یمن حلقۀ ناگسستنی مقاومت
نویسنده: محمدجواد گنجه کویری | یمن حلقۀ ناگسستنی مقاومت
در دنیایی که «مقاومت» بهمثابه یک راهبرد اصیل برای استقلال و عزت امت اسلامی شکل گرفته، یمن در جایگاه یکی از مهمترین و در عین حال مغفولماندهترین اضلاع این جبهه، نقشی اساسی ایفا میکند. این سرزمین کهن و مظلوم، امروز نهفقط صحنهای از تقابل آشکار با نظام سلطه است، بلکه نمود کاملی از مقاومت فعال، هوشمند، مردمی و ایمانمحور در قرن حاضر است.
از زمان آغاز تجاوز نظامی ائتلاف سعودی در مارس ۲۰۱۵ تا امروز، جهان شاهد یکی از پیچیدهترین جنگهای نیابتی منطقهای بوده است؛ جنگی که با حمایت کامل ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و همراهی کشورهای غربی، بهدنبال نابودی هویت نوپای مقاومت در یمن بود. اما برخلاف انتظار دشمنان، این ملت نهتنها شکست نخورد، بلکه توانست بهمرور، خود را به یکی از بازوان مؤثر جبهه مقاومت بدل کند.
رهبر انقلاب اسلامی در وصف جایگاه یمن چنین میفرمایند: «یمنیها نشان دادند با دست خالی، ولی با ایمان و عزم راسخ، میتوانند در برابر دشمنان قدرتمند ایستادگی کنند… آنها مظلوماند، اما شکستناپذیر.»
اهمیت یمن، تنها در مقاومت آن نیست؛ بلکه در هوشمندی راهبردی و مردمی بودن این مقاومت است؛ مقاومتی که بدون تکیه به دولتهای رسمی، با حداقل منابع، و از دل فرهنگ دینی و بومی برخاسته و توانسته است، ماشین جنگی مدرن دشمن را به فرسایش بکشاند. امروز، یمن نهفقط در دفاع از خود، بلکه در همراهی با فلسطین، اخلال در تجارت صهیونیستها، و تهدید راهبردی اسرائیل، به جبهه ایفاگر نقش تبدیل شده است.
بخش اول:
هویت مقاومت یمن؛ از انقلاب تا بیداری اسلامی
«یمن؛ امتداد بیداری اسلامی در خلیج فارس»
برای فهم عمیقتر پدیده مقاومت در یمن، باید به ریشههای اجتماعی، تاریخی و گفتمانی آن بازگشت. برخلاف نگاههای تقلیلگرایانهای که آن را صرفاً یک واکنش سیاسی یا فرقهای میدانند، مقاومت یمن محصول یک روند عمیق مردمی، آگاهی تاریخی و الهامگرفته از جریان بیداری اسلامی است که در آغاز دهه ۱۳۹۰ش سراسر منطقه را درنوردید.
۱. انقلاب مردمی یمن (۲۰۱۱): بیداری در دل حاشیه
در بحبوحهی خیزشهای مردمی در تونس، مصر، بحرین و لیبی، مردم یمن نیز با فریاد “الثوره ثوره شعب” علیه ساختار کهنهی سلطهگر و فاسد علی عبدالله صالح بهپا خاستند. اگرچه رسانههای جهانی این قیام را کمتر بازتاب دادند، اما یمن بهسرعت وارد یک مرحله انتقالی شد که در آن، گروههای انقلابی بهویژه انصارالله، با برخورداری از پایگاه اجتماعی، قدرت سازماندهی و گفتمان عدالتخواهانه، وارد صحنه شدند.
جنبش انصارالله برخلاف بسیاری از گروههای انقلابی دیگر منطقه، دچار انفعال یا انحراف نشد. دلیل این تمایز را باید در پایههای معرفتی و فرهنگی مقاومت یمن جستوجو کرد؛ مقاومتی که ریشه در آموزههای اسلامی، تجربه مبارزه با استعمار، و روحیه استقلالطلبی مردم زیدی و شیعی این سرزمین دارد.
۲. جنبش انصارالله؛ از اعتراض به گفتمان مقاومت
انصارالله که در ابتدا با نام “شبابالمؤمنین” در صعده شناخته میشد، از یک حرکت فرهنگی شروع شد. تأکید بر بازگشت به قرآن، مقابله با سلطه آمریکا و اسرائیل، مبارزه با فساد داخلی، و تقویت روحیه عزتخواهی، از همان ابتدا محورهای اصلی حرکت این جریان بود.
شعار محوری انصارالله از همان آغاز بیانگر هویت این مقاومت بود: «الله اکبر، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للإسلام» این شعار برخلاف تصور رایج، صرفاً احساسی یا ستیزهجویانه نبود، بلکه بیانگر درکی تمدنی و سیاسی از نقشه دشمنان اسلام بود. این جریان، برخلاف جریانهای تکفیری، دشمن را نه در داخل امت، بلکه در نظام سلطه بینالمللی میدید. همین نکته، انصارالله را به جریان فکری نزدیک به گفتمان مقاومت اسلامی ایران تبدیل کرد.
۳. پیوند فکری و راهبردی با گفتمان مقاومت
شاید مهمترین عامل در پایداری و توسعه مقاومت یمن، اتصال عمیق فکری و گفتمانی آن با جبهه مقاومت منطقه باشد. انصارالله، با نگاهی فرامذهبی و عدالتمحور، با محورهای فکری انقلاب اسلامی ایران همراستا شد.
رهبر انصارالله، سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی، بارها از امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب اسلامی بهعنوان الگو و مرجع فکری یاد کرده است. این گفتمان، با تأکید بر استقلال، عزت اسلامی، حمایت از فلسطین و ایستادگی در برابر آمریکا و صهیونیسم، هویتی واحد در سراسر منطقه ایجاد کرده است.
رهبر انقلاب در توصیف مقاومت یمن فرمودند: «جوانان مؤمن یمنی، در عین مظلومیت، با استقامت مثالزدنی، نشان دادند که چگونه میتوان بدون وابستگی، در میدان جنگ، الگو شد.» این پیوند فکری باعث شد مقاومت یمن نهفقط در مسائل داخلی، بلکه در تحولات کلان منطقهای، حضوری مؤثر و پررنگ داشته باشد؛ بهویژه در کنار مقاومت فلسطین و لبنان، خود را بخشی از «جبهه جهانی مقاومت» تعریف کرد.
۴. استقلال فکری، مردمیبودن، و مشروعیت دینی
از دیگر ویژگیهای مهم مقاومت یمن، ترکیب موفق سه مؤلفه مهم: استقلال فکری، تکیه بر مردم، و مشروعیت دینی است. برخلاف بسیاری از گروههای سیاسی و نظامی، انصارالله هیچگاه به قدرتهای خارجی وابسته نشد و در عین حال، با ایجاد سازوکارهای مردمی از جمله کمیتههای مردمی، بسیج عمومی و شوراهای محلی، پیوندی عمیق با مردم حفظ کرد.
این جریان، برخلاف نظامهای استبدادی منطقه، نه با کودتا، بلکه با مشروعیت اجتماعی و مقاومت در برابر تجاوز بیرونی تثبیت شد. همین مردمیبودن، راز ماندگاری مقاومت یمن است. مقاومت یمن، برخلاف تصویرسازی رسانههای غربی، یک جنبش صرفاً مذهبی یا محلی نیست؛ بلکه یک جنبش تمدنی، هوشمند و مردمی است که در دل بیداری اسلامی متولد شده و امروز به یکی از ستونهای اصلی جبهه مقاومت در منطقه تبدیل شده است.
بخش دوم:
هوشمندی استراتژیک مقاومت یمن در برابر ائتلاف سعودی
«جنگ نابرابر، پیروزی نامتقارن»
از مارس ۲۰۱۵ تا امروز، یمن صحنه یکی از طولانیترین و نابرابرترین جنگهای نیابتی قرن حاضر است. ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی و حمایت کامل آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی، با بهکارگیری انواع تسلیحات پیشرفته، پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی، در پی آن بود که ظرف چند هفته، ساختار مقاومت نوپای یمن را فروبپاشد. اما امروز، با گذشت نزدیک به یک دهه، نهتنها مقاومت شکست نخورده، بلکه با تبدیل تهدید به فرصت، به یکی از قویترین بازیگران میدان مقاومت بدل شده است.
سؤال کلیدی اینجاست: چگونه مقاومت یمن، با حداقل امکانات و در شرایط تحریم و محاصره کامل، توانسته یک جنگ نابرابر را به یک پیروزی نامتقارن تبدیل کند؟ پاسخ در ترکیب بینظیر ایمان، استراتژی، نوآوری و هوشمندی است.
۱. تحلیل شرایط نابرابر جنگ
در آغاز حمله، ائتلاف سعودی در اختیار داشت:
- برتری هوایی کامل با صدها جنگنده پیشرفته (اف-۱۵، تورنادو، تایفون)
- کمک اطلاعاتی لحظهبهلحظه از ماهوارهها و پهپادهای آمریکایی
- حمایت لجستیکی از سوی پایگاههای نظامی آمریکا در عربستان، بحرین، جیبوتی
- پوشش رسانهای گسترده در سطح جهانی برای مشروعیتبخشی به تجاوز
در مقابل، مقاومت یمن نه نیروی هوایی داشت، نه سامانه پدافندی قابلاتکا، نه حتی منابع مالی منسجم. اما آنچه داشت، ارادهای الهی، مردمی وفادار، و رهبرانی استراتژیک بود.
۲. مدیریت جنگ فرسایشی؛ ابتکار در تاکتیک و زمان
انصارالله و کمیتههای مردمی یمن، بهجای ورود مستقیم به تقابل کلاسیک، از همان ابتدا جنگ را به شکل فرسایشی و زمانبَر طراحی کردند. هدف، تحلیل قوای دشمن، شکستن روحیه مهاجم، و ایجاد فشار روانی بر افکار عمومی داخلی و بینالمللی بود.
با عملیاتهای مکرر در مرزهای جنوبی عربستان، نفوذ به عمق خاک دشمن، و حمله به اهداف اقتصادی، مقاومت توانست «امنیت روانی سعودیها» را بشکند. شهرهای جیزان، نجران و عسیر، که زمانی مناطق امن تلقی میشدند، به میدان عملیات مقاومت بدل شدند.
۳. قدرت بازدارندگی موشکی و پهپادی
شاید مهمترین نماد هوشمندی مقاومت یمن، ساخت و توسعه بومی موشکها و پهپادهای هجومی باشد. در شرایط محاصره کامل، متخصصان مقاومت موفق شدند با تکیه بر توان داخلی و برخی حمایتهای راهبردی، سلاحهایی چون:
- موشکهای بدر، ذوالفقار، برکان، قدس
- پهپادهای صماد ۱، ۲، ۳
- سامانههای ضدپهپاد و پدافند متوسط
را طراحی و عملیاتی کنند. این سلاحها، در حملات به تأسیسات نفتی آرامکو، فرودگاههای ریاض و ابوظبی، و در عملیات دریایی علیه کشتیهای متجاوز، نقش تعیینکننده داشتند.
رهبر انقلاب فرمودند: «یمن امروز با وجود محاصره، به قدرتی بدل شده که در میدان، دشمن را به عقبنشینی واداشته است؛ این، نشان پیروزی ایمان و عقلانیت است.»
۴. جنگ روانی و رسانهای؛ مقاومت در فضای جهانی
مقاومت یمن به جنگ سخت اکتفا نکرد. با استفاده از شبکههای اجتماعی، مستندسازی جنایات دشمن، و پیامرسانی مستقیم از طریق نطقهای سیدعبدالملک الحوثی، موفق شد روایت جنگ را در سطح افکار عمومی منطقه و جهان تغییر دهد.
تصاویر کودکان شهید، بمباران بیمارستانها، و فریادهای خانوادههای آواره، با همراهی فعالان ضدجنگ در غرب، به ابزار فشار بینالمللی علیه عربستان و حامیانش بدل شد. برخلاف انفعال دولتها، ملتها در سراسر جهان، بهویژه در کشورهای غربی، بهتدریج از قربانیبودن یمن آگاه شدند؛ و این، یمن را از یک مسئله داخلی، به یک پرونده جهانی بدل کرد.
۵. وحدت درونجبههای، توازن در تاکتیکها
مقاومت یمن با وجود تهدید دائمی، از بروز شکاف داخلی جلوگیری کرد. انسجام بین قبایل، انسجام سیاسی بین نیروهای حوثی، و همگرایی با نیروهای ضدتروریسم در جنوب و غرب، از جمله عوامل موفقیت راهبردی بود.
همچنین، مقاومت توانست توازن هوشمندانهای بین دفاع و تهاجم برقرار کند:
هرگاه دشمن حمله کرد، پاسخ کوبنده داد؛ اما در عین حال، همواره آمادگی برای گفتگو بر پایه عزت و استقلال را حفظ نمود. این انعطافپذیری، مقاومت یمن را از یک بازیگر صرفاً نظامی، به یک بازیگر سیاسی قدرتمند نیز تبدیل کرده است.
مقاومت یمن، با بهرهگیری از مؤلفههایی چون جنگ فرسایشی، قدرت موشکی و پهپادی، انسجام داخلی، جنگ رسانهای و توازن در میدان، نشان داد که در عصر جدید، برتری با تکنولوژی نیست، بلکه با ایمان، هوشمندی و اراده است.
رژیمی که در برابر انصارالله ایستاده، نه فقط عربستان، بلکه کل نظام سلطه بینالملل است؛ اما یمن با شجاعت و تدبیر، به الگوی مقاومت هوشمند در قرن جدید بدل شده است.
بخش سوم:
یمن و جبهه مقاومت؛ پیوند میدانی و راهبردی
«از صنعاء تا قدس؛ قلب واحد مقاومت»
در جهان اسلام، کمتر کشوری را میتوان یافت که با وجود محاصره، جنگ و فقر، تا این اندازه در متن تحولات راهبردی منطقه نقشآفرینی کند. یمن، امروز صرفاً کشوری مقاوم در برابر تجاوز نیست؛ بلکه یکی از بازیگران اصلی در ائتلاف مقاومت منطقهای است.
اگر تا دیروز ارتباط یمن با محور مقاومت در سطح همفکری و همموضعی بود، امروز به همپیمانی میدانی، تاکتیکی و راهبردی تبدیل شده است. در این بخش، به بررسی این جایگاه و پیوندهای آن با سایر جبهههای مقاومت از لبنان تا عراق و از سوریه تا فلسطین میپردازیم.
۱. پیوند اعتقادی و راهبردی با فلسطین
یمن و فلسطین، در نگاه انصارالله و رهبری یمن، یک میدان مشترکاند. سید عبدالملک بدرالدین الحوثی بارها اعلام کرده است که فلسطین «مسئله اول» و قدس «اولویت راهبردی» مقاومت یمن است.
در بیانات وی آمده است: «ما آمادهایم برای قدس و ملت فلسطین، هزاران شهید تقدیم کنیم. قدس، قلب امت اسلامی است.» این موضع صرفاً شعاری نیست. در تمامی بیانیهها و سیاستگذاریهای مقاومت یمن، فلسطین حضور فعال دارد. همافزایی گفتمانی میان انصارالله و مقاومت فلسطین، به اتحاد راهبردی منجر شده است. از ارسال پیامهای مستقیم به فرماندهان حماس و جهاد اسلامی تا مواضع رسمی در اعلام آمادگی برای ورود به میدان در جنگ ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳.
۲. عملیاتهای میدانی یمن در حمایت از فلسطین
از مهمترین تجلیهای پیوند عملی یمن با مقاومت فلسطین، مشارکت فعال در جنگ طوفان الاقصی (۲۰۲۳) است. انصارالله نهفقط در موضع سیاسی، بلکه در میدان نبرد نیز وارد شد:
- حمله به کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ
- مسدودسازی تنگه بابالمندب برای عبور ناوگان صهیونیستی
- هدفگیری مراکز لجستیکی و نفتی در عربستان و امارات برای برهمزدن معادلات پشتیبانی
- پرتاب پهپاد و موشکهای دوربرد به سمت سرزمینهای اشغالی
رژیم صهیونیستی صراحتاً یمن را یکی از جبهههای «تهدید فعال» معرفی کرد. از سوی دیگر، آمریکا ناچار شد برای حمایت از کشتیهای خود در دریای سرخ، ناوگروه نظامی ویژه به منطقه اعزام کند.
یمن با این اقدامات، عملاً خط مقدم جنوبی فلسطین را فعال کرد و معادله امنیت دریایی صهیونیستها را به هم ریخت.
۳. همگرایی یمن با محور مقاومت؛ عضوی فعال از «جبهه واحد»
رهبر انقلاب در دیدارهای متعدد با رهبران مقاومت فرمودند: «جبهه مقاومت یک پیکر واحد است که اگر عضوی از آن درد بگیرد، همه بدن درگیر میشود.»
یمن امروز، عضوی زنده، فعال و تأثیرگذار از این پیکر است. نشانههای این پیوند عبارتند از:
- هماهنگی گفتمانی: بیانات سید عبدالملک الحوثی با محورهای فکری رهبران مقاومت در لبنان، عراق، فلسطین و ایران همراستاست.
- هماهنگی سیاسی و رسانهای: پیامهای مشترک، اعلام مواضع همزمان در حوادث منطقهای، برگزاری همایشها و نشستهای بینالمللی
- حمایت متقابل: حمایت رسانهای و مردمی از مقاومت عراق، سوریه و لبنان؛ و در مقابل، حمایت مالی و لجستیکی سایر اعضا از مقاومت یمن
- پیام مشترک به آمریکا و اسرائیل: تأکید بر اینکه هر تجاوزی به یک عضو مقاومت، پاسخ کل جبهه را بهدنبال خواهد داشت
۴. نقش یمن در نظم جدید منطقهای مقاومت
در معادلات آینده منطقه، یمن به یکی از وزنههای اصلی توازن قدرت تبدیل شده است. این کشور، در صورت تثبیت امنیت داخلی و پایان محاصره، ظرفیت ایفای نقش راهبردی در حوزههای زیر را دارد:
- نقش دریایی در کنترل بابالمندب و دریای سرخ
- موقعیت ژئوپلیتیکی بهعنوان پل ارتباطی بین خلیجفارس، شاخ آفریقا و مدیترانه
- مرکزیت معنوی برای الگوسازی مقاومت مردمی در کشورهای جنوب خلیج فارس (بحرین، عمان، کویت)
- همافزایی با مقاومت عراق و سوریه در مسیر زمینی اتصال تهران – بغداد – دمشق – بیروت – صنعاء
هماکنون نیز، آمریکا از شکلگیری «هلال مقاومت جنوبی» (از یمن تا فلسطین) ابراز نگرانی کرده و آن را خطری جدی برای امنیت راهبردی خود و رژیم صهیونیستی میداند.
یمن، با مقاومت پایدار، گفتمان صادق، و هوشمندی راهبردی، از یک کشور محصور و مظلوم، به یک کنشگر تمامعیار در جبهه مقاومت اسلامی تبدیل شده است. امروز هیچ تحلیلگری نمیتواند معادلهای درباره فلسطین، دریای سرخ یا توازن قدرت منطقه بنویسد، بدون در نظر گرفتن جایگاه یمن. این پیوند راهبردی، یکبار دیگر معنا و مفهوم «امت واحده» را در میدان عمل زنده کرده است.
بخش چهارم:
ابعاد مردمپایه بودن مقاومت یمن
«مردم یمن؛ ستونهای ایمان، صبر و آگاهی»
درک صحیح از رمز پایداری مقاومت یمن بدون توجه به نقش مردم ناقص خواهد بود. در حالی که بسیاری از جنبشهای مسلحانه، به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی، به سرعت دچار فرسایش یا انحراف میشوند، مقاومت یمن از ابتدا تا امروز بر یک تکیهگاه قدرتمند استوار بوده است: مردم.
در این بخش، به بررسی ابعاد گوناگون مردمپایه بودن این مقاومت، از حضور در جبههها تا حمایت معنوی، فرهنگی و رسانهای پرداخته میشود.
۱. مشارکت اجتماعی گسترده در پشتیبانی از جبهه مقاومت
یکی از پدیدههای شگفتانگیز در جنگ یمن، سطح بالای مشارکت مردم در پشتیبانی از جبههها است. در مناطقی که بهطور مستمر هدف بمباران هوایی قرار گرفتهاند، مردم همچنان با شور و ایمان، برای کمک به جبههها بسیج میشوند. این کمکها شامل:
- ارسال مواد غذایی، دارو و پوشاک به رزمندگان
- اعطای طلا و جواهرات خانوادهها برای تأمین مالی مقاومت
- برپایی مراکز پخت غذا و خدمات عمومی برای مجاهدان
- حضور داوطلبانه در جبهات نبرد توسط نوجوانان، کارگران، معلمان و علما
رهبر انقلاب درباره مردم یمن فرمودهاند: «با اینکه در سختترین شرایط زندگی میکنند، ولی در راه خدا، جان، مال و آبروی خود را میدهند؛ این، همان ملت استثنایی است که میتواند الگو باشد.»
۲. نقش زنان در پایداری فرهنگی مقاومت
یکی از برجستهترین ویژگیهای مقاومت یمن، حضور پررنگ و معنادار زنان در جبهه پشتیبانی و فرهنگی است. در جامعهای سنتی و مذهبی مانند یمن، زنان نهتنها حامی فرزندان و همسران مجاهد خود هستند، بلکه خود نیز در صفوف مقدم فرهنگی ایستادهاند.
نقش زنان شامل:
- تربیت فرزندان مقاوم، صبور و مؤمن
- حضور در تجمعات اعتراضی و راهپیماییهای ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی
- اداره مدارس، مراکز فرهنگی، و کلاسهای سوادآموزی در زمان جنگ
- مشارکت در رسانههای محلی برای تقویت روحیه عمومی
تصاویر مادران شهیدی که با لبخند و افتخار، فرزندان خود را تقدیم میکنند، به یکی از نمادهای استقامت یمن بدل شده است.
۳. فرهنگ دینی و غیرت بومی؛ زیرساخت استقامت ملی
یمن کشوری با پیشینه تمدنی، دینی و قبیلهای خاص است. در این کشور، غیرت قبیلهای، با ایمان دینی در هم آمیخته و تبدیل به یک پشتوانه اجتماعی قدرتمند شده است. فرهنگ زیدیه، آموزههای شیعی، و روحیه ضدسلطه در قبایل مختلف یمن، همگی دستبهدست هم دادهاند تا مردم این کشور، نهتنها پذیرای مقاومت، بلکه خواهان و حافظ آن باشند.
مفهومی مانند “عزت اسلامی”، که در گفتمان امام خمینی و رهبر انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یکی از ستونهای مقاومت معرفی میشود، در یمن، بهصورت عینی و اجتماعی نهادینه شده است.
۴. جهاد فرهنگی و رسانهای؛ صدای مردم در میدان روایت
در فضای جنگ ترکیبی امروز، مردم یمن در کنار جهاد نظامی، در میدان رسانه و تبیین نیز مجاهدانه عمل میکنند. رسانههای مقاومت یمن مانند المسیره، همراه با هزاران فعال مردمی در فضای مجازی، روایت جنگ را از انحصار رسانههای سعودی و غربی خارج کردهاند.
در طول جنگ:
- کلیپهای کوتاه از جبهات و خانوادههای شهدا تولید و منتشر شدهاند
- کمپینهای بینالمللی برای افشای نقش آمریکا و انگلیس در قتلعام غیرنظامیان شکل گرفتهاند
- شاعران، نویسندگان و مداحان یمنی، در صف اول تقویت روحیه ملی قرار دارند
یمن، امروز نمونهای روشن از «جهاد تبیین مردمی» است.
۵. مدرسه ایمان و شهادت؛ نسلسازی برای مقاومت
مردم یمن با همه فشارهای اقتصادی، آموزشی و امنیتی، دست از تربیت نسلی مقاوم نکشیدهاند. در مدارس و مساجد، مفاهیم جهاد، مقاومت، فلسطین، دشمنشناسی و استکبارستیزی آموزش داده میشود. تصاویر شهدا، قطعات ادبی و اشعار مقاومت، بخشی از فرهنگ روزمره دانشآموزان است.
این نسلسازی، باعث شده است که مقاومت در یمن نه وابسته به رهبران خاص، بلکه ریشهدار در بطن جامعه باشد؛ و این، مهمترین ضامن پایداری و پیشروی آن است.
مقاومت یمن بدون مردمش، قابل تصور نیست. همان مردمی که زیر بار بمباران، تحریم، قحطی و آوارگی، خم به ابرو نمیآورند و با تمام وجود، پشتوانه جبهه مقاومت شدهاند. این مقاومت نه با دلارهای نفتی، بلکه با نان خشک مادران، با دعای شبانه پیرمردان، و با غیرت جوانان یمنی سرپا مانده است. در عصر غفلت امت، مردم یمن صدای وجدان بیدار اسلاماند.
دیدگاهتان را بنویسید