آوینی در میدان بیتفنگ؛ بازخوانی رسالت او در نبرد مفاهیم

نشست آوینی و عصر توبه تاریخی انسان برگزار شد
روایت دکتر محمد حسنی از خلأ مفهومی پس از جنگ و نقش شهید آوینی در جهاد مفهومی
نشست تخصصی آوینی و عصر توبه تاریخی انسان با سخنرانی دکتر محمد حسنی، اندیشمند و استاد حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی، در مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد برگزار شد. این نشست در فضای علمی و تأملبرانگیز برگزار گردید و محور اصلی آن، تحلیل موقعیت فکری و رسالت فرهنگی شهید سید مرتضی آوینی در بستر تحولات پس از انقلاب و دوران دفاع مقدس بود.
دکتر حسنی در آغاز سخنان خود با ذکر صلوات و قرائت فاتحه برای روح شهید سید مرتضی آوینی و شهید یزدانپرست، گفت:از سالی که شهید آوینی به شهادت رسید، مراسمها و برنامههای متعددی در بزرگداشت ایشان برگزار شده است. مستندها، گفتوگوها، سخنرانیها و تحلیلهای بسیاری درباره ابعاد مختلف شخصیتی و فکری او شکل گرفته است، بهویژه در ایام فروردینماه، که مصادف با سالگرد شهادت ایشان است. البته ممکن است اکنون این برنامهها نسبت به گذشته کاهش یافته باشد، اما این جریان همچنان زنده است.
وی افزود:بخش کوچکی از آثار شهید آوینی در دوران حیاتش منتشر شد. بیشتر آثار و نوشتههای او پس از شهادتش چاپ شدهاند و امروز در اختیار مخاطبان قرار دارند. فرض را بر این میگذارم که مخاطبان با حجم زیادی از آثار و گفتارهای شهید آوینی آشنا هستند. بنابراین، در این جلسه میخواهم نگاهی متفاوت و کمتر بیانشده به جایگاه و رسالت او بیندازم. پرسش اصلی من این است که آوینی چگونه به این موقعیت رسید؟ چه چیزی باعث شد نقش او در زمان خود و حتی پس از شهادتش تا این اندازه مؤثر و تعیینکننده باشد؟
ضرورت بازگشت به بستر تاریخی انقلاب اسلامی
دکتر حسنی با تأکید بر اینکه برای فهم دقیق شهید آوینی باید به تاریخ انقلاب اسلامی بازگشت، اظهار داشت: شناخت فضای تاریخی انقلاب اسلامی، زمینه فهم نقشآفرینیهای شهید آوینی است. انقلاب اسلامی برای مقابله با نظام سلطنتی و طاغوت بهوجود آمد. نظام شاهنشاهی، نظامی وابسته، مستبد، ضد دین، فاسد و فقرزاست که استقلال، عدالت و معنویت را از جامعه گرفته بود. مردم برای پایان دادن به این وضعیت قیام کردند.
وی ادامه داد: در دوران پس از پیروزی انقلاب نیز دشمن مشخص بود. ابتدا گروهکهای داخلی مانند منافقین و ضدانقلاب، سپس رژیم بعث عراق و صدام دشمنانی آشکار بودند. در هر مرحله، جبهه حق و باطل روشن بود. اما پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸، جامعه با یک خلأ مفهومی مواجه شد. دشمن آشکار دیگر وجود نداشت، اما تهدید همچنان باقی بود؛ تهدیدی که این بار نهدر میدان جنگ، بلکه در حوزه فکر، فرهنگ و علم نمود مییافت.
خلأ مفهومی پس از جنگ و تغییر ماهیت دشمنی
دکتر حسنی با استفاده از مثالی دقیق از علم آیرودینامیک گفت:در فیزیک گفته میشود فشار هوا مانع پرواز نیست، بلکه عامل پرواز است. اگر فشار نباشد، هواپیما پرواز نمیکند. دقیقاً همین وضعیت پس از جنگ رخ داد؛ فقدان دشمن آشکار، موجب ایجاد رکود در فضای جهاد فکری شد. ما باید به این سؤال پاسخ دهیم که پس از جنگ، دشمن ما کیست؟
وی با اشاره به آیهای از قرآن کریم که میفرماید: وَجَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِّنَ الشَّیَاطِینِ الْإِنسِ وَالْجِنِّ، افزود:
تقابل همواره در شکلگیری هویت نقش دارد. اگر سمت مقابل نباشد، اینسو نیز هویت خود را از دست میدهد. بسیاری از شخصیتهای بزرگ ما در سایه نبرد با دشمنان معنا یافتند. این تقابل حتی در سطح تمدنی نیز معنا دارد. اگر دشمنی نباشد که نظام فکری ما را به چالش بکشد، ما هم رشد نخواهیم کرد.
سخنران با طرح یک تمثیل عمیق افزود:تصور کنید ما ماهیهایی در یک دریاچه هستیم. ابتدا گمان میکنیم کوسهها دشمن ما هستند. اما بعد درمییابیم که سمّی در آب پخش شده که ما را آرامآرام به کوسه تبدیل میکند. این استعارهای از وضعیتی است که پس از جنگ ایجاد شد. تهدید دیگر از بیرون نبود؛ تهدید درون ما و در ساختار معرفتی و سبک زندگی ما نفوذ کرده بود.
جهاد علمی و معرفتی پس از جنگ؛ آوینی در برابر علم مدرن
دکتر حسنی با مرور فضای فکری پس از جنگ گفت:پس از پایان دفاع مقدس، بچههای جبهه و نسل انقلابی وارد دانشگاه شدند. هدفشان خدمت به کشور بود. آنان پزشک، مهندس، اقتصاددان یا معلم شدند. اما بدون آنکه بدانند، وارد فضایی شدند که از حیث مفهومی و معرفتی، بیطرف نبود. علوم رایج دانشگاهی در آن زمان، بهصورت کاملاً خنثی و مطلق ارائه میشدند. کسی نمیپرسید این علم چیست؟ از کجا آمده؟ پشتوانه معرفتی آن چیست؟ و نسبت آن با دین و فرهنگ اسلامی چیست؟
وی افزود: تفکر غالب در آن زمان، این بود که علم، یک امر مقدس و بیچونوچراست. اما این علم، حامل جهانبینی خاص خود بود. آوینی نخستین کسی بود که متوجه شد علم مدرن و علوم انسانی غربی، خنثی نیستند. او این مفاهیم را تحلیل کرد، درباره نسبت علم و دین نوشت و پروژه تمدن غربی را بهعنوان یک نظام فکری، سیاسی و فرهنگی به نقد کشید.
آوینی؛ جهادگر عرصه توبه تاریخی انسان
دکتر حسنی در ادامه با تأکید بر اینکه شهید آوینی تنها یک هنرمند یا مستندساز نبود، اظهار داشت:آوینی در میدان اندیشه و جهاد فرهنگی مبارزه کرد. او در لحظهای که بسیاری در خواب غفلت فرو رفته بودند، بیدار بود. او توبه تاریخی انسان را مطرح کرد. یعنی بازگشت از وضعیت فعلی به حقیقت فطری و الهی انسان. این توبه، فقط یک مفهوم شخصی نیست؛ بلکه یک پروژه تمدنی است.
وی در پایان تأکید کرد:آوینی با زندگی شخصی، نوشتهها، مستندها، نقدها و روحیه مجاهدانهاش، نه فقط یک شخصیت فرهنگی، که یک الگوی تمدنی بود. او به ما نشان داد که جهاد تمام نشده است. فقط میدان آن تغییر کرده است. دشمن در قالب علم، توسعه، سبک زندگی و نظامات فکری وارد میدان شده و باید با آن جهاد مفهومی کرد.
دشمن ما دیگر شاه و صدام نیست، بلکه تصرف همهجانبه مدرنیته است
دکتر حسنی در تحلیلی به بررسی وضعیت فرهنگی، اجتماعی و علمی ایران در تقابل با مدرنیته پرداخت و با اشاره به سردرگمی نسل جدید در پاسخ به چرایی تحصیل، گفت: الان اگر از بچهای هم بپرسید که چرا درس میخواند، میگوید چون میخواهم به جامعه خود خدمت کنم. حتی ما هم که زمانی وارد دانشگاه شدیم – مثلاً من سال ۱۳۷۲ وارد دانشگاه شدم – هدفمان این بود که مهندس خوبی بشویم و به جامعه خود خدمت کنیم. این در حالی است که خلائی که امروز احساس میشود، سالها پیش بهوجود آمده بود.
وی افزود: ما انقلاب کردیم، جنگ کردیم، اما حالا باید پرسید: الان فضای اجتماعی و فرهنگی ما چگونه است؟ فضای فکری ما چیست؟ دشمن ما کیست؟
دکتر حسنی در ادامه با بازگشتی تحلیلی به تاریخ تمدن غرب، نقطه عزیمت بحران معاصر را چنین تبیین کرد: برای فهم وضع موجود باید به دوره رنسانس بازگردیم. اتفاق مهمی که در رنسانس افتاد این بود که بشر اروپایی، به دلایل گوناگون، کلیسا و الهیات آن را کنار گذاشت. تیولوژیای که توسط کلیسا بیان میشد، کنار نهاده شد و بشر کمکم به خودش توجه کرد؛ اومانیسم بهتدریج بهوجود آمد. بشر تصمیم گرفت از رؤیای بهشت آسمانی که در چشم او مبهم بود و چیزی به او نمیداد – یعنی آسمانی که پیوسته ابهام میآورد – فاصله بگیرد.
وی ادامه داد: البته منظور من از این آسمان، ناظر به دین بهمعنای مطلق و حقیقت الهی نیست، بلکه اشاره دارم به دین مستقر در آن دوره، یعنی دینی که کلیسای قرون وسطی نمایندگی میکرد. بشر آن دوران گفت آن دین را کنار میگذارم و خودم دایرهالمدار میشوم. از دل این نگاه، خودبنیادی ظهور کرد؛ از پترارک و بوکاچیو در قرن چهاردهم شروع شد و تا دایرةالمعارف فرانسه در قرن هجدهم ادامه یافت. ولتر، دالامبر، دیدرو، همگی در این خط بودند.
تمدن غرب انسان را از معنویت تهی کرده و در دام مدرنیته گرفتار کرده است
سخنران خاطرنشان کرد: از قرن چهاردهم تا قرن هجدهم، رؤیای بهشت زمینی در ذهن انسان غربی وضوح بیشتری پیدا کرد. این رؤیا، فلسفه خود را تولید کرد، سپس علم خاص خود را پدید آورد و هنر خود را خلق کرد. هنر در این میان پیشگام بود. بهشت زمینی یا یوتوپیای انسانمحور بهتدریج ترسیم شد و در پی آن، تمدنی ساخته شد. پس از عصر روشنگری، انقلاب صنعتی شکل گرفت، تکنولوژی پدید آمد، توسعه شهرها و شهرنشینی سرعت گرفت و بهمرور، تمدنی شکل گرفت که بر اساس غارت ملتها، تجارت برده، توسعه کشاورزی و صنعت، سرمایههای خود را انباشته کرد.
وی با اشاره به پیوند ساختار تمدنی غرب با بنیانهای فکری آن تصریح کرد: علاوه بر این ثروت، مبانی اندیشهای و علوم هم پدید آمد. این روند ادامه یافت تا جایی که یک تمدن پیچیده و استیلاطلب در غرب شکل گرفت؛ تمدنی که میگفت من همه نیازهای زندگی شما را پاسخ میدهم، من همهچیز را برایتان تأمین میکنم، من جهانی ساختهام منهای خدا. ایدهای ساختهام که مبتنی بر خودبنیادی است. دیگر خبری از تیولوژی دوران پیشین نیست. هیچ تکیهای به مفاهیمی چون عالم غیب، ماوراء، یا آنچه در نگاه پوزیتیویستی دیده نمیشود، وجود ندارد.
دکتر حسنی سپس از گسترش این تمدن به همه عرصههای زندگی سخن گفت و توضیح داد: من تمدنی ساختهام که دانشگاه مخصوص به خود را دارد، صنعت مخصوص به خود را دارد و بهتدریج تمام عرصههای زندگی شما را درمینوردد. و همین اتفاق هم افتاد. امروز تمام ابعاد زندگی ما – از خوراک و پوشاک گرفته تا سبک معماری، ارتباطات، ذهنیت، آموزش، تربیت، خواب و حتی رؤیاهایمان – تحت تصرف مدرنیته است.
وی افزود: همین الان نگاه کنید، کدام چیز از ما بیرون از سیطره مدرنیته است؟ اگر هم در کشور خودتان چیزهایی را نمیبینید، به یک کشور دیگر بروید. ممکن است آنجا چیزهای دیگری پیدا کنید، اما باز هم در دام آن هستید. همهچیز ما، خلوت ما، خواب و بیداری ما، حتی تصور ما از عشق و زندگی، همه اینها تحت تأثیر مدرنیته قرار گرفتهاند.
وی با استفاده از یک تمثیل گفت: ما مثل ماهیهایی هستیم که در دریاچهای شنا میکنیم اما از آب، جهتگیری آن و از اتمسفر اطرافمان غافلیم. ما حتی نمیدانیم که درون چه جهانی تنفس میکنیم.
دکتر حسنی تأکید کرد: جنگ ما دیگر با صدام یا شاه نیست. مسئله ما عمیقتر شده است. علوم، فرهنگ، دانشگاه، فهم ما از پیشرفت، همهچیز از همان تمدنی آمده که از رنسانس آغاز شد. شما نگاه کنید، از زمان رضاخان به این طرف، با تأسیس دانشگاه تهران و گسترش دیگر دانشگاهها، این علوم وارد ایران شدند. علوم انسانی ما از کجا آمدهاند؟ در کجا متولد شدهاند؟ برای پاسخ به چه نیازی تولید شدهاند؟
وی گفت: پاسخ همه این پرسشها روشن است، اما ما چشمانمان را بستیم. انقلاب اسلامی اتفاق افتاد. اما در همان دورهای که شما متولد شدید، آن تمدن خودش را مستقر کرد و مسلط شد. ما متوجه نشدیم که چه شد. ما باید از این خوابزدگی بیرون بیاییم. باید بدانیم که امروز در برابر یک تمدن همهجانبه قرار داریم که انسان را از معنویت تهی کرده و در دل خود گرفتار کرده است.
شهید آوینی، مرشد فکری نسل انقلاب و نقشی محوری در شناخت غرب ایفا کرد
دکتر حسنی در ادامه بهمنظور تحلیل جایگاه شهید آوینی در بیداری فکری و فرهنگی جامعه ایران بیان کرد، اظهار داشت: برای مدت طولانی، ما در دام یک جهانبینی محدود و آگاهانه قرار داشتیم که در آن دشمنان خود را به اشتباه جزئیات کوچک و بیاهمیت میدیدیم. این دشمنان، که از جمله نظام پهلوی، صدام حسین، مسعود رجوی و سازمان مجاهدین خلق بودند، در حقیقت هیچگونه تهدیدی در برابر آن جهانبینی کلان که ما را تسخیر کرده بود، به شمار نمیرفتند. آن دشمنان، به عبارتی، تنها عوارض سطحی و فرعی بودند. در حالی که آن جهانبینی کلیدی که بهطور ناخودآگاه ما را در بر گرفته بود، بهمراتب موضوعات و مشکلات عمیقتری در جامعه ما ایجاد میکرد. این جهانبینی همانطور که شهید آوینی بارها به آن اشاره کرده، همان چیزی بود که ما به آن توجه نمیکردیم و گاه تصور میکردیم که تنها با مقابله با دشمنان مشخص میتوانیم به موفقیت برسیم.
دکتر حسنی در ادامه صحبتهای خود تأکید کرد: شهید آوینی تنها کسی بود که توانست با درک دقیق و شجاعانه از وضعیت فکری و فرهنگی جامعه، بهطور عملی این جهانبینی پنهان را به جامعه معرفی کند. آوینی نهتنها به ما نسبت به خطرات غرب آگاهی داد، بلکه توانست بهطور عمیقتری به نسل ما نشان دهد که دشمنان واقعی ما، بهویژه در مقیاس جهانی، نه آنها که ظاهر دشمن دارند، بلکه قدرتهای بزرگ و تمدنهای سلطهگر هستند که تأثیرات مخرب خود را بهصورت غیرمستقیم و زیرکانه اعمال میکنند.
وی سپس به تحولات فکری پیش از آوینی اشاره کرد و توضیح داد: قبل از آوینی، روشنفکرانی همچون دکتر فردید و کسانی که تحت تأثیر اندیشههای هایدگری و گنونی قرار داشتند، غرب را بهعنوان یک سیستم واحد و هماهنگ شناختند و به تحلیل آن پرداختند. اما این تحلیلات بهویژه برای جامعه ما، بهدلیل عدم توجه به بُعد معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی، تأثیرات کمی داشت. این تفکرات بیشتر در محافل محدود روشنفکری مطرح بود و در سطح گستردهتری جامعه را تحت تأثیر قرار نمیداد. از طرفی، این نگاهها بیشتر به سمت انتقاد از غرب و تحلیل آن بهطور کلی میرفت و نه شناخت دقیق و هدفمند از ماهیت تهدیدات آن.
شهید آوینی با تحلیل عمیق غرب و روایتهای جذاب، مرشد فکری نسل انقلابی شد
دکتر حسنی در ادامه بیان داشت: آوینی اما نهتنها توانست بهطور عمیقتری غرب را تحلیل کند، بلکه با استفاده از زبان هنر و روایتگری، مفاهیم جدیدی مانند قربشناسی را برای جامعه معرفی کرد. این مفاهیم بهطور خاص برای نسل انقلابی و مذهبی آن زمان بسیار تأثیرگذار بودند. شهید آوینی با آثار خود، بهویژه در دوران جنگ، توانست یک روایت جدید از قهرمانان معنوی و دینی ارائه دهد که در کربلا و در تاریخ اسلام ریشه داشت. این رویکرد باعث شد که او بهعنوان یک مرشد فکری برای نسل جوان و انقلابی شناخته شود.
وی در ادامه گفت: آوینی در آثارش با بهرهگیری از مفاهیم اسلامی و انقلابی، توانست توجه نسل جوان را بهطور خاص به دشمنان واقعی و تهدیدات فرهنگی غرب جلب کند. او با استفاده از روایتهای جذاب و تحلیلهای دقیق، توانست از دشمنی که بسیاری آن را درک نکرده بودند، موضوعیت بسازد. او به ما نشان داد که خطرات غرب تنها بهصورت اقتصادی و نظامی نیست، بلکه در ابعاد فرهنگی و فکری نیز تاثیرات بسیار مخربی بر جامعه ما دارد.
دکتر حسنی بهویژه به تأثیرات روایت فتح اشاره کرد و افزود: شهید آوینی با روایت فتح توانست نهتنها یک نگاه جدید به جنگ و جهاد ایجاد کند، بلکه بهطور کلی یک ذهنیت جدید از مقاومت و قهرمانان دینی در برابر تهدیدات خارجی را در نسل انقلابی پدید آورد. این آثار باعث شد که آوینی بهعنوان یک مرشد و هدایتگر فکری در ذهن بسیاری از جوانان انقلابی جایگاه ویژهای پیدا کند.
وی در ادامه با تأکید بر ویژگیهای منحصر به فرد شهید آوینی در مقابله با تهدیدات فرهنگی غرب گفت: آوینی نهتنها یک فیلمساز و مستندساز برجسته بود، بلکه با آثارش توانست مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی را بهصورت جذاب و قابل فهم برای نسل جوان بیان کند. او ترکیبی از تسلط بر ادبیات روز، شناخت دقیق از تمدن غرب، و آرمانگرایی ناب بود که باعث شد آثارش از بسیاری دیگر از متفکران و روشنفکران برجستهتر باشد. آوینی با روایتی نو و قدرتمند از غربشناسی، قادر بود مفاهیم پیچیدهای را برای نسل انقلابی روشن کند.
دکتر حسنی سپس به واکنشهای برخی محافل روشنفکری نسبت به آوینی اشاره کرد و بیان داشت: متأسفانه بسیاری از کسانی که در تلاش بودند تا آثار شهید آوینی را تقلیل دهند یا جایش را در تاریخ بیاهمیت جلوه دهند، حتی پس از شهادت او نیز سعی کردند تا از اثرگذاری او بکاهند. برخی با نگاهی سطحی به او فقط بهعنوان یک فیلمساز یا مستندساز نگاه میکنند و سعی دارند ابعاد دیگر شخصیت او را نادیده بگیرند. اما واقعیت این است که شهید آوینی ترکیبی از ویژگیهای منحصر به فردی بود که جایگاه او را فراتر از هر تقلیل و خلاصهسازی قرار میدهد.
دکتر حسنی در نهایت تأکید کرد: شهید آوینی، با تمام ابعاد فکری و هنریاش، تأثیر عمیقی بر تحول فکری جامعه ما گذاشت. او با شناخت عمیق خود از غرب و توانایی درک تهدیدات آن، نقشی کلیدی در آگاهی بخشی و هدایت نسل انقلاب ایفا کرد. این جایگاه نهتنها بهعنوان یک اندیشمند و فیلسوف بلکه بهعنوان یک مرشد فکری در تاریخ انقلاب اسلامی ما باقی خواهد ماند.
آرمانگرایی، زیباییشناسی و دشمنشناسی در برابر مدرنیته و پستمدرنیسم
دکتر حسنی به تحلیل آثار شهید آوینی و تأثیرات آنها بر جامعه و فرهنگ اسلامی پرداخته و بر لزوم توجه به ویژگیهای منحصر به فرد این آثار تأکید کرد. و به نخستین مواجهه خود با آثار شهید آوینی اشاره کرده و گفت: نمیدانم در آمریکا بودم یا ایران، اما اولین بار که آثار آوینی را مشاهده کردم، به ذهنم آمد که این آثار چقدر مدرن هستند. برای من، روایتها کاملاً متفاوت از آنچه که پیش از این تصور میکردم بودند. آوینی هم آرمانگرایانه بود، هم معنوی، هم شیک و شاعرانه، و هم ولایی. این ترکیب بینظیر از زیبایشناسی، زمانشناسی، آرمانگرایی و دشمنشناسی به شکلی مدرن و نوین ارائه میشد.
دکتر حسنی افزود: این آثار یک پدیده کاملاً متفاوت بودند، ترکیبی از زیبایشناسی، زمانشناسی، آرمانگرایی و عمیقترین نوع دشمنشناسی که با هم در قالبی مدرن و نوآورانه به نمایش گذاشته میشدند. ما به چنین ترکیبی نیاز داشتیم؛ نه تنها از نظر معنوی و اخلاقی، که از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز به اینگونه آثار نیاز داشتیم. البته نمیتوانیم ابعاد معنوی و اخلاص آنها را بهطور دقیق اندازهگیری کنیم، اما در جنبههای دیگر میتوانیم ارزیابی کنیم که در جامعه ما افراد دیگری بودند که شاید در برخی جنبهها از آوینی بهتر بودند، اما در شرایط تاریخی و فرهنگی خاص آن زمان، نتوانستند نقشی مشابه شهید آوینی ایفا کنند.
وی با اشاره به نیاز جامعه به چنین آثار و تفکراتی در آن دوران، ادامه داد: جامعه ما در آن زمان به چنین فردی نیاز داشت که تمام این ترکیبها را ارائه دهد. البته باید در نظر گرفت که جامعهای که به آثار آوینی توجه نشان داد، تنها یک لایه خاص از جامعه بود. اکثریت جامعه هنوز همان نگاههای قدیمی را داشتند. تنها یک درصد کوچک از جامعه درگیر جبههها و جنگها و انقلاب بودند که توانستند تأثیرات عمیقی بر تاریخ بگذارند.
پیشرفت تمدنی و نقد تمدن غربی
دکتر حسنی در ادامه به مفاهیم تمدن جدید و مواجهه آن با تمدن غربی اشاره کرد و گفت: آوینی به ما یادآوری کرد که تمدنی که امروز در حال ساخت آن هستیم، تنها یک نوع شیوه زندگی است و این کارآمدی نسبی دارد. اگر تمدن غربی کارآمدی نداشت، قطعاً نمیتوانست ما را تسخیر کند. آنچه که آوینی در آثارش به ما آموخت این است که مدرنیته با تمام جذابیتهای خود، همچون سیستمهای آموزشی، رفاهی، تلویزیونی، سرگرمی و…، یک شیوه زندگی است که تنها به انسانها عرضه میشود، اما این تمام آن چیزی نیست که باید در نظر بگیریم. این تمدن میتواند چالشهایی بهدنبال داشته باشد که باید آنها را مورد توجه قرار دهیم.
وی افزود: آن لایهای از جامعه که متوجه این مفاهیم شد، به این درک رسید که تمدن مدرن نه تنها شیوه زندگی نیست، بلکه نوعی نظام است که بهطور فزایندهای تأثیرات منفی بر انسانها و جوامع دارد. آنها متوجه شدند که باید با تمدنی که خود را در مقابل آن قرار دادهاند، بهطور جدی مواجه شوند. این تمدن مدرن، اگرچه در ظاهر پیشرفته است، اما در حقیقت با مشکلات جدی روبهرو است.
مفهوم دشمنشناسی و انقلاب اسلامی
دکتر حسنی در ادامه به مفهوم دشمنشناسی در آثار شهید آوینی پرداخت و گفت: آوینی با درک عمیقی که از دشمنشناسی داشت، بهویژه در دوران انقلاب اسلامی، به ما نشان داد که مبارزه با دشمن تنها یک مبارزه سیاسی و نظامی نیست، بلکه یک مبارزه تمدنی است. این مبارزه باید از جنبههای فرهنگی و فلسفی نیز مورد توجه قرار گیرد. او به ما آموخت که انقلاب اسلامی، نه تنها مبارزهای علیه رژیم پهلوی بود، بلکه یک مواجهه تمدنی با غرب و تفکرات آن بود.
وی افزود: آوینی در آثارش به ما یادآوری میکرد که مبارزه با طاغوتها تنها یک مبارزه سیاسی نیست، بلکه یک مبارزه برای بازتعریف و بازسازی انسان و تمدن است. او بر این باور بود که این انقلاب، در حقیقت مبارزهای برای بازگرداندن انسان به اصل خود و مقابله با قدرتهای استعماری و سلطهگر غرب است.
دکتر حسنی همچنین به نقد پستمدرنیسم و تفاوت آن با مدرنیته پرداخت و گفت: پستمدرنیسم واکنشی به مدرنیته است، اما از آن خارج نمیشود. مدرنیته همیشه تلاش میکند تا مشکلات خود را حل کند. در حالی که پستمدرنیسم بهطور مستقیم به مدرنیته پاسخ میدهد، اما هیچگاه از آن خارج نمیشود. در واقع، مدرنیته همچنان مسیر خود را ادامه میدهد و بهطور فزایندهای جهان را به سمت اهداف خاص خود میبرد.
وی ادامه داد: پستمدرنیسم در تلاش است تا محدودیتهای مدرنیته را نشان دهد و در برابر آن واکنش نشان دهد، اما همچنان در دام همان افکار و روشها گرفتار است. بهعبارتی، پستمدرنیسم سعی دارد فراتر از مدرنیته برود، اما در عمل همچنان تحتتأثیر آن است.
توبه تمدنی و نقش شهید آوینی در احیای اندیشه انقلاب اسلامی
دکتر حسنی به مفهوم توبه بشریت اشاره کرد و گفت: آوینی به ما یادآوری میکرد که دوران جدیدی آغاز شده است. دوران توبه بشریت. این توبه از تمدنی است که انسانها بهطور مداوم در آن گرفتار شدهاند. این تمدن بر اساس اصول و ارزشهایی بنا شده است که در نهایت موجب بحرانهای انسانی و اجتماعی شدهاند. امروز بشریت باید بیدار شود و از این مسیر انحرافی خارج شود.
وی افزود: این دوره جدید، دورهای است که انسانها باید در آن به خود بازگردند و از ایدئولوژیهای مسموم غربی توبه کنند. انقلاب اسلامی و آثار شهید آوینی بهعنوان یک راهنمای فرهنگی، نشاندهنده این نیاز به بازگشت به اصالتهای انسانی و اسلامی است.
دکتر حسنی در تبیین مفاهیم پیچیده فلسفی و تمدنی، به موضوع توبه تمدنی پرداخت و بر اهمیت بازگشت به اصول الهی در مقیاس جهانی و تمدنی تأکید کرد. و توضیح داد: مفهوم توبه در سطح فردی و روزمره معمولاً به ترک گناهان و بازگشت به سمت خداوند محدود میشود، اما توبه در سطح تمدنی ابعادی بسیار وسیعتر دارد و باید به بازسازی بنیادهای فکری و فرهنگی یک جامعه اشاره کند.
دکتر حسنی در سخنان خود تصریح کرد: توبهای که ما از آن سخن میگوییم، به گناهان صغیر و کبیر روزمره مربوط نمیشود. این توبه، توبهای تمدنی است که به بازگشت به سمت خدا در مقیاس جهانی اشاره دارد. این نوع توبه زمانی معنا پیدا میکند که یک جامعه یا تمدن به سوی اصول الهی بازگردد و با استفاده از آموزههای دینی، بنیادهای فکری و اجتماعی خود را اصلاح کند.
وی افزود: این توبه تمدنی به معنای بازگشت به اصول اسلامی در سطح جامعه است. وقتی که در مقیاس جهانی و تمدنی سخن میگوییم، باید توجه داشته باشیم که بازگشت به سمت خدا به هیچوجه به معنای صرف تغییر رفتارهای فردی مانند ترک مشروبات الکلی یا قمار نیست. بلکه منظور، اصلاح ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه است که بر اساس ارزشهای الهی شکل گرفتهاند.
توبه تمدنی و نقش آوینی در تحولات فکری انقلاب اسلامی
دکتر حسنی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش شهید آوینی در تحولات فکری انقلاب اسلامی پرداخت و بیان داشت که شهید آوینی با ایجاد یک حلقه ارتباطی میان نسلهای مختلف، توانست آرمانهای انقلاب اسلامی را به نحو مؤثری منتقل کند و تفکر انقلابی را در سطح جامعه گسترش دهد. وی این اقدام آوینی را یکی از بزرگترین دستاوردهای او دانست و گفت: شهید آوینی بزرگترین کار را انجام داد که در همه چالشهای نظری و تهوریک نظام اسلامی، بهویژه در مقطع بعد از انقلاب، یک حلقه ارتباطی جدید ایجاد کرد. این حلقه فکری توانست تفکر انقلابی را به نسلهای مختلف منتقل کند و به نوعی این نسلها را به درک عمیقتری از اصول انقلاب اسلامی رساند.
دکتر حسنی ادامه داد: آوینی در زمانی که بسیاری از چالشهای فکری و نظری در کشور به وجود آمد، به ویژه در دوره اصلاحات، توانست نقش بیبدیلی ایفا کند. در آن زمان، بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی با نگرشهای غربی سعی داشتند که پایههای انقلاب اسلامی را تضعیف کنند. آوینی با تواناییهای فکری و فرهنگی خود بهویژه در زمینههای زیباییشناسی و فلسفه سیاسی، توانست به نسلهای جوانتر زبان جدیدی برای فهم مشکلات تمدنی و چالشهای جهانی بدهد.
تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران و چالشهای فکری پس از انقلاب
وی در ادامه، به تحلیل تحولات اقتصادی و سیاسی ایران پس از انقلاب پرداخت و تأکید کرد که دوران آقای هاشمی رفسنجانی و نوع توسعه اقتصادی ایشان منجر به چالشهای نظری بسیاری در کشور شد. و اظهار داشت: پس از انقلاب، ما با چالشهای زیادی روبرو بودیم. یکی از مهمترین این چالشها، نوع تفکری بود که آقای هاشمی رفسنجانی در قالب توسعه اقتصادی به کشور وارد کرد. این تفکر که به نوعی در برابر ایدههای انقلاب اسلامی قرار میگرفت، باعث شد که برخی از روشنفکران و فعالان سیاسی کشور به سمت ایدههای غربی متمایل شوند و اصول انقلاب اسلامی به چالش کشیده شود.
وی ادامه داد: آقای هاشمی رفسنجانی با ایدههای توسعه اقتصادی خود بهویژه در زمینههای صنعتی و اقتصادی، کشور را به سمت نگرشهای مدرنیستی سوق داد. این حرکت باعث شد که در جامعه ایرانی، تنشهایی بین آرمانهای انقلاب و سیاستهای اقتصادی دولت ایجاد شود. اما شهید آوینی با نقد این روند و ارایه نظریههای جدید، توانست به یک نوع بازسازی فکری و تمدنی دست یابد که متناسب با ارزشهای دینی و انقلابی باشد.
دکتر حسنی در بخش دیگری از سخنان خود به نقش شهید آوینی در آشنا کردن نسل جوان با غربشناسی و نقد مدرنیته اشاره کرد. و بیان داشت: آوینی با استفاده از ابزارهای هنری و فکری، نسلهای جدید را با مفاهیم پیچیدهای همچون غربشناسی و نقد تمدن غرب آشنا کرد. دکتر حسنی افزود: آوینی توانست به نسل جوان که تحت تأثیر رسانهها و دیدگاههای غربی قرار داشتند، مفاهیم جدیدی را ارایه دهد و به آنها زبان جدیدی برای فهم غرب و نقد آن بدهد. او با آثارش، به نسلهای جدید توانایی داد تا به درک درستی از رابطه خود با غرب و تمدن غرب برسند.
ظلمها و چالشهایی که به آوینی وارد شد
دکتر حسنی در نهایت به برخی از ظلمهایی که در حق شهید آوینی صورت گرفت، اشاره کرد و اظهار داشت: یکی از بزرگترین ظلمها به آوینی، تقلیل شخصیت او به یک فیلمساز یا منتقد سینمایی بود. در حالی که آوینی یک نظریهپرداز بزرگ در عرصه انقلاب اسلامی و فرهنگ ایرانی-اسلامی بود. تلاشهایی صورت گرفت که تأثیرات عمیق او در تاریخ انقلاب اسلامی و اندیشههای فرهنگی کشور نادیده گرفته شود.
وی همچنین افزود: آوینی نه تنها در عرصه سینما و نقد فیلم، بلکه در زمینههای فلسفه سیاسی، اندیشه اجتماعی و فرهنگی نیز صاحب نظر بود. متأسفانه، برخی سعی کردند که او را تنها به عنوان یک منتقد سینما معرفی کنند و جایگاه واقعی او را در تاریخ اندیشه انقلاب اسلامی نادیده بگیرند.
دکتر حسنی در پایان سخنان خود از تأثیرات عمیق شهید آوینی بر نسلهای جدید و جریانهای فکری انقلاب اسلامی سخن گفت و افزود: هیچکس نمیتواند انکار کند که آوینی در شکلگیری و هدایت تفکر انقلابی در میان جوانان تأثیرگذار بوده است. در واقع، تمامی کسانی که امروز در عرصههای فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی فعالیت دارند، تحت تأثیر اندیشههای آوینی هستند. او توانست با ارایه یک منظومه فکری منسجم، نسلهای جدید را به مسیر درست هدایت کند و آنها را به درک عمیقتری از اصول انقلاب اسلامی برساند.
وی در خصوص ظلمهایی که به آوینی وارد شده نیز اظهار داشت: متاسفانه، آوینی در برخی مواقع به عنوان یک فیلمساز یا منتقد سینمایی برجسته به تصویر کشیده شده، اما جایگاه اصلی او در تاریخ انقلاب اسلامی و اندیشه فرهنگی ایران باید بهطور کامل و جامع مورد بررسی قرار گیرد. او یک نظریهپرداز بزرگ بود که توانست برای جامعه اسلامی ایران یک منظومه فکری جدید ایجاد کند.
دیدگاهتان را بنویسید