هویت موفق برتر از الگوریتم

هویت موفق: مزیت راهبردی انسان در عصر سلطه ماشینها
نویسنده: بیگلری
هویت، آن خط نامرئی که گذشته را به حال و حال را به آینده پیوند میزند، تنها یک مفهوم روانشناختی نیست، بلکه سنگ بنای انسانیت در جهانی است که هر روز بیش از پیش در پیچیدگیهای فناورانه و فرهنگی غرق میشود. از نگاه اریک اریکسون (Erik Erikson)، هویت پاسخ به پرسشِ ساده اما عمیق «من کیستم؟» است؛ پرسشی که در گذار از نوجوانی به بزرگسالی شکل میگیرد، اما در تمام طول زندگی، همچون قطبنمایی برای انتخابها، باورها و حتی مقاومتهای انسان عمل میکند. در عصری که ماشینها با هوش مصنوعی خود میتوانند الگوهای رفتاری را تقلید کنند و شبکههای اجتماعی، تصویری ناپایدار از «خود» ارائه میدهند، حفظ هویتِ اصیل به چالشی حیاتی تبدیل شده است.
اما چرا هویت تا این اندازه اهمیت دارد؟ زیرا هویت موفق، همان عاملیت انسانی است که فرد را از «ابژهای منفعل» به «سوژهای فعال» تبدیل میکند. انسانی که هویت خود را میشناسد، نه در برابر امواج تغییرات اجتماعی و فناوریهای نوین منفعلانه تسلیم میشود و نه در دام تقلیدهای سطحی از دیگران گرفتار میآید.
او مانند الگوهای ملی مذهبی هویتبخش همچون سرداران شهید جبهۀ مقاومت یا فعالان و کنشگران حمایت از غزه با تکیه بر ارزشهای درونیاش، جهان را به چالش بکشد. یک فرد با هویت موفق.
چون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هویت خود را بر پایه ایمان، مقاومت و دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی بنا نهاد. او با وجود تمام فشارهای جهانی، هویتی یکپارچه و تأثیرگذار داشت که نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان اسلام به نمادی از مقاومت تبدیل شد. شناخت عمیق او از «خود» و «مأموریتش» نشان داد که هویت اصیل چگونه میتواند تاریخ را شکل دهد. یا مانند یک معلم در کلاس درس، با وجود حضور رباتهای آموزشدهنده، روابط انسانی و معنایی را خلق کند که ماشینها از بازتولید آن عاجزند.
این نوشتار، با تکیه بر نظریههای روانشناسی هویت و مثالهای ملموس از جهان واقعی، به بررسی این میپردازد که چگونه میتوان در عصر ماشینها، هویت را نه به عنوان یک دغدغه فردی، بلکه به عنوان مزیت راهبردی انسانیت حفظ و تقویت کرد.
هویت در مکاتب روانشناسی
اریک اریکسون (Erik Erikson) که نام او با هویت پیوندی عمیق دارد مینویسد:
«هویتی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که او کیست؟ نقشی که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی بهعنوان یک همسر یا پدر یا مادر باشد؟ آیا او علیرغم نژاد مذهب یا زمینههای ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه میدهد، احساس اعتماد بهنفس دارد؟
و سیفرت(Seyfert) صاحبنظر دیگری است که همچون اریکسون هویت را در تقابل با فقدان نقش تبیین میکند. مؤلفان فرهنگ واژههای روانشناسی آوردهاند که واژه «Identity ego» یعنی احساس هویتی که توانایی تجربه خود را به عنوان چیزی که تداوم و یکنواختی دارد و قدرت رفتار مطابق با آن را تأمین مینماید داشته باشد. راجر(Roger) از صاحبنظران این رشته در تعریف هویت مینویسد:
«هویت یعنی توازن میان خود و دیگران برقرار کردن(و در جای دیگری آن را همچون یک مرحله در چرخۀ زندگی میپندارد) و در برخی فرهنگها هویت را مترادف با «شخصیت» و «اصلیت» آوردهاند. در حالی که این دو کاملاً مترادف با یکدیگر نیستند. هویت معنا و مفهومی گستردهتر از شخصیت دارد زیرا شخصیت فقط در مورد انسان به کار میرود و مورد استعمال برای غیر انسان ندارد در حالی که هویت مفهوم عامی است که انسان و غیرانسان و از جمله شیء را نیز شامل میشود.»
کیستیشناسی یا شناسایی هویت خویشتن، هستۀ مرکزی نظریه رشد شخصیت را در مکتب اریکسون(Erikson) تشکیل میدهد. او همانند مارگرت مید(Margaret Mead) مهمترین وظیفه و هدف نوجوانان را جستجو در راه یافتن هویتی پر معنی میداند.»(شرفی، 1380؛ 8)
پرسش از هویت همواره بخش مهمی از اندیشۀ روانشناسان را به خود مشغول کرده است. هویت در دنیای امروز که فناوریهای نوین بهسرعت در حال تغییر معادلات تصمیمگیری و شناخت هستند، پرسشهای اساسی را مطرح میکنند: چگونه میتوان در جهانی که ماشینها قدرت تحلیل و پیشبینی یافتهاند، همچنان عاملیت انسانی خود را حفظ کرد؟ آیا انسانها میتوانند فراتر از مصرفکنندگان منفعل الگوریتمها، خود را به عنوان عاملیتهای فعال و مستقل تعریف کنند؟ پاسخ به این پرسشها در مفهوم «هویت موفق» نهفته است.
عاملیت انسانی و ارتباط آن با هویت
در جهانی که ماشینها با الگوریتمهای پیشرفته، تصمیمگیریهای پیچیده را تسخیر کردهاند، پرسش از هویت انسانی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. اریک اریکسون(Erik Erikson) هویت را بهعنوان «حس تداوم و یکپارچگیِ خود» تعریف میکند، حال آنکه کارل راجرز(Carl Rogers) بر «توازن میان خود و دیگران» بهعنوان جوهرۀ هویت تأکید دارد. اما در عصر دیجیتال، آیا انسانها همچنان میتوانند عاملیتِ فعال خود را حفظ کنند؟ پاسخ در مفهوم «هویت موفق» نهفته است: هویتی که نهتنها در برابر تغییرات مقاوم است، بلکه میتواند از فناوری بهعنوان ابزاری برای تقویت انسانیت استفاده کند.
هویت بهمثابه عاملیتِ تأثیرگذار
نمونه ملموس این امر را میتوان در جنبشهای اجتماعی مشاهده کرد. گرتا تونبرگ(Greta Thunberg) نوجوانی که با هویتِ روشنِ «مدافع محیط زیست» به یک نماد جهانی تبدیل شد، نشان داد که چگونه یک فرد میتواند علیرغم سلطه ماشینها و رسانههای دیجیتال، عاملیت خود را بهصورت ملموس اعمال کند.
او نهتنها از ابزارهای دیجیتال برای گسترش پیامش استفاده کرد، بلکه هویتِ خود را بهگونهای شکل داد که ماشینها قادر به تقلید از آن نبودند: اخلاق، شور انسانی و توانایی ایجاد تغییر در سطح جهانی. هرچند تصویر گرتا پس از حمایت از فلسطین روی الگوریتم های حذف از فضای مجازی قرار گرفت اما این موضوع نهتنها هویت انسانی را کمرنگ نمیکند بلکه نقطه تمایز هویت انسانی و عاملیت ماشین نیز به شما میرود. انسانیت همیشه با هویت سالم آمیخته است!
از نگاه روانشناسی، این همان چیزی است که اریکسون آن را «هویتِ یکپارچه» مینامد: فردی که میداند کیست، چه ارزشهایی دارد و چگونه میتواند این ارزشها را در عمل نشان دهد. این هویت، بر خلاف هوش مصنوعی، ریشه در تجربیات زیسته، روابط انسانی و معنایابی فردی دارد.
این نوع عملکرد انسانی که برآمده از عاملیت یا به عبارتی اثرگذاری انسانی است در شرایط و جایگاه های مختلف خود را نشان میدهد، مثلا در محیط کار یک مدیر منابع انسانی که با تکیه بر «هویتِ رهبریِ همدلانه»(empathetic leadership identity)، تصمیمگیریهایش را نه بر اساس دادههای خشک الگوریتمی، بلکه با درک نیازهای کارکنان انجام میدهد، نمونهای از عاملیت انسانی است. ماشینها میتوانند شیوههای کاری بهینه را پیشنهاد دهند، اما نمیتوانند «احساس تعلق» یا «انگیزهبخشی» را خلق کنند.
و یک نقاش که اثرش را با الهام از تجربیات شخصی خلق میکند، هویتِ هنریِ خود را بهصورتی بیان میکند که هوش مصنوعی قادر به بازتولیدِ عمق آن نیست. حتی اگر یک الگوریتم بتواند تکنیکهای نقاشی را تقلید کند، نمیتواند «معنای پشت اثر» را بیافریند.
هویت موفق: سلاح انسان در عصر ماشینها
همانطور که راجرز(Rogers) اشاره میکند، هویت سالم مستلزم «توانایی برقراری توازن بین خود و محیط» است. در دنیای امروز، این محیط شامل ماشینها نیز میشود. انسانهایی که هویت موفق دارند:
۱. مصرفکنندۀ منفعل الگوریتمها نیستند، بلکه از فناوری برای اهداف انسانی استفاده میکنند(مثال: استفاده از شبکههای اجتماعی برای بسیج حمایتهای مردمی).
۲. در دریای اطلاعات گم نمیشوند، زیرا معیارهای درونیِ روشنی برای ارزشگذاری دارند(برخلاف هوش مصنوعی که فاقد ارزشگذاری اخلاقیِ مستقل است).
۳. میتوانند روابط عمیق انسانی برقرار کنند، چیزی که ماشینها هرگز قادر به جایگزینی آن نخواهند بود.
براساس آنچه گفته شد، هویت موفق تنها یک مفهوم روانشناختی نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک در عصر دیجیتال است. همانطور که اریکسون(Erikson) و مید(Mead) اشاره کردهاند، هویت پویا و انعطافپذیر، انسان را قادر میسازد تا در مواجهه با تغییرات، نهتنها بقا یابد، بلکه به عاملی تأثیرگذار تبدیل شود. در جهانی که ماشینها هر روز «هوشمندتر» میشوند، انسانیتِ ریشهدار در هویتِ آگاهانه، آخرین سنگرِ تمایزِ ما از ابزارهای مصنوعی خواهد بود.
هویت در گذر از عصر دیجیتال: نگاهی به نظریه مارسیا
جیمز مارسیا، روانشناس توسعهای، بر این باور است که انسانها برای دستیابی به «هویت موفق» نیازمند عبور از فرآیندی آگاهانه شامل کاوش(Exploration) و تعهد(Commitment) هستند. این فرآیند به فرد اجازه میدهد تا با شناخت عمیق از خود و ارزشهایش، به تعهدی مستحکم و پایدار دست یابد. در واقع، این مفهوم به افراد کمک میکند تا مسیر خود را در دنیای پیچیده و شتابان دیجیتال پیدا کنند.
بر اساس این نظریه، چهار وضعیت هویتی تعریف میشوند[1]:
پراکندگی هویتی(Diffusion): فرد بدون کاوش و تعهد، در سردرگمی به سر میبرد و هویت ثابتی ندارد.
هویت پیشهنگام یا زودرس(Foreclosure): پذیرش ارزشهای تحمیلی بدون فرآیند کاوش و انتخاب.
تعویق هویتی(Moratorium): مرحلهای که در آن فرد در جستوجوی هویت خود است اما هنوز به تعهد مشخصی نرسیده است.
هویت موفق(Achievement): حالتی که در آن فرد پس از کاوش فعال، به یک تعهد آگاهانه و مستدل نسبت به هویت خود میرسد.
هویت موفق، رمز برتری در رقابت با ماشینها
در دنیایی که ماشینها از طریق پردازش دادهها و یادگیری الگوها به سطوح بالایی از دقت و کارایی دست یافتهاند، انسانها چگونه میتوانند جایگاه خود را حفظ کنند؟ پاسخ در ویژگیهای منحصر به فرد هویت موفق نهفته است:
پایداری روانی در برابر چالشها: ماشینها تنها بر اساس دادههای گذشته تحلیل میکنند، اما انسانهای دارای هویت موفق میتوانند با انعطافپذیری و درک موقعیتهای نوظهور، تصمیمهایی خلاقانه بگیرند.
هدفمندی و تفکر استراتژیک: در حالی که سیستمهای هوش مصنوعی بهینهسازی را بر اساس معیارهای کمی انجام میدهند، انسان میتواند ارزشهای کیفی را نیز در تصمیمگیری لحاظ کند.
انعطافپذیری در برابر تحولات محیطی: الگوریتمها نیاز به بازآموزی دارند، اما ذهن انسانی با شهود و تجربه بهسرعت با شرایط جدید سازگار میشود.
ترکیب عقلانیت و شهود: ماشینها فاقد درک شهودی هستند. آنچه نبوغ انسانی را از پردازش ماشینی متمایز میکند، توانایی خلق ایدههای جدید بر اساس ترکیبی از منطق، تجربه و حس ششم است.
پایبندی به اخلاق و مسئولیت اجتماعی: درحالیکه ماشینها صرفاً بهینهسازی الگوریتمی انجام میدهند، انسان میتواند تصمیمهایی مبتنی بر اخلاق و مسئولیت اجتماعی بگیرد.
محدودیتهای ماشین در برابر هویت انسانی
ماشینها هرچند قدرتمندند اما دارای محدودیتهای ساختاریاند که نمیتوان از آنها چشمپوشی کرد. ماشین آنچنان وابسته به دادههای گذشته است که تنها بر اساس دادههای تاریخی عمل میکنند و در مواجهه با موقعیتهای جدید دچار چالش میشوند. از سوی دیگر فقدان درک ارزشی و عاطفی در ماشینها موجب میشود که هوش مصنوعی نتواند معنای همدلی، ترحم یا انگیزههای انسانی را درک کند.
همین ویژگیهای ماشین موجب سوگیریهای الگوریتمی خواهد شد و سیستمهای مبتنی بر داده، تعصبات موجود در دادههای آموزشی را بازتولید میکنند یعنی به عبارت دیگر کمیت و داده محوری بر تحلیل کیفی سایه میافکند. در نتیجه الگوریتمها الگوهای از پیش موجود را بازترکیب میکنند، اما توانایی خلق نوآوریهای بدیع را ندارند.
مثالهایی از تقابل تصمیمگیری انسان و ماشین
برای درک بهتر برتری تصمیمگیری انسانهای دارای هویت موفق نسبت به ماشینها، میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
مثلا در پزشکی، هوش مصنوعی میتواند بیماری را بر اساس دادههای پیشین تشخیص دهد، اما تصمیم نهایی برای انتخاب روش درمانی به قضاوت انسانی نیاز دارد. پزشک باید وضعیت احساسی بیمار، شرایط اجتماعی و حتی باورهای فرهنگی او را در نظر بگیرد؛ امری که ماشین قادر به انجام آن نیست.
در زمینه مباحث هنری هم سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند آثار هنری تولید کنند، اما این تولیدات صرفاً بر اساس الگوهای از پیش موجود شکل میگیرند. در مقابل، یک هنرمند واقعی با هویت خلاقانه و فردیت مستقل، قادر است سبکهای جدیدی را خلق کند که پیش از این وجود نداشته است.
همچنین در شرایط بحرانی مانند زلزله یا جنگ، تصمیمگیری به سرعت و انعطافپذیری نیاز دارد. ماشینها ممکن است دادههای گذشته را تحلیل کنند، اما تصمیمگیرندگان انسانی که دارای هویت موفق هستند، میتوانند عوامل غیرقابل پیشبینی را نیز در نظر بگیرند و بهترین راهکار را ارائه دهند و از همه ملموستر تفاوت هوش مصنوعی و انسان در برقراری روابط انسانی است که به نظر نمیرسد هیچگاه هوش مصنوعی در برقراری روابط انسانی دست برتر را داشته باشد، یک ماشین بهرهمند از هوش مصنوعی ممکن است به کمک الگوریتمها در انتخاب شرکای عاطفی، دوستان یا تیمهای کاری بر اساس همخوانی دادهها موفق باشند اما آنچه باعث پیوندهای عمیق انسانی میشود، چیزی فراتر از محاسبات عددی است؛ عواملی همچون احساسات، درک متقابل، ارزشهای مشترک و تجربه زیسته که فقط انسانها قادر به تحلیل آنها هستند.
تعامل هوشمندانه انسان و ماشین: همافزایی بهجای تقابل
برای آنکه در آینده، انسان به جایگاه منفعل یک کاربر تقلیل نیابد، ضروری است که راهبردهایی هوشمندانه برای همافزایی میان انسان و ماشین طراحی شود. برخی از این راهکارها عبارتند از:
- طراحی نظامهای مکمل: ماشینها میتوانند پردازش دادهها را انجام دهند، اما تصمیمگیری نهایی باید همچنان در دست انسان باقی بماند.
- ارتقای سواد تحلیلی و انتقادی: مردم باید بتوانند تصمیمهای ماشینها را نقد و تحلیل کنند.
- نهادینهسازی اخلاق در فناوری: تصمیمهای حساس نباید به هوش مصنوعی سپرده شوند مگر آنکه شفافیت و نظارت انسانی بر آنها اعمال شود.
- همکاری عملی انسان و ماشین: استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل اطلاعات و تصمیمگیری نهایی توسط انسان.
- اخبار فناوری: نوآوریها و تحولاتی که آینده را شکل میدهند.
در هفتههای اخیر، تحولات بزرگی در حوزه فناوری مشاهده شده است که تأثیرات مستقیم بر زندگی روزمره انسانها دارند. یکی از مهمترین این تحولات، پیشرفتهای جدید در زمینه یادگیری ماشین و هوش مصنوعی است. با رشد مدلهای زبان بزرگ مانند GPT-4 و بهکارگیری آنها در مشاغل مختلف، شاهد آن هستیم که ماشینها توانستهاند به مهارتهایی نزدیک به انسانها دست یابند.
برای مثال، در حوزۀ پزشکی، به تازگی مدلهای هوش مصنوعی توانستهاند به سطحی از دقت برسند که بسیاری از تشخیصهای پزشکی را در مدت زمان کوتاهتری نسبت به پزشکان انجام دهند. البته همچنان تصمیمگیریهای حساس مانند انتخاب روش درمانی نیازمند قضاوت انسانی هستند.
تاریخسازی هویتهای موفق
تاریخ پرفراز و نشیب ایران اسلامی همواره یادآور بزرگانی است که هدایای تمدنی را به این فرهنگ غنی تقدیم کردهاند. مثالهای تاریخی گواه نقشآفرینی حکمای مسلمان در جای جای تاریخ این سرزمین است، چنانکه در دوران سلجوقیان، هنگامی که فرهنگ فارسی در معرض تهاجم فرهنگی ترکان سلجوقی قرار داشت، حکیم ابوالقاسم فردوسی با سرودن شاهنامه، هویت فرهنگی ایرانی را زنده نگه داشت. او در مقدمۀ شاهنامه چنین سروده است: «عجم زنده کردم بدین پارسی».
شاهنامۀ فردوسی نهتنها یک داستان اسطورهای بود، بلکه جهادی فرهنگی در برابر فراموشی هویت ایرانی به شمار میرود. شاید در مرحلۀ اول این مثال با وقایع امروز و تقابل انسان و ماشین در عصر هوش مصنوعی قابل مقایسه نباشد. اما اگر زبان را نرمافزار هویت یک ملت بدانیم حکیمی مانند ابوالقاسم فردوسی بود که الگوریتم هویتی یک ملت را در نهال زبان فارسی از گزند حوادث فرهنگی حفظ کرد و کاری که او کرد از دست و زبان کسی به جز یک حکیم فرزانه برنمی آید و او کسی است که به پشتوانه هویت موفق خود، درد فرهنگ را تشخیص می دهد و به موقع اقدام میکند هر چند این درمان فرهنگی سی سال زمان بخواهد. چنانکه در مطلع شاهنامه میسراید:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
امروز، در عصری که هوش مصنوعی میتواند زبانها را ترجمه کند یا حتی شعر بسراید، هویت زبانی فرد به عنوان بخشی از هویت موفق، نقشی کلیدی در مقابله با تسلیم شدن به الگوریتمهای سطحی دارد. مانند فردوسی که زبان فارسی را به عنوان «نرمافزار» هویتی خود تعریف کرد، امروز نیز در مقابله با تهاجم ماشین باید از زبان، ادب و فرهنگ خود به عنوان بستری برای مقاومت در برابر فناوریهای سطحی استفاده کند.
مثال شاهنامه و سرودن شاهنامه فقط یک نمونۀ تاریخی از نقشآفرینی هویتهای موفق در بستر تاریخ تمدنهاست.
تعامل انسان و ماشین در آینده
نکتۀ مهمی که در تحلیلهای اخیر بر آن تأکید شده، این است که تکنولوژی باید بهعنوان یک ابزار و همکار انسانی در نظر گرفته شود، نه بهعنوان تهدید. بر اساس یک مطالعۀ جدید، تکنولوژیهای هوش مصنوعی در حال حاضر در حال تغییر روند کار و زندگی انسانها هستند، اما نیاز به همکاری میان انسان و ماشین بهطور فزایندهای حس میشود.
طبق این تحلیل، هوش مصنوعی میتواند به انسانها در حل مسائل پیچیده و پیشبینی الگوهای مختلف کمک کند، اما هنوز نیاز به حضور انسانی برای اتخاذ تصمیمهای پیچیده و اخلاقی وجود دارد. در حقیقت، آینده در دستان کسانی خواهد بود که نه تنها قادر به استفاده از تکنولوژیها هستند، بلکه توانایی تعامل و هماهنگی با این سیستمها را نیز دارند.
آینده در دستان انسانهای با هویت
مسئله اساسی این نیست که آیا ماشینها جای انسان را خواهند گرفت، بلکه این است که آیا انسانها میتوانند خود را فراتر از یک مصرفکننده منفعل الگوریتمها تعریف کنند؟ پاسخ در دستان کسانی است که هویت خود را آگاهانه میسازند و از ماشینها نه بهعنوان تهدید، بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت تواناییهای انسانی استفاده میکنند. آینده به کسانی تعلق دارد که نهتنها خود را میشناسند، بلکه جهان را نیز در پرتو این شناخت شکل میدهند.
ساخت آگاهانه هویت فردی مرهون زیرساخت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. سرمایۀ اجتماعی اسلامی ایرانی نیز همواره در شکلگیری الگوهای هویتی ماندگار در تاریخ کشور ما اثرگذار بوده است.
ناگفته نماند که در کنار تلاشهای بخش نخبه جوانان، جامعۀ توده جوانان ایرانی در کشاکش دو فرهنگ غربی و ایرانی برای کسب هویت ملی و بومی خود تلاش میکنند. با این وجود، جریان تهاجم فرهنگی تلفات قابل توجهی را به جامعه ما تحمیل نموده است. اما هنوز عمده جوانان کشور به مبانی ارزشی و اخلاق بومی خود باور دارند. گرچه تغییراتی در مظاهر فرهنگی کشور بهوجود آمده است؛ اما هنوز ریشه اصلی فرهنگ جامعه بر جای خود محکم و استوار باقی مانده است. (هویت دینی جوانان، 1389؛ 48)
چنانکه در تاریخ گذشته این سرزمین بلندمرتبگانی مانند خواجه نصیرالدین طوسی با علم به دانشهای روز خود، عمل خود را در راستای بهرهگیری از هویت موفق خویش برای رفع آسیب مغولان بر سر فرهنگ و تاریخ این سرزمین سامان بخشیدند. امروز نیز فخریزادهها که بر قلۀ دانش جهان ایستادهاند، بر سر آرمان خود سر و جان میبازند تا تفاوت هویت انسانی و ماشینهای کشتار اسرائیلی در ذهن مردم این سرزمین حک شود. باشد که حافظۀ تاریخی ما در این نبرد هویتی به پیروزی برسد.
منابع:
شرفی، محمدرضا، (1380) جوان و بحران هویت. تهران، ایران: صدا و سیماى جمهوری اسلامى ایران، انتشارات سروش.
پژوهشکده باقرالعلوم. (1389). هویت دینی جوانان (ج. 1). مؤسسه تحقیقات اجتماعی کند و کاو.
- Erikson, E. (1968). Identity: Youth and Crisis.
- Rogers, C. (1951). Client-Centered Therapy.
- Mead, M. (1928). Coming of Age in Samoa.
دیدگاهتان را بنویسید