یکی از مسائلی که همواره ذهن مورخ و پژوهشگر حوزۀ ادیان را به خود جلب میکند، فلسفه این تحقیق است؛ بدین معنا که اساساً پژوهش در این حوزه برای چه صورت میگیرد و فایده آن چیست؟
1) یکی از جوابهایی که به این مسأله داده میشود آن است که هدف انسان از هر مطالعه و تحقیقی، ارضای حس کنجکاوی است. انسانها همواره وقتی با مجهولی مواجه میشوند، در صدد یافتن جوابی برای آن برمیآیند و بدین صورت به حس کنجکاوی پاسخ میدهند.
2) دین از جمله عناصر فکری-معنوی است که در طول تاریخ همواره در کنار انسان بوده است. از زمان هبوط حضرت آدم(ع) تا به همین الان، همیشه انسان با دین بوده و از طریق آن در مقام آسایشدهی فکری و معنوی به خود بر میآمده است. بنابراین، میتوان گفت از آن جهت که انسان همواره با دین بوده است، پس انسان از آن جهت که انسان است (به عبارت فلسفی: انسان بماهو انسان)، خواستار دین است. به همین منظور، مطالعه ادیان برای پاسخگویی به نیازهای فطری انسانها امری ضروری است.
3) سلطهگران و زرسالاران جهان همواره در مقام القای دین معینی هستند و در برابر آنT دیگر ادیان را تضعیف میکنند. اگر انسان آگاهی به ادیان نداشته باشد، ناچاراً باید دین استعماری را بپذیرد؛ زیرا هیچ فهمی از آن دین و سایر ادیان نداشته و نقاط ضعف این دین و نقاط قوت ادیان تضعیف شده را که به خاطر آن، جبهه استعمار دست به تضعیف آن زده است را درک نمیکند و سرانجام دو خسران پدید میآید: الف) عدم یافتن حقیقت و ورود به باتلاق انحراف ب) عدم سرمایهگذاری در فرصتهای سایر ادیان در مبارزه با استعمار و همچنین استفاده از ضعفهای آنها برای راهنمایی به دین کامل.
4- استفاده از دستاوردهای فکری و معنوی سایر ادیان برای فهم حقایق دین خود؛ یکی از ادیانی که امروزه از طریق سینما نفوذ چشمگیری را در سراسر جهان دارد، ادیان هندو و بودا است. این ادیان به سبب داشتن عرفان و ادبیات شیرین و شیوا، مردمان بسیاری را از طریق کتب داستانی(مانند کلیله دمنه) و فیلمهای سینمایی بر سر سفره خود نشاندهاند.
دراویدیها
قبل از ورود آریاییها به هند و ایران، قومی سیاهچرده و کوتاه قد، منسوب به دراویدیها در آنجا میزیستند و برخی خدایان دین هندو را قبل از آنکه آنها وارد هند شوند، میپرستیدند. پس از ورود آریاییان، این قوم تقریبا از بین رفتند اما عدهای از آنها به سمت جنوب هند رانده شدند و اکنون گروه بزرگی از آنها به «نجسها» معروفاند.
کتابهای مقدس هندوئیسم
آیین هندو در گذشته آیین برهمایی خوانده میشد و این نام، به خدای ایشان(برهما) منسوب است. ادعیه و آیینهای هندوان در مجموعهای به نام وداها و به زبان سانسکریت گرد آمده است. این مجموعه شامل چهار بخش است: 1- ریگ ودا (ودای ستایش) 2- یجور ودا (ودای قربانی) 3- سام ودا (ودای سرودها) 4- اتهرو ودا (ودای اتهروان، نویسنده این ودا).
هر یک از وداهای مذکور، شامل دو بخش است: 1- منتزها (متن اورادی در ستایش و استرحام) 2- براهمناها (تعیین مناسبتهای آن اوراد).
یکی از میراثهای فرهنگی هندوان که به زبانهای زنده جهان نیز ترجمه شده و مخاطب بسیاری در سراسر جهان دارد، «گیتا» است. این کتاب از طریق روایت داستانی میکوشد تا اثبات کند که راه حقیقی رستگاری در طریقه اخلاص است و جالب است بدانید که در بخشی از آن، مسأله وحدت وجود تبیین میگردد.
نظام طبقاتی مبتنی بر هندوئیسم
حدود شش قرن قبل از میلاد، قدرت روحانیون هندویی در اوج خود بود و نظام طبقاتی سنگین و طاقتفرسایی را تحمیل کردند و مشروعیت آن را نه اقتصاد، بلکه با باورهای دینی تأمین میکرد. در این نظام، چهار طبقه اصلی وجود داشت: 1- برهمان (طبقه روحانیون) 2- کشاتریاها(طبقه شاهان، شاهزادگان و جنگاوران) 3- ویشیاها(طبقه بازرگانان و دهقانها) 4- شودراها(طبقه کارگران).
معاشرت افراد هر طبقه با طبقه دیگر شرعاً و عرفاً ممنوع بود و نگاه کردن طبقات بالا به این طبقه اخیر، گناه کبیره محسوب میشد. فروتر از این چهار طبقه، گروهی از دراویدیهای حضور داشتند که حق تردد در محلههای آن طبقات چهارگانه را نداشتند و اگر بنابر ضرورت به آن محله میرفتند، موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام کنند تا مبادا نگاه طبقات بالا به این گروه بیفتد؛ در صورت دیدن، بیننده باید با غسل خود را تطهیر کند. گوش دادن به کتابهای مقدس برای دراویدیها ممنوع بود و اگر کسی از آنها استراق سمع میکرد، سرب مذاب در گوش او میریختند.
دراویدیها این ظلمها را با باورهای خود توجیه میکردند. آنها معتقد بودند که این وضع سنگین و ظلمانی، آثار زندگانی پیشین است که از طریق تناسخ بر ما اتفاق میافتد.
نظریات فلسفی هندوئیسم
1) یکی از نظریات مشهوری که امروزه مستقیم یا غیرمستقیم از طریق فیلمهای سینمایی هالیوود و فضای مجازی تبیین میشود، نظریه تناسخ است. هندوان از جمله اقوامی بودند که به شدت به تناسخ باور داشتند و پدیدههای این جهان را با آن توجیه میکردند.
مفاد نظریه مذکور عبارت است از اینکه آدمی نتیجه اعمال خود را در دورههای بازگشت مجدد خود در این جهان میبیند. اگر انسان در دورههای پیشین اعمال ناپسندی را انجام داده باشد در بازگشت به این جهان، دچار بدبختی و بینوایی خواهد شد و اگر اعمال نیکی را از خود به جا گذاشته باشد، روزهای سعید و مبارکی را در در بازگشت خواهد چشید. به عقیده تناسخیان، بازگشت انسان به چهار صورت ممکن است:
1- رسخ، یعنی حلول در جمادات 2- فسخ، یعنی حلول در نباتات 3- مسخ، یعنی حلول در حیوانات 4- نسخ، یعنی حلول در انسانها. به عقیدۀ هندوان، انسانها همواره در گردونه تناسخ قرار دارند و تنها راه رهایی از آن رسیدن به نیروانا است. ما بازای «نیروانا» در عرفان اسلامی، همان «فنا فی الله» است.
نقد تناسخ یا کارما
این نظریه در دین اسلام به شدت منع شده و حکما و علمای اسلام با دلایل متقن، بطلان آن را به اثبات رسانیدهاند. جمله معروفی که نزد فلاسفه اسلامی بسیار رواج دارد و آن را منسوب به شیخ الرئیس(ره) میدانند، «ما جَعَل الله مِشمِشَةً مِشمِشَةَ بَل اَوجَدَها» خداوند، زردآلو را زردآلو قرار نداد، بلکه آن را زردآلو پدید آورد است. موجودات عالم، هر آنچه که هستند، همان خلق شدند.
تصور تناسخ فرع بر آن است که همه موجودات در یک ماهیت واحد پدید آمدهاند و خداوند نیز سپس آنها را در کالبدهای متفاوت قرار داده است. این تصور لازمهاش چنین است که قبل از آنکه ما انسان خلق بشویم، خلق شده بودیم و خداوند سپس ما را انسان خلق کرد. در صورتی که چنین نیست؛ زیرا انسانها و هر موجود دیگری، قبل از اینکه خلق بشوند، معدوم بودهاند و هنگامی که خلق شدند، از آن جهت که محدودیت قابلیتی دارند، لاجرم باید ماهیتی را بپذیرند و از این طریق، یا انسان میشوند یا حیوان یا نبات و… .
بنابراین، اگر انسان، انسان است، ذات او انسان است نه اینکه چیز دیگری باشد و اکنون انسان است و سالیان بعد حیوان. یکی از مثالهایی که در این زمینه زده میشود، اعداد است. عدد10، خاصیت ذاتیاش این است که بین 11 و 9 قرار دارد؛ حال اگر این عدد مابین 4 و 6 قرار بگیرد، دیگر خاصیت و ذات 10 را ندارد تا بگوییم همان فرد است که اکنون تناسخ کرده است، بلکه ذاتاً موجود دیگری میشود.
2- یکی دیگر از نظریاتی که در آیین هندو رواج دارد، فلسفه وحدت وجود است. حکیمان هندو قائلاند که خدایان بیشمار آن دین همه مظاهر یک خدای واحد و بزرگ هستند و تمام موجودات، بخشهایی از کالبد عظیم الوهیت به شمار میروند. از دیدگاه آنها، تمام اجزای جهان، در حقیقت خیالی بیش نیستند؛ این خیال را «مایا» مینامند. سرانجام همۀ این توهمات نابود میشوند و آنکه حقیقتاً وجود دارد و جاودان است برهما است.
نقد نظریه وحدت وجود
نظیر چنین نظریهای در اسلام توسط صدرالمتألهین(ره) تبیین شده است. اما میان این دو نظریه، تفاوتهای بنیادینی وجود دارد. صدرالمتألهین(ره) از طریق اثبات وجود تنها یک حقیقت در سراسر جهان و اینکه همه موجودات از مظاهر او هستند، تنها خدای واحد و قادر را سزاوار ستایش میداند؛ چرا که در نظر او تمام عالم به واسطه فیض الهی موجودند و از خود هیچ کمال و وجودی ندارند و هرچه وجود و کمال است، از اوست و به او باز میگردد.
اگر هندوان قائلاند که تنها یک حقیقت وجود دارد و همه عالم از مظاهر او هستند(به عبارت خودشان همه عالم بخشی از کالبد خدا هستند) نبایستی خدایی غیر از برهما را بپرستند و سزاوار پرستیدن بدانند؛ زیرا خودشان میگویند هر آنچه غیر اوست، «مایا» میباشد. اما چنانچه میبینیم، آنها به خدایان دیگری نیز قائلاند.
خدایان سهگانۀ هندوئیسم
خدایان تثلیث هندوئیسم عبارتند از: 1- برهما (خدای ایجاد کننده) 2- شیوا (خدای فانی کننده) 3- ویشنو (خدای حفظ کننده). این خدایان، جلوههایی دارند. خدایان سهگانه در طول تاریخ در ده موجود جلوه کردهاند: ماهی، لاکپشت، گراز، موجود نیمه آدم و نیمه شیر، کوتوله، رامای تبر به دست، راما، کریشنا، بودا و کلکی.
از این مسأله میتوان نتیجه گرفت که آیین هندو، تکامل یافتۀ «آنیمیسم» است. آنیمیسم به معنای جانپرستی است که بر اساس آن، همه مظاهر طبیعت روح دارند و باید به نیایش آنها پرداخت. فرقههای آیین هندو معمولاً هر یک بر جنبههای خاص دین اشاره میکنند و به یکی از خدایان روی میآورند.
شیواپرستان، عورت شیوا را نیز میپرستند و آن را لینگا مینامند. معبد سومنات که یکی از معابد بزرگ جهان است و توسط محمود غزنوی فتح شد، از جمله معابد پرستش لینگا به شمار میآمد. برخی از لینگاپرستان به لینگاوات مشهوراند. این فرقه در قرن دوازدهم بنیان نهاده شد و افراد آن، مجسمهای از لینگا را داخل در کیفی کوچک به گردن میآویزند. از آیین شیواپرستی، چیزهای شگفتانگیز دیگری چون قربانی انسان و نوشیدن شراب در کاسه سر مردگان نیز روایت شده است.
یکی دیگر از این فرقهها، شکتی است. آنها معتقداند قوۀ الهی در جنس لطیف قرار دارد. از همین جهت، در معابد شکتی زنان جوان میرقصند.
اصلاحات دینی هندوئیسم
آیین هندوئیسم از طاقتفرسایی چشمگیری برخوردار است. به گونهای که برخی از فرقههای آن، به منظور رهایی از چنگال طاقتفرسای آن ایجاد شدند؛ برای مثال، آیین بودا یکی از آیینهای اصلاحی هندو است و درصدد کاهش شدت دشواری آیینهای آن همچون قربانی است.
آیین هندوئیسم در دورۀ برهمنی(سالهای 800 ق.م تا 500 ق.م) اوج افراطگرایی خود را سپری میکرد. آیین قربانی در پی افراط، موجب فراموشی مسائل عمیق دین و آسیب رساندن به نظام اقتصادی هند شد.
بنابراین، علمای هندوئیسم چارهای جز اصلاح دین نداشتند و بدین منظور، برهمناها را پدید آوردند که مشتمل بر دو بخش است: 1- آرنیاکاها، مشتمل بر مسائل مورد نیاز اهل ریاضت 2- اوپانیشادها، مشتمل بر حقایق دین به منظور آموختن اسرار شریعت. این کتاب بطون وداها را میشکافد و حرکت ذهن عمومی را از ظاهر به باطن هدایت میدهد. این کتاب از اسرار جالبی برخوردار است و به همین دلیل، شهرت جهانی دارد و برخی از مطالب توحیدی آن در المیزان نوشته مرحوم علامه طباطبایی(ره) آمده است.
هندوئیسم آیینی انحرافی
آیین هندوئیسم از این جهت که آیین توحیدی نیست، دارای انحرافات اخلاقی، احکامی، عقیدتی و فلسفی بیشمار است. امروزه برخی از انحرافات آن همچون تناسخ در دستگاه استعماری سینمای هالیوود از ارزش فوقالعادهای برخوردار است. در مجموع میتوان گفت که آیین هندوئیسم قوت و ضعفهایی دارد. از ضعفهای آن، دستگاه حاکمیتی صهیونیسم برای انحراف اذهان بهره میگیرد و از قوتهای آن اهل حق در جهت فهم معارف عمیق توحیدی استفاده میکنند. آیین هندوئیسم از فرصتها و قابلیتهای عرفانی بینظیری در بین ادیان غیرتوحیدی برخوردار است.
منابع
1. رک توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: مرکز جهانی علوم اسلامی
2. رک بهار، مهرداد، ادیان آسیایی، تهران: نشر چشمه
3. رک اوپانیشادها
4. رک حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران: انتشارات ابن سینا
/201