M. Catherine Bushnell. “Mood influences supraspinal pain processing separately from attention.” Journal of Neuroscience 29.3 (2009): 705-715.

Bird, G., Silani, G., Brindley, R., White, S., Frith, U., & Singer, T. (2010). Empathic brain responses in insula are modulated by levels of alexithymia but not autism. Brain, 133(5), 1515-1525.

Gross, J. J. (2002). Emotion regulation: Affective, cognitive, and social consequences. Psychophysiology, 39(3), 281-291.

Hülsheger, U. R., Alberts, H. J., Feinholdt, A., & Lang, J. W. (2013). Benefits of mindfulness at work: The role of mindfulness in emotion regulation, emotional exhaustion, and job satisfaction. Journal of Applied Psychology, 98(2), 310-325.

Lane, R. D., Sechrest, L., Riedel, R., Weldon, V., Kaszniak, A., & Schwartz, G. E. (1997). Impaired verbal and nonverbal emotion recognition in alexithymia. Psychosomatic Medicine, 59(5), 439-451.

Ryan, R. M., & Deci, E. L. (2000). Self-determination theory and the facilitation of intrinsic motivation, social development, and well-being. American Psychologist, 55(1), 68-78.

Bucher, Taina. If… Then: Algorithmic Power and Politics. Oxford University Press, 2018.

Chou, H. T., and N. Edge. “They Are Happier and Having Better Lives than I Am: The Impact of Using Facebook on Perceptions of Others’ Lives.” Cyberpsychology, Behavior, and Social Networking, vol. 15, no. 2, 2012, pp. 117–121.

Festinger, Leon. A Theory of Social Comparison Processes. Human Relations, 1954.

Goffman, Erving. The Presentation of Self in Everyday Life. Doubleday, 1959.

Reinecke, Leonard, and Sabine Trepte. “Social Media and Emotional Well-being.” Media Psychology, vol. 17, no. 1, 2014, pp. 1–30.

Blakemore, Sarah-Jayne, and Trevor W. Robbins. “Decision-Making in the Adolescent Brain.” Nature Neuroscience, vol. 15, no. 9, 2012, pp. 1184-1191.

Connell, R. W., and James W. Messerschmidt. “Hegemonic Masculinity: Rethinking the Concept.” Gender & Society, vol. 19, no. 6, 2005, pp. 829-859.

Krcmar, Marina, and Kathryn Greene. “Connections Between Media Use and Interpersonal Communication: A Study of Adolescents’ Perceptions.” Communication Research, vol. 27, no. 1, 2000, pp. 64-86.

Mahalik, James R., et al. “Social Norms and the Expression of Masculine and Feminine Traits.” Journal of Counseling Psychology, vol. 50, no. 1, 2003, pp. 25-37.

Nathanson, Amy I. “Media and Children’s Social and Emotional Development.” American Behavioral Scientist, vol. 57, no. 12, 2013, pp. 1674-1691.

Statista. “Percentage of Men Experiencing Difficulty Expressing Emotions Due to Media Influence in 2023.” Statista, 2023, www.statista.com.

National Institute of Mental Health (NIMH). “The Impact of Media Portrayals on Emotional Suppression in Men.” NIMH Research Papers, 2022.

رابطه بین اعتیاد به اینترنت و اضطراب اجتماعی در دانشجویان. پژوهشنامه روانشناسی، امروز، https://www.sid.ir/fileserver/sf/9291397h0313.pdf.

تدوین مدل ساختاری رابطه هیجان‌خواهی با اعتیاد به اینترنت نوجوانان. شناخت، 3.4 سال پیش، https://shenakht.muk.ac.ir/article-1-1130-fa.pdf.

رابطه بین اعتیاد به بازی‌های آنلاین با بازداری هیجانی در نوجوانان. فصلنامه مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری، 1.7 سال پیش، https://civilica.com/doc/1675053/.

رابطه اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی مجازی با نگرانی و کیفیت زندگی کاری معلمان. پژوهش‌های کاربردی در مدیریت و علوم انسانی، 2.9 سال پیش، https://ensani.ir/file/download/article/1649061611-10508-1400-15.pdf.

قبلی نقاط ضعف و قوت جشنواره فجر 43 | گزارش نشست نقد و تحلیل جشنواره فجر 43
بعدی وعدۀ ما عید قربان ساعت ۳

مطالب مرتبط

۱۴۰۴-۰۸-۰۹

بازی اسلام‌هراسانۀ «۶ روز در فلوجه» به‌دنبال روایت جنگ به نفع آمریکایی‌ها

ادامه مطلب
اعتراض ایلان ماسک و پنتاگون علیه سیاست‌های همجنسگرایانه نتفلیکس

۱۴۰۴-۰۸-۰۸

اعتراض‌های ایلان ماسک، پنتاگون و فرماندار فلوریدا علیه رسانه‌های همجنسگرا

ادامه مطلب
مقایسه استراتژی‌های مارول و دی‌سی در ساختار فیلم‌های ابرقهرمانی

۱۴۰۴-۰۸-۰۷

مقایسه استراتژی‌های مارول و دی‌سی در ساختار فیلم‌های ابرقهرمانی

ادامه مطلب

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • معصومه گفت:
    ۱۴۰۴-۰۱-۰۶ در ۰۰:۵۱

    سلام خسته نباشید بحث بسیار جذاب و فراری هست
    براستی که مغز انسان چقدر پیچیدگی دارد .خدا راشکر
    نویسنده ارجمند ماجور باشید

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
آرشیو مطالب
  • آبان ۱۴۰۴ (۱۰)
  • مهر ۱۴۰۴ (۲۴)
  • شهریور ۱۴۰۴ (۵۰)
  • مرداد ۱۴۰۴ (۳۳)
  • تیر ۱۴۰۴ (۲۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۲۹)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۱)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
نوشته‌های تازه
  • بازی اسلام‌هراسانۀ «۶ روز در فلوجه» به‌دنبال روایت جنگ به نفع آمریکایی‌ها
  • اعتراض‌های ایلان ماسک، پنتاگون و فرماندار فلوریدا علیه رسانه‌های همجنسگرا
  • مقایسه استراتژی‌های مارول و دی‌سی در ساختار فیلم‌های ابرقهرمانی
  • بازیگر نقش حضرت مریم در «مصائب مسیح ۲» حامی سقط جنین از کار در آمد
  • افشاگری «بیل اونز» تهیه‌کننده بعد از استعفاء؛ اسرائیل خط قرمز پارامونت و سی‌بی‌اس نیوز
آخرین دیدگاه‌ها
  • سید مهدی در زندگینامه سردار سلامی | کاملترین زندگینامه
  • سعید در زندگینامه استاد محمد حسین فرج نژاد
  • سعید در اسلام هراسی در کسوت تئوسوفی
  • Deja Patterson در نقد سریال فرندز Friends | تماشای سبک زندگی چند یهودی
  • علی در انواع کات در سینما | همه چیز دربارۀ برش و کات
محصولات
  • کتاب دین در سینمای شرق و غرب کتاب دین در سینمای شرق و غرب
    تومان 420.000
  • دوره رسانه و جنگ شناختی دوره رسانه و جنگ شناختی
    تومان 515.000
  • دوره آموزش سینما استاد مستغاثی دوره آموزش سینما استاد مستغاثی
    تومان 1.200.000
  • کتاب بازنمایی الگوی شخصیت مرد و زن کتاب بازنمایی الگوی شخصیت مرد و زن در سینمای ایران
    تومان 260.000
  • کتاب سیمرغ در آشیان چهلم کتاب سیمرغ در آشیان چهلم
    تومان 130.000
  • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم کتاب اقتصاد صهیونیسم
    تومان 260.000
  • دوره 0 تا 100 پریمیر دوره 0 تا 100 پریمیر(آموزش تدوین)
    تومان 500.000
  • کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    تومان 240.000
  • دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما دوره اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    نمره 5.00 از 5

    تومان 500.000
  • نشریه تخصصی تیه نشریه تخصصی تیه شماره 1
    نمره 4.00 از 5

    تومان 110.000
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم