کدام اندیشه توانایی حماسهسرایی طوفانالاقصی را دارد؟

پدیدۀ انقلاب اسلامی، پدیدهای صرفا سیاسی نیست که با چند تحلیل ذیل قواعد دیپلماتیک، بتوان دستاوردش را برای کنار زدن حکومتی شاهنشاهی نمایش داد. آنچه که مکتب خمینی دربارۀ انقلاب اسلامی معتقد است، عصر جدید رقم خوردن با انقلاب است و این سخن نو همه چیز را ویرایش میکند و خواهد کرد؛ چه عدهای بخواهند و چه نخواهند، از این تحول متأثر خواهند شد.
این قاعدۀ اصلی و محکم هر تحلیلی از بستر انقلاب اسلامی است. با پذیرفتن این قاعده اگر بخواهیم به سراغ تحلیل پدیدههایی رویم که در گام دوم انقلاب رقم میخورد، میبایست از محکمات نگرشی که گذشت، دست نکشیم. گام دوم انقلاب، گام بعد از تثبیت است، گامی است که رَسشها بروز کرده و عقل، خود را اثاره میکند. گام دولتسازی است یعنی میخواهیم عاقله نخبگانی را در جایگاه دولت قرار دهیم.
عقلی که از آن دم میزنیم عقل پساخمینی است، عقلی است که اگر خمینی نبود، قاسم سلیمانیاش، به قول خود او، جوان معمولی دهاتی کنتورخان قناتملک میماند، اما خمینی او را به جایی رساند که رئیس دولت شیطان بزرگ، کشتنش را افتخاری برای خود ثبت میکند و روحش بر تمام منطقه حاکم شده و از او چهرهای بینالمللی ساخته است.
بله انقلاب اسلامی گام اولش را درخشان برداشته است، نشان داده که امروز با همان دهاتیهای میوه ندیده میخواهد تهدیدی برای مستکبران عالم شود. میخواهد همۀ دنیا را برای عزت انسان ذلیل کند و ایستادن و پا گذاشتن روی دنیا را افتخاری برای سلوک قرار دهد. کسی که این فریم را ندارد و میخواهد حوادث امروز جهان را نظاره کند، بداند با کوررنگی به دل رنگارنگترین اتفاقات زده و چیزی که کاسبش نمیشود هیچ، بلکه متحیر وسرگردانتر از همیشه درجا میزند.
طوفانالاقصی را کسی میتواند با عینک حماسهسرایی تحلیل کند که از دل این اندیشه و از دل سخنی که توانست عصر جدید را شروع کند، حرف بزند. کسی که میخواهد هنوز در گام دوم انقلاب، طوفانالاقصی را با پاسخ دادن به شبهات حمایت از فلسطین و حل مغالطه «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» تبیین کند، یعنی در تاریخ، گام اول متحجرانه و جمودیافته قدم میزند و توهم اثرگذاری برداشته است.
امروز عصری است که جریان مقاومت به عنوان دکترین روابط بینالمللی اسلامی، توانسته از دل بوران حوادث و توطئهها جان بگیرد و خود را به نقطۀ گام دوم یعنی تهاجم برساند. اساسا جریان مقاومت در زمان کنونی، به معنای دفاع نیست بلکه طوفانی از تهاجم برای بیداری ملتهاست. همان بیداری که پیام آغاز عصر جدید و آغاز عصر انسان را به ارمغان میآورد و همه را دعوت به سبک زندگی عزتمندانه میکند.
جریان مقاومت امروز به تمام مستضعفان سر میزند و به تکتک افرادش نشان میدهد، چگونه میتوان خدا را وارد معادلات قدرت کرد و بیشترین سود و منفعت را با دستان خالی و جیبهای بدون سرمایه را شامل متقین کرد.
امروز گام دوم نشانگر شکسته شدن هیمنه استکبار نیست بلکه فراتر از آن نشانگر افول و نابودی تمدن مستکبران است. اگر قدری با همان فریمِ خوشدقت که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، دور و برمان را نگاه کنیم متوجه میشویم که انقلاب اسلامی اراده کرده به همه بگوید به چه باید فکر کنند و مسائل دنیا را میخواهد خودش تعیین کند، نهتنها مسائل بلکه عینیت و بحرانها نیز به دست و اراده او میبایست شکل بگیرد. اگر بناست جنگی هم باشد آن جنگ، جنگ مستکبران علیه مستضعفان نخواهد بود؛ بلکه جنگی است که مستضعفان تعیین کردهاند و دنیایی را مجبور به اخذ نسبت با آن پدیدهها خواهند نمود.
قدرت مقاومت امروز قدرتی برخاسته از حقیقت است نه مجاز، قدرتی که پشتش رسانه نیست بلکه ارادۀ واقعی است و با جنگ روانی و موج شکل نگرفته بلکه هویتهای اصیل شیعی آن را پشتیبانی میکنند. این قدرت دستاوردی است که مکتب خمین به ما هدیه کرد و امروز با این نعمت ما را به سمت قلههای عزتمندی نزدیک کرده است.
خدا رحمت کند استاد شهید و عزیز ما محمدحسین فرجنژاد را که این چنین خمینی در زندگیاش حضور داشت تا جایی که باورش بود عصر امروز، عصر ماست و تمام معادلات به نفع ما و بلکه ذیل طراحی ما شکل گرفته و اتفاقا گوشهای زیادی طالب شنیدن حرف نوی ما هستند. حسین فرجنژاد معتقد بود مردم اسرائیل نیز امروز به استیصالی رسیدهاند که برای نجاتشان هم که شده گوشهای تیزی برای شنیدن سخن ما شدهاند.
خدا رحمت کند این بزرگمردِ خروجی مکتب امام را که سالیانی پیش برایش روشن بود، طوفانالاقصی در راه است و وقت رسیدن سخن ما به تمام گوشهای حقپرست و حقجو رسیده است. حسین فرجنژاد خیلی معتقد بود که ما به قله نزدیک شدهایم./205/
حمیدرضا شببویی
دیدگاهتان را بنویسید