جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
    • نقد موسیقی
    • نقد کتاب
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • استاد محمدحسین فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
    • استاد فرج‌نژاد از زبان دیگران
    • نوشته‌های استاد فرج‌نژاد
    • معرفی کتاب‌های استاد فرج‌نژاد
      • معرفی کتاب دست پنهان
      • معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
      • معرفی کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما
      • معرفی کتاب دین در سینمای شرق و غرب
      • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم
      • معرفی کتاب دین، انیمیشن و سبک زندگی
      • معرفی کتاب فقه رسانه و فضای مجازی
    • صفحه مخصوص استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • دربارۀ ما
    • مدرسان ما
  • تماس با ما
  • حساب کاربری 👤
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > یادداشت > نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

۱۴۰۴-۰۹-۰۲
دسته‌بندی ساختاری، سرویس‌های سایت، سینما و تلویزیون غرب، مطالب سایت، یادداشت
نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022

پدیدآورنده: استاد سعید مستغاثی

متن پیش‌رو بر اساس نشست نقد فیلم تاپ گان:ماوریک با حضور استاد سعید مستغاثی تنظیم شده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

این مطلب دربارۀ نقد و تحلیل موشکفانۀ فیلم «تاپ گان: ماوریک» است؛ اما در واقع این فیلم بهانه‌ای است تا به ماجراهای دیگری در سینما بپردازیم. در نقد یک اثر سینمایی، علاوه بر خودِ فیلم، ماجراهای زمان نمایش و حواشی فرامتنی آن نیز حائز اهمیت بسیاری هستند.

تحلیل ساختاری و پیشینه داستانی

اگر بخواهیم «تاپ گان: ماوریک» را فقط به‌عنوان یک اثر سینمایی (به ما هو فیلم) تحلیل کنیم، با یک اثر جنگی تقریباً خوش‌ساخت مواجهیم.

کسانی که اهل سینما هستند می‌دانند که بخش اول این فیلم سال 1986 به کارگردانی تونی اسکات و با بازی تام کروز ساخته شد.

داستان آن زمان درباره یک گروه پروازی بود؛ درست در دورانی که آمریکا پس از جنگ ویتنام، تمایل چندانی به درگیری در جنگ‌های هوایی نداشت.

هدف فیلم اول، برجسته کردن ماجراهای نبرد هوایی بود و گروهی تحت فرماندهی شخصیت «ماوریک» (تام کروز) درگیر نبردی با نیروی هوایی شوروی می‌شدند.

اکنون پس از گذشت نزدیک به سه دهه، این ماجرا دوباره ساخته می‌شود اما این بار بسیار پرحاشیه‌تر. اینکه چرا 36 سال بعد چنین داستانی مجدداً روایت می‌شود، خود سؤال مهمی برای نقد این اثر است.

شگفتی‌های اکران در جشنواره کن

زمان ساخت و حواشی اکران این فیلم بسیار قابل تأمل است. اکران اولیه این فیلم در جشنواره کن ۲۰۲۲ اتفاق افتاد که امری بسیار عجیب به نظر می‌رسد.

حضور چنین فیلمی در کن، مانند این است که در مراسم جوایز «گرمی»، فردی با صدایی نخراشیده شروع به خواندن کند، یا وسط یک کارخانه تولید اتومبیل، کسی شروع به شخم زدن زمین و کشاورزی نماید!

عجیب بودن ماجرا ناشی از مانیفست و شعارهای جشنواره کن است. اگر امروز به وب‌سایت جشنواره کن مراجعه کنید، شعارهایی نظیر «رساندن صدای دیگران»، «سینمای فرهنگ‌های دیگر»، «سینمای هنری» و «حمایت از صداهای خاموش» را می‌بینید. اما فیلم «تاپ گان» به عنوان نمایندۀ جریان اصلی و حتی فراتر از جریان اصلی سینمای آمریکا، با هیچ‌یک از این ادعاها همخوانی ندارد.

حمایت‌های تمام‌عیار نظامی و پنتاگون

برای درک بهتر، باید به عقب برگردیم. این فیلم طی قراردادی میان پنتاگون و کمپانی سازنده تولید شده است. بر اساس این قرارداد، کلیه وسایل و ابزار نظامی پیشرفته در اختیار عوامل فیلم قرار گرفته است. فیلم‌برداری روی دو ناو هواپیمابر «یو‌اس‌اس آبراهام لینکلن» و «یو‌اس‌اس تئودور روزولت» با تشکیلات و تجهیزات فوق‌سری انجام شده است.

نکتۀ قابل توجه این است که در بسیاری از صحنه‌ها از جلوه‌های ویژه کامپیوتری(CGI) استفاده نشده و خلبانان و جنگنده‌های اف-۱۸ واقعی وارد عمل شده‌اند. بازیگرانی مانند تام کروز نیز آموزش‌های جدی دیده‌اند و فضا کاملاً واقعی است.

حتی در مراسم افتتاحیه فیلم در آمریکا، تام کروز با هلیکوپتر نظامی روی ناو «یو‌اس‌اس میدوی» فرود می‌آید و وارد مراسم می‌شود. اگر این مسائل را در نقد فیلم نادیده بگیریم، تحلیل ما ناقص و ابتر خواهد ماند.

تناقض آشکار و نخل طلای سفارشی

در جشنواره کن نیز همین رویکرد تکرار شد. حضور فیلمی که حمایت کلیت وزارت دفاع آمریکا را دارد و بازیگری که کاملاً تجاری است، در جشنواره‌ای که ادعای استقلال هنری دارد، شگفت‌انگیز است. عجیب‌تر آنکه طی یک مراسم کاملاً تبلیغاتی نخل طلا به تام کروز اهدا می‌شود.

این در حالی است که نخل طلای کن همواره محل بحث بوده و به بسیاری از بزرگان تاریخ سینما نرسیده است. خودِ مسئولین کن اذعان دارند که بزرگ‌ترین شرمندگی‌شان، عدم اعطای نخل طلا به «اینگمار برگمان» (هنری‌ترین کارگردان تاریخ سینما) است.

آن‌ها حتی در پنجاهمین سالگرد جشنواره سعی کردند با اهدای «نخلِ نخل‌ها» این موضوع را جبران کنند که برگمان نپذیرفت. اما حالا این جایزه به راحتی به تام کروز داده می‌شود.

استقبال شاهانه و نظامی در فرانسه

فضای اهدای جایزه نیز قابل تأمل است. هم‌زمان با دریافت نخل طلا توسط تام کروز، جنگنده‌های فرانسوی بر فراز آسمان رژه می‌روند و پرچم سه رنگ فرانسه را با دود ترسیم می‌کنند؛ گویی مراسم استقبال از یک مقام عالی‌رتبه نظامی آمریکاست.

علاوه بر این، شاهزاده ویلیام(ولیعهد انگلستان) و همسرش کیت میدلتون، به نمایندگی از خاندان سلطنتی انگلیس، شخصاً به استقبال تام کروز می‌روند.

استانداردهای دوگانۀ بعضی‌ها

همیشه به ما می‌گویند: «آقا فیلم فقط فیلم است، چرا مسائل را قاطی می‌کنید؟» اما وقتی به جشنواره فجر خودمان انتقاد می‌شد که چرا مقامات دولتی حضور دارند، پاسخ این بود که فجر جشنواره‌ای دولتی است هرچند من شخصاً معتقدم دولت نباید جشنواره برگزار کند، اما جشنواره کن که ادعای استقلال و هنری بودن دارد، چرا میزبان بالاترین مقامات ناتو و انگلستان است؟

زمانی به حضور یک مقام دولتی فرانسه در اکران فیلم لوئیس بونوئل اعتراض می‌شد و بونوئل سالن را ترک کرد. اما انگار این حساسیت‌ها فقط برای ما بد است و برای آن‌ها خوب!

موضوعاتی مثل انرژی هسته‌ای یا حضور نظامی، برای ما ممنوع و برای آن‌ها مجاز است. اینکه تمام امکانات وزارت جنگ آمریکا در اختیار یک فیلم باشد و مقامات سلطنتی برایش فرش قرمز پهن کنند، معنای واضحی دارد.

تبعیض در تجهیزات و مقایسه‌ای با سینمای دفاع مقدس

تفاوت امکانات نیز خیره‌کننده است. به فیلم‌سازانی مثل ابراهیم حاتمی‌کیا در ایران، کمترین امکانات را با هزار منت می‌دهند. نگران‌اند که فلان تانک قراضه خراب نشود یا شنی آن آسیب نبیند و مو را از ماست بیرون می‌کشند.

اما در آن سو، تجهیزات فوق‌سری ناوهای عظیم هواپیمابر در اختیار تام کروز قرار می‌گیرد تا فیلم مورد نظر ساخته و اکران شود.

مأموریت علیه «کشور یاغی»

حال داستان فیلم چیست؟ دیگر خبری از درگیری با شوروی نیست. همان جناب سرهنگ با بازی تام کروز که حالا پیر شده، مسئولیت آموزش تیمی از خلبانان نخبه را بر عهده می‌گیرد. مأموریت آن‌ها حمله به تأسیسات هسته‌ای یک کشور در غرب آسیا است.

در فیلم، این کشور را «یاغی» می‌نامند که برخلاف منافع آمریکا عمل می‌کند، حامی تروریسم است و مشغول غنی‌سازی اورانیوم می‌باشد تا ظرف سه هفته به بمب هسته‌ای برسد.

اگرچه نامی از کشور برده نمی‌شود و آدرس‌ها دقیق نیست، اما با این شابلون، شاید ایران بیش از هر جای دیگری به ذهن متبادر شود. قرار است این تیم برود و آنجا را بمباران کند.

جریان فرهنگ گاوچرانی در فیلم | نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک

شروع فیلم هم طبق معمول با استایل جیمز باندی است. تام کروز سوار بر هواپیمای نسل پنجم، سرعت ۱۰ ماخ را امتحان می‌کند و فریادهای گاوچرانی (Yee-haw) سر می‌دهد.

این صحنه‌ها یادآور سکانس پایانی فیلم «دکتر استرنج‌لاو» استنلی کوبریک است که خلبان روی بمب اتم نشسته، کلاهش را تکان می‌دهد و فریاد می‌زند.

این نشان می‌دهد که علی‌رغم پیشرفت تکنولوژی، آن خوی و خصلت گاوچرانی همچنان در فرهنگ نظامی آن‌ها وجود دارد؛ درست مثل فیلم «گاوچران‌ها علیه بیگانگان».

کهن‌الگوی «کابوی» در برابر «چوپان»

بحث را با مفهوم «کابوی» ادامه می‌دهیم. اگر سریال ارزشمند «هزاردستان» را دیده باشید که این شب‌ها تلویزیون پخش می‌کند و دیدنش برای علاقه‌مندان به سینما و تاریخ، ضیافتی از تصویر و بازی‌های ماندگار است، در صحنه‌ای که متفقین وارد می‌شوند، خانِ حاکم دیالوگ مهمی دارد. او می‌گوید: «کابوی همیشه می‌آید که یک جا را به هم بریزد.»

این اشاره به ذات بی‌بندوبار و یلخی کابوی دارد. در مقابل، شخصیت «شش‌انگشتی» اشاره می‌کند که این‌ها(آمریکایی‌ها) دارند مواد مخدر پخش می‌کنند و کابوی به هیچ قانونی پایبند نیست.

دقیقاً همین‌طور است؛ شخصیت آمریکایی در سینما، کاراکتری خونسرد، بی‌خیال و رها از قید و بند است که در نهایت کار خودش را می‌کند.

این را مقایسه کنید با مفهوم «چوپان» در فرهنگ ما. چوپان نماد نظم‌دهنده و تربیت‌کننده است؛ همان‌طور که پیامبران نیز چوپان بوده‌اند. چوپان گله را هدایت و مراقبت می‌کند، اما گاوچران(کابوی) با طناب انداختن و وحشی‌گری سعی در رام کردن دارد.

تفاوت این دو نماد، تفاوت دو فرهنگ است؛ چوپان تربیت می‌کند، اما کابوی وحشی‌گری را القا می‌نماید.

معماری شهر و غرب وحشی در برابر شهر اسلامی

این تفاوت فرهنگی در ساختار شهرها نیز نمایان است. شهر غربی در سینمای وسترن مثل آثار کوئن‌ها یا «تصنیف باستر اسکراگز» از چه چیزی تشکیل شده؟

محوریت با بانک، کلانتری، زندان، هتل یا سالن‌های فساد است. در فیلم‌های کلاسیک‌تر یا اسپاگتی وسترن (مانند «خوب، بد، زشت»)، گاهی اصطبل و تابوت‌ساز هم می‌بینیم.

اما شهر اسلامی چه ساختاری دارد؟ مسجد، کتابخانه، مدرسه و حمام. این دو ساختار شهری کاملاً در دو جبهه متفاوت قرار دارند و طبیعی است که خروجی فرهنگی آن‌ها (چوپان در برابر کابوی) نیز متفاوت باشد.

تقدس‌زدایی در داخل و اسطوره‌سازی در غرب

نکته جالب اینجاست که آن‌ها در فیلم‌هایشان سعی می‌کنند این خصوصیت فرهنگی(کابوی بودن) را ارزشمند جلوه دهند و به رخ مخاطب بکشند. اما در سینمای ایران، ما راحت شخصیت‌های مذهبی(مثل حاجی‌آقاها) را دستمایه تمسخر قرار می‌دهیم؛ چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن.

غربی‌ها برای کابوی احترام قائل‌اند. حتی در فیلم ساختارشکنی مثل «کوهستان بروکبک» (Brokeback Mountain) که دو کابوی همجنس‌گرا را به تصویر می‌کشد، باز هم با احترام برخورد می‌شود.

آنگ لی (کارگردان آن فیلم) اسکار بهترین کارگردانی را می‌گیرد، اما در کمال شگفتی اسکار بهترین فیلم را به او نمی‌دهند. چرا؟ چون مراسم‌هایی مثل اسکار حساب‌وکتاب ایدئولوژیک دارند.

منطق جشنواره‌ای از اسکار تا فجر

در اسکار معمولاً یک منطقی حاکم است حتی اگر سیاسی باشد، برخلاف جشنواره فجر ما که گاهی بی‌نظمی عجیبی دارد. مثلاً در دوره‌ای فیلم «در مسیر تندباد» بهترین فیلم شد، در حالی که تمام سیمرغ‌های اصلی را «بایسیکل‌ران» گرفته بود! یا فیلمی مثل «بی‌همه‌چیز» یا فیلم آقای صدرعاملی که بدون دریافت جوایز فنی و اصلی، ناگهان بهترین فیلم می‌شود.

اما در اسکار، اگر فیلمی مثل «تلماسه» (Dune) نامزد بهترین فیلم می‌شود، دلیل استراتژیک دارد (بحث آخرالزمان و آینده‌نگری)

ندادن اسکار بهترین فیلم به «کوهستان بروکبک» هم دلیل ایدئولوژیک داشت: آن‌ها نمی‌خواستند اسطوره کابوی را تمام‌وکمال قربانی کنند.

این تقدس کابوی حتی به شخصیت‌های دیگر هم سرایت می‌کند. مثلاً تام کروز سال بعد در کن نخل طلای افتخاری می‌گیرد یا شخصیت «ایندیانا جونز» با اینکه باستان‌شناس است، اما با کلاه و شلاقش، همان شمایل کابوی را بازتولید می‌کند.

تام کروز کابوی مدرن در نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک

در فیلم «تاپ گان: ماوریک»، تام کروز همان کابوی یلخی و بی‌قید است که حالا پیر شده. او را از مأموریت‌ها کنار گذاشته‌اند، اما سیستم دوباره به او نیاز پیدا می‌کند.

این الگویی رایج است مثل سری «مأموریت غیرممکن» که قهرمان از دایرۀ قانون خارج می‌شود، کار خودش را می‌کند، اما در نهایت عملش به نفع سیستم و حاکمیت تمام می‌شود.

در اینجا هم تام کروز راه حلی برای حمله به تأسیسات هسته‌ای آن «کشور یاغی» ارائه می‌دهد؛ تأسیساتی که در گودی قرار دارد و با موشک‌های زمین‌به‌هوای دقیق و جنگنده‌های سوخو ۵۷ محافظت می‌شود.

کد اصلی فیلم؛ اف-۱۴ و اشارۀ مستقیم به ایران

فیلم یک نشانی بسیار دقیق می‌دهد تا بفهمیم آن «کشور یاغی» کجاست: هواپیمای اف-۱۴ (تام‌کت).

تنها کشوری که بعد از آمریکا اف-۱۴ داشت، ایران بود. در زمان شاه این هواپیماها خریداری شد و گفته می‌شود چون نواقصی داشت، اف-۱۴ را به نوعی به ایران فروختند.

پس از انقلاب و شروع جنگ، آمریکایی‌ها تصور می‌کردند ایران نمی‌تواند از این هواپیماهای پیچیده و موشک‌های فونیکس استفاده کند و آن‌ها زمین‌گیر می‌شوند. حتی مستشاران هم رفته بودند.

اما ایران توانست با مهندسی معکوس و تلاش فوق‌العاده، این هواپیماها را عملیاتی نگه دارد. کار به جایی رسید که این هواپیمای رهگیر، تبدیل به بمب‌افکن شد که تغییر کاربری بسیار عجیب و دشواری است(تغییر در آلیاژ، رنگ، قطعات و…).

اینکه ایران توانست قطعاتی را که باید بعد از هر پرواز تعویض می‌شدند بسازد و این پرنده‌ها را تا امروز عملیاتی نگه دارد، همان چیزی است که در فیلم به عنوان نماد قدرت هوایی دشمن (ایران) به آن اشاره می‌شود.

تحلیلی بر سناریوهای نظامی و اطلاعاتی در هالیوود

در بخشی از فیلم «تاپ گان: ماوریک»، نکات بسیار عجیب و غریبی وجود دارد. زمانی که شخصیت‌ها به هواپیمای اف-۱۴ می‌رسند، بارها تأکید می‌شود که این هواپیما چقدر قدیمی است.

دلیل این تأکید این است که پس از انقلاب ایران، آمریکا دیگر از این هواپیما استفاده نکرد. حتی دولت موقت قصد داشت آن‌ها را پس بدهد که انقلابیون مانع شدند.

آمریکا برای اینکه قطعات این جنگنده به هیچ‌وجه به ایران نرسد، کارخانه‌های قطعه‌سازی و خط تولید آن را کاملاً تعطیل کرد و پروژه را بست.

اما حالا در این فیلم، بعد از سال‌ها دوباره به این پروژه ارجاع داده می‌شود و شخصیت‌ها برای فرار از مهلکه، دقیقاً با یک اف-۱۴ از آن کشور فرار می‌کنند.

درام‌پردازی و فرمول‌های تکراری هالیوود

فیلم از نظر دراماتیک هم فرمول‌های آشنایی را تکرار می‌کند. همان‌طور که در سری فیلم‌های «راکی» (به‌ویژه راکی ۴ و کرید)، قهرمان داستان با فرزندِ رقیبِ قدیمی مواجه می‌شود، در اینجا هم «ماوریک» با پسرِ دوست سابقش (گوس) که در قسمت اول کشته شده بود، روبرو می‌شود.

پسر دوستش او را مقصر مرگ پدرش می‌داند و می‌خواهد انتقام بگیرد، اما در نهایت در یک موقعیت بحرانی در خاک دشمن، ماوریک او را نجات می‌دهد و این گره دراماتیک باز می‌شود.

فیلم اگرچه فرمولیزه است، اما به لحاظ استانداردهای ساخت، بسیار خوش‌ساخت است. به نظرم حتی از فیلم اول تونی اسکات که پر از گاف بود، بهتر از کار درآمده است. تونی اسکات (برادر ریدلی اسکات) کارگردان باهوشی بود، اما روحیاتش با فیلم سفارشی جنگی چندان سازگار نبود.

پیش‌بینی یا نقشه‌راه؟ مسئله این است

نکته حائز اهمیت این است که فیلم در سال ۲۰۲۲ اکران شد(حدود خرداد ۱۴۰۱) و دقیقاً سه سال بعد، ماجرای حمله به تأسیسات هسته‌ای به صورت واقعی مطرح می‌شود. آیا این یک پیش‌گویی است؟ خیر.

این نه پیش‌گویی، بلکه ترسیم یک «نقشه راه» است. ارتباط عمیق میان هالیوود و نهادهای نظامی-امنیتی آمریکا در این فیلم کاملاً بارز است برخلاف فیلم‌هایی مثل اوپنهایمر که شاید این ارتباط کمتر دیده شود. وقتی تمام تجهیزات و سرمایه توسط پنتاگون تأمین می‌شود، یعنی یک سناریوی نظامی در حال تمرین و تصویرسازی است.

مشابه این اتفاق (البته در مقیاسی بسیار ضعیف‌تر و کاریکاتوری) در ایران هم می‌افتد؛ مثلاً در فیلمی به نام «هایپاور» که درباره شهید ستاری ساخته شد، بازیگری را انتخاب کردند که شباهت فیزیکی چندانی نداشت و کمی تپل‌تر بود، در حالی که خود شهید ستاری استایل متفاوتی داشت. اما در هالیوود این شبیه‌سازی‌ها بسیار دقیق و هدفمند است.

سریال تهران و هشدارهای امنیتی به اسرائیل

یک مثال دیگر، سریال اسرائیلی «تهران» است که فصل اول آن در سال ۲۰۲۰ و فصل دوم در سال ۲۰۲۲ پخش شد. داستان درباره یک جاسوس موساد است که برای هموار کردن مسیر حمله جنگنده‌های اسرائیلی به تأسیسات هسته‌ای ایران، وارد کشور می‌شود. او سعی دارد رادارها و نیروگاه‌های برق را از کار بیندازد؛ نقشه‌ای که دقیقاً چند سال بعد در واقعیت اجرا می‌شود.

نکتۀ جالب در این سریال این است که باز هم با همان کهن‌الگوی «کابوی» مواجهیم. جاسوس اسرائیلی هم خودرأی است، خودسرانه عمل می‌کند و اصطلاحاً شلنگ‌تخته می‌اندازد!

اما سریال «تهران» یک تفاوت مهم با واقعیت دارد. در سریال، سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایران بسیار قوی نشان داده می‌شود و در نهایت اسرائیلی‌ها در دام این سیستم می‌افتند اتفاقی که در واقعیتِ عملیات‌های اخیرشان به این شکل نیفتاد.

فیلم‌ساز جلوتر از سیاست‌مدار

اینجا فیلم‌ساز دارد به مسئولین امنیتی اسرائیل هشدار می‌دهد. او می‌گوید: «مراقب باشید! اینجا با یک سیستم پیچیده طرف هستید. اگر دیدید همه چیز راحت پیش می‌رود، شک کنید که شاید تله باشد.»

این دقیقاً یادآور دیالوگ «ابن زیاد» در سریال مختارنامه است که می‌گوید: «از آنجایی نگران باش که همه چیز آرام و درست به نظر می‌رسد.»

این هوشمندی فیلم‌ساز را حتی در ماجرای ترور شهید فخری‌زاده هم می‌توان دید. در مستندی که شبکه ۱۳ اسرائیل (و فکر می‌کنم شبکه افق هم بخش‌هایی از آن را نشان داد) پخش کرد، گفته شد که تیم ترور بارها فرصت داشتند اما اقدام نکردند، چون وضعیت به قدری بدون محافظ و عادی بود که فرمانده عملیات فکر کرد این یک تله است! در حالی که واقعاً خبری نبود.

جادوگری یا استراتژی؟

بنابراین، وقتی ما با فیلم‌هایی روبرو می‌شویم که وقایع آینده را تصویر می‌کنند، با یک مشت جادوگر و پیشگو طرف نیستیم. ما با اتاق‌های فکری طرف هستیم که سناریوهای آینده را در قالب فیلم و سریال «تست» می‌کنند و حتی گاهی هشدارهای امنیتی را در لایه زیرین درام پنهان می‌کنند تا سیاست‌مدارانشان دچار خطای محاسباتی نشوند.

متأسفانه مسئولین ما گاهی از این ظرایف غافل می‌شوند، اما در ادامه بحث می‌خواهیم شیفتی بکنیم روی سایر فیلم‌ها و سریال‌هایی که به اصطلاح «پیش‌گویی» کرده‌اند تا ببینیم مکانیزم این پیش‌بینی‌ها دقیقاً چگونه عمل می‌کند.

از «ماموریت غیرممکن» تا توافق هسته‌ای در سریال «۲۴»

۱. تبارشناسی «ماموریت غیرممکن» از زمان جنگ سرد تا آخرالزمان

برای درک بهتر فیلم‌های «مأموریت غیرممکن» (Mission: Impossible)، باید به ریشه‌های آن بازگردیم.

  • ریشه تلویزیونی: این اثر در دهه ۶۰ میلادی به عنوان سریال تلویزیونی که در ایران با نام «بالاتر از خطر» پخش می‌شد آغاز شد. بازیگرانی مثل «پیتر گریوز»(در نقش جیم فلپس) و «مارتین لاندو» در آن حضور داشتند.
  • ساختار کلاسیک: ساختار همیشگی بود؛ نواری ضبط شده که مأموریت را شرح می‌داد و جمله معروف: «اگر دستگیر یا کشته شوید، دولت هیچ مسئولیتی قبول نمی‌کند و این نوار تا ۵ ثانیه دیگر نابود می‌شود.» این سریال محصول دوران جنگ سرد و رقابت با شوروی بود.
  • نسخه سینمایی: اولین فیلم سینمایی را «برایان دی‌پالما» ساخت که تام کروز در نقش «ایتن هانت» ظاهر شد همان صحنه معروف معلق ماندن و جلوگیری از ریختن قطره عرق.
  • تغییر پارادایم: در قسمت‌های اخیر (فال‌اوت و غیره)، دشمن دیگر شوروی نیست؛ بلکه با یک فضای آخرالزمانی و تهدیداتی مثل «هوش مصنوعی» یا گروه‌های تروریستی بی‌وطن روبرو هستیم. این تغییر رویکرد در سری فیلم‌های «جیمز باند» نیز دیده می‌شود (تغییر از باندِ زن‌باره و خوش‌گذران به باندِ متعهد و جدی با بازی دنیل کریگ).

۲. نقد جریان‌سازی‌های رسانه‌ای

امروزه بحث «هوش مصنوعی» در فیلم‌ها (مثل قسمت آخر مأموریت غیرممکن) بسیار داغ شده است. اما باید با دیده شک به این جریان‌سازی‌ها نگریست.

  • پروپاگاندا و بزرگ‌نمایی: وقتی ناگهان موضوعی مثل «یوزپلنگ ایرانی» یا «هوش مصنوعی» در تمام رسانه‌ها همزمان بولد می‌شود، باید مشکوک شد. این‌ها اغلب موج‌هایی برای انحراف افکار یا القای یک ترس خاص هستند.
  • سابقه طولانی: استفاده از تکنولوژی بازسازی چهره(Deepfake) چیز جدیدی نیست. در «جنگ ستارگان»، سال‌ها پیش بازیگرانی که فوت کرده بودند (مثل کری فیشر) یا جوان‌تر شده بودند را با همین تکنولوژی بازسازی کردند.
  • ابتذال در کاربرد داخلی: متأسفانه در ایران دچار افراط و تفریط هستیم. استفاده از هوش مصنوعی برای زنده کردن چهره‌های تاریخی (مثل میرزا کوچک خان یا شهید سلیمانی) به شکلی بسیار ابتدایی و مصنوعی انجام می‌شود که بیشتر توهین به شعور مخاطب است تا کار هنری. هوش مصنوعی واقعی، الگوریتم‌هایی است که در گوگل و اینترنت، ذهنیت و رفتار ما را جهت‌دهی می‌کنند، نه صرفاً متحرک کردن عکس‌ها.

۳. هالیوود و نقشه راه سیاسی؛ بررسی مورد سریال «۲۴»

یکی از شگفت‌انگیزترین نمونه‌های ترسیم نقشه راه توسط هالیوود، در سریال «۲۴» دیده می‌شود.

  • فصل هشتم (۲۰۱۰): این فصل از سریال که در دی‌ماه ۱۳۸۸ (ژانویه ۲۰۱۰) پخش شد، دقیقاً ۵ سال قبل از امضای برجام (۲۰۱۵) است.
  • جمهوری اسلامی کامیستان: در این فصل کشوری خیالی به نام «کامیستان» وجود دارد که رئیس‌جمهور آن شخصی به نام «حسن» است (با بازی آنیل کاپور).
  • جزئیات مذاکرات: رئیس‌جمهور آمریکا که یک زن است با حسن بر سر پرونده هسته‌ای مذاکره می‌کند. جزئیات مطرح شده در فیلم حیرت‌انگیز است:
  • تعداد سانتریفیوژها (حدود ۶۰۰۰ عدد).
  • نحوه بازرسی‌های آژانس.
  • دیالوگ‌های کلیدی (رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید: اگر این فرصت توافق را از دست بدهیم، شاید تا سال‌ها تکرار نشود).
  • برادرِ رئیس‌جمهور حسن(فرهاد) که مخالف توافق است و معتقد است نباید باج داد.
  • تحلیل: این شباهت‌ها نشان می‌دهد که سناریوی برجام، سال‌ها قبل از اینکه حتی مذاکرات جدی شود، در اتاق‌های فکر طراحی و در قالب درام به افکار عمومی آمریکا و جهان تزریق شده بود.

۴. جمع‌بندی بحث «تاپ گان: ماوریک» و «تهران»

در تکمیل بحث قبلی، باید به هوشمندی فیلم‌سازان در ارائه هشدارهای امنیتی اشاره کرد:

  • سریال تهران و هشدار به موساد: در این سریال، اگرچه مأمور اسرائیلی نفوذ می‌کند، اما در نهایت متوجه می‌شوند که سیستم امنیتی ایران بسیار قوی است و ممکن است همه چیز یک «تله» باشد. این همان هشداری است که باعث شد تیم‌های ترور واقعی اسرائیل در مواردی (مثل ماجرای قبل از ترور شهید فخری‌زاده) عملیات را لغو کنند، چون فکر می‌کردند شرایطِ بیش از حد عادی حتماً یک تله است.
  • اف-۱۴ و نوستالژی تکنولوژیک: در «تاپ گان: ماوریک»، ارجاع به اف-۱۴های ایرانی و قطعاتی که آمریکا نابود کرد تا به ایران نرسد، یک اعتراف تلخ تاریخی برای آن‌هاست. اینکه قهرمانان داستان نهایتاً مجبور می‌شوند با همان تکنولوژی قدیمی که ایران هنوز سرپا نگه داشته فرار کنند، لایه‌های معنایی جالبی دارد.

سینما تبدیل به اتاق فکر مذاکرات هسته‌ای می‌شود

شاید عجیب‌ترین بخش ماجرا، دقت حیرت‌انگیز هالیوود در ترسیم جزئیات مذاکرات هسته‌ای ایران، سال‌ها قبل از وقوع آن است. این دیگر «پیشگویی» نیست، بلکه «اعلام برنامه» است.

الف) سقوط کاخ سفید(White House Down) – اکران ۲۰۱۳

  • زمان اکران: این فیلم دقیقاً دو هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ (۲۰۱۳) اکران شد.
  • سناریو: رئیس‌جمهور آمریکا «سایر» (با بازی جیمی فاکس) قصد دارد با ایران صلح کند. در فیلم برای اولین بار تماس تلفنی مستقیم بین رئیس‌جمهور ایران و آمریکا برقرار می‌شود (اتفاقی که دو ماه بعد در واقعیت رخ داد!).
  • تقابل داخلی: گروهی تندرو در کاخ سفید به رهبری معاون رئیس‌جمهور مخالف توافق هستند و حتی موشک‌ها را روی شهرهای ایران (بندرعباس، اصفهان و…) قفل کرده‌اند تا جنگ را شروع کنند، اما قهرمان فیلم (چنینگ تیتوم) جلوی کودتا را می‌گیرد و صلح برقرار می‌شود.

ب) سریال رسوایی (Scandal) – فصل ۳

  • کشور خیالی «بندر»: در این سریال، کشوری به نام «جمهوری بندر» وجود دارد که نماد ایران است.
  • شباهت رئیس‌جمهور: رئیس‌جمهور این کشور شخصی به نام «رزانی» است که با عمامه سفید و چهره‌ای خاص، ترکیبی از چهره‌های سیاسی ایران مانند آقای روحانی و هاشمی طراحی شده است.
  • توافق و خیانت: نکته تکان‌دهنده اینجاست که فیلم به «پسا-توافق» می‌پردازد. در حالی که رئیس‌جمهور آمریکا و رزانی در یک مهمانی رسمی در حال جشن گرفتن امضای توافق هستند، رئیس‌جمهور آمریکا در گوش او زمزمه می‌کند که: «همین الان که داریم لبخند می‌زنیم، پهپادهای ما تأسیسات مخفی شما را که در پوشش کارخانه نوشابه‌سازی بود، بمباران کردند.»
  • پیام: پیام سریال واضح است؛ حتی با امضای توافق، اعتمادی وجود ندارد و آمریکا نقشه‌های ضربتی خود را حفظ می‌کند.

 چرا این پیش‌بینی‌ها دقیق است؟

این شباهت‌های حیرت‌انگیز میان فیلم‌ها و واقعیت‌های سیاسی ناشی از سحر و جادو نیست، بلکه پاسخ را باید در ساختار قدرت آمریکا جستجو کرد. برای درک اینکه چرا هالیوود پیشگویی می‌کند، باید به ریشه و صاحبان آن نگریست زیرا مسئله این نیست که فیلم‌سازان غیب‌گو هستند، بلکه کسانی که فیلم را می‌سازند، همان کسانی هستند که سیاست را می‌چینند.

در واقع یک الیگارشی حاکم وجود دارد که در آن سهام‌داران اصلی کمپانی‌های هالیوودی، دقیقاً همان کسانی هستند که در وال‌استریت، کارخانه‌های اسلحه‌سازی و اندیشکده‌های استراتژیک حضور دارند.

به عنوان مثال افرادی مانند روبرت مرداک که امپراتوری فاکس را در اختیار دارد، یا آرنون میلشان که تهیه‌کننده بزرگ هالیوود و مالک کمپانی نیو ریجنسی است و همچنین جورج سوروس، صرفاً سرمایه‌گذار نیستند.

مورد عجیب آرنون میلشان بسیار قابل تأمل است؛ او یک اسرائیلی است که رسماً جاسوس موساد بوده و در خرید تجهیزات هسته‌ای برای اسرائیل نقش کلیدی داشته است، اما همزمان تهیه‌کننده فیلم‌های بزرگی همچون جی‌اف‌کی یا آثار برد پیت است.

این صاحبان هالیوود در هیئت‌مدیره اندیشکده‌های استراتژیک مثل رند بروکینگز که به دموکرات‌ها نزدیک است یا امریکن اینترپرایز که به جمهوری‌خواهان گرایش دارد حضور دارند.

نتیجه این است که سیاست‌گذاران اقتصادی، نظامی و فرهنگی یک گروه واحد هستند که برای دهه‌های آیندۀ آمریکا برنامه‌ریزی می‌کنند و سینما ابزار اجرای این برنامه است.

همان‌طور که رئیس سابق موساد اعتراف کرد، برنامه‌های حمله و استراتژی‌های آن‌ها مربوط به امروز نیست، بلکه از سال‌ها پیش طراحی و تمرین شده و هالیوود ویترین این طراحی‌های بلندمدت است.

سینما در جایگاه تیزر سیاسی و عادی‌سازی

هالیوود مانند ویترین یک فروشگاه عمل می‌کند و قبل از اینکه کالای اصلی که همان جنگ یا بحران سیاسی است عرضه شود، تیزر آن را در فیلم‌ها به نمایش می‌گذارد.

آن‌ها برنامه‌های ده یا بیست سال آینده خود را ابتدا در قالب فیلمنامه تست می‌کنند تا هم واکنش افکار عمومی را بسنجند و هم ذهنیت‌ها را برای پذیرش آن آماده کنند که به این فرآیند نرمالیزاسیون یا عادی‌سازی می‌گویند.

هدف نهایی این است که وقتی فاجعه رخ داد، ذهن مخاطب آماده باشد. نمونه بارز این ماجرا حادثه یازده سپتامبر است؛ در بیست سال منتهی به سال ۲۰۰۱ بارها در فیلم‌ها و کارتون‌ها تخریب برج‌های دوقلو نمایش داده شد، مانند کارت شناسایی نئو در ماتریکس با تاریخ یازده سپتامبر یا مجله‌ای در سیمپسون‌ها.

وقتی حادثه رخ داد، مردم ناخودآگاه آماده پذیرش سریع مقصر بودند چون قبلاً در فیلم‌ها این تصویر ساخته شده بود. این روند برای آینده نیز صادق است و مسائلی مثل اغتشاشات در ایران، لبنان و عراق یا بحران‌های جولان و غزه همگی پیش از وقوع در فیلم‌ها تست و تصویرسازی شده بودند.

سازندگان با استفاده از تاکتیک‌های ناخودآگاه و تکنیک‌هایی مثل فریم‌های مخفی یا اعداد نمادین مانند نه یا یازده، سعی در حک کردن مفاهیم در ضمیر ناخودآگاه مخاطب دارند.

پروژۀ آپولو و تردیدهای تاریخی

یکی از مصادیق بارز قدرت تصویرسازی هالیوود، ماجرای فرود انسان بر ماه است که شواهد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد این تصاویر در استودیو ضبط شده‌اند و شاید بتوان آن را بزرگترین جعل تاریخ توسط استنلی کوبریک نامید.

کوبریک به دلیل مهارتش در نورپردازی و فیلم‌برداری خاص، مانند آنچه در فیلم بری لیندون با نور شمع و لنزهای ناسا انجام داد، برای این پروژه انتخاب شد.

سوتی‌های فنی متعددی در تصاویر ناسا دیده می‌شود؛ برای مثال حرکت فضانوردان دقیقاً شبیه پرش‌های دوپله‌ای در استودیو است که اسلوموشن شده، یا پرچم آمریکا در جایی که جو وجود ندارد به اهتزاز در می‌آید.

همچنین در پشت‌صحنه‌های لو رفته، کلاکت ناسا با تاریخ چهارم ژانویه دیده می‌شود که چندین ماه قبل از پرتاب آپولو یازده در ژوئیه است و حتی پیام ضبط شده نیکسون قبل از انجام مأموریت آماده بود.

ژاک بودریار فیلسوف معتقد است تاریخی که ما می‌شناسیم واقعیت نیست، بلکه بازنمایی است که هالیوود برای ما ساخته است. ما جنگ ویتنام را ندیدیم، بلکه فیلم‌های جنگی را دیدیم و آن را به جای واقعیت پذیرفتیم.

پشت پردۀ مذاکرات و چرخش استراتژیک

یک نکته بسیار کلیدی و مغفول مانده در تحلیل استراتژیک مذاکرات هسته‌ای زمستان سال نود و یک وجود دارد که نشان می‌دهد غربی‌ها قبل از دولت یازدهم آمادۀ توافق بودند.

اسناد نشان می‌دهد که یک چرخش استراتژیک در اسرائیل رخ داد و در بهمن و اسفند همان سال، یعنی چند ماه قبل از انتخابات نود و دو، نشریات مؤسسه مطالعات استراتژیک اسرائیل و افرادی مثل تونی بلر رسماً اعلام کردند که جنگ با ایرانِ هسته‌ای غیرممکن است و باید ایران هسته‌ای را به رسمیت شناخت و با آن توافق کرد.

همه چیز برای پذیرش قدرت ایران آماده بود اما ناگهان با تغییر فضای انتخاباتی در ایران و مطرح شدن شعارهای خاص توسط آقای روحانی، طرف غربی احساس کرد می‌تواند امتیازات بیشتری بگیرد.

لذا پروژۀ پذیرش ایران هسته‌ای را متوقف کردند تا با تیم جدید، بازی جدیدی به نام برجام را شروع کنند. جالب اینجاست که فیلم‌هایی مثل سقوط کاخ سفید که دقیقاً بعد از انتخابات نود و دو اکران شدند، همین خطِ تماس تلفنی رؤسای جمهور و توافق را از قبل ترسیم کرده بودند که نشان از هماهنگی سینما و سیاست دارد.

قبلی بزرگترین جشنواره مستند جهان(IDFA) اسرائیل را تحریم کرد
بعدی پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟

مطالب مرتبط

۱۴۰۴-۰۹-۰۳

نگاهی به فیلم انتخابی اسرائیل برای اسکار

ادامه مطلب
پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟

۱۴۰۴-۰۹-۰۲

پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟

ادامه مطلب
بزرگترین جشنواره مستند جهان(IDFA) اسرائیل را تحریم کرد

۱۴۰۴-۰۹-۰۱

بزرگترین جشنواره مستند جهان(IDFA) اسرائیل را تحریم کرد

ادامه مطلب

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
آرشیو مطالب
  • آذر ۱۴۰۴ (۴)
  • آبان ۱۴۰۴ (۲۵)
  • مهر ۱۴۰۴ (۲۴)
  • شهریور ۱۴۰۴ (۵۰)
  • مرداد ۱۴۰۴ (۳۳)
  • تیر ۱۴۰۴ (۲۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۲۹)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۱)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
نوشته‌های تازه
  • نگاهی به فیلم انتخابی اسرائیل برای اسکار
  • پرده‌برداری از جنایات صهیونیست‌ها در مستند شبکه ITV انگلیس | پروتکل پشه چیست؟
  • نقد و تحلیل فیلم تاپ گان: ماوریک Top Gun: Maverick 2022
  • بزرگترین جشنواره مستند جهان(IDFA) اسرائیل را تحریم کرد
  • بلک فرایدی دیجیکالا و تبلیغ صرافی تبدیل
آخرین دیدگاه‌ها
  • بهنام در کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • پژوهشگر در زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • محقق در زندگینامه استاد محمد حسین فرج نژاد
  • سعید محمدزاده در زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • آرزومند شهادت در سردار امیرعلی حاجی زاده | کامل‌ترین بیوگرافی
محصولات
  • کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما کتاب اسطوره‌های صهیونیستی در سینما
    تومان 240.000
  • دوره آموزش تصویربرداری دوره آموزش تصویربرداری (عکاسی و فیلمبرداری)
    تومان 800.000
  • مجله خردورزی مجله خردورزی | سیره استاد فرج نژاد
    تومان 110.000
  • دوره آموزش فتوشاپ دوره آموزش فتوشاپ
    تومان 800.000
  • دوره مستندسازی با موبایل دوره مستندسازی با موبایل
    تومان 315.000
  • دیده بان اندیشه محمدحسین فرج نژاد مجله دیده بان اندیشه محمدحسین فرج نژاد طلبه طراز
    تومان 110.000
  • کتاب چهههل و یک سیمرررغ کتاب چهههل و یک سیمرررغ
    تومان 270.000
  • معرفی کتاب اقتصاد صهیونیسم کتاب اقتصاد صهیونیسم
    تومان 260.000
  • کتاب سینما دین و سیاست کتاب سینما دین و سیاست
    تماس بگیرید
  • دوره آموزش سینما استاد مستغاثی دوره آموزش سینما استاد مستغاثی
    تومان 1.200.000
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم