نقد فیلم پی (Pi 1998) آرونوفسکی

نگاه کلی به کارگردان فیلم پی و ایدۀ شروع ساخت آن
فیلم پی ساختۀ دارن آرونوفسکی متولد سال ۱۹۶۹ در امریکاست، تحصیلات یهودی دارد و به گمان اینکه به اسرائیل میرود تا زندگی رؤیایی خود را در سرزمین موعود ادامه دهد، پس از ورود به اسرائیل مجبور میشود در کارخانهای مشغول به کار شود. خودش میگوید مجبور بوده است هشت ساعت دائم سر پا بایستد و به این طرف و آن طرف کارخانه بدود و دیگر پس از کار نای راه رفتن هم نداشته باشد. به همین علت از کارخانه خارج شده و با گروهی از عارفان یهودی آشنا میشود.
وی مدعی است پس از بازگشت در بروکلین با عارفان یهودی مرتبط شده و پس از ملاقات با بزرگان آنها رازهای زیادی را از زبان خودشان شنیده است. فیلم پی به تعبیر آرونوفسکی «فیلمی کاملا واقعی و بر اساس حقایق» است.
آرونوفسکی مدعی است که مطالبی را یاد گرفته که اگر در فیلم آورده میشد، ممکن بود باعث سکتۀ بعضی مخاطبین شود! فیلم پی ترکیبی از معنویت عصر جدید با یهودیت است(منبع) آرونوفسکی فیلمش را حاوی محتوای ضد دینی و به نفع معنویت منهای دین میداند.
ما در این مقاله به تحلیل و نقد فیلم پی و بررسی ادعاهای آرنوفسکی میپردازیم، با ما همراه باشید؛
توضیح شخصیتهای اصلی فیلم پی
مکس کوهن: شخصیت اول فیلم جوانی ریاضیدان و نخبه است. او اسماً یهودی است اما اصلا مذهبی نیست. به علت خیره شدن به خورشید در ۶ سالگی دچار سردردهای ناگهانی شده است. قفلهای متعددی که به در خانهاش زده در کنار احساس ناراحتیاش از نگاههای سنگین مردم در خیابان به ما میفهماند که او از اختلال پارانویا رنج میبرد. پارانویا یا پارانوئید نوعی اختلال شخصیت در روانشناسی است که همراه سوء ظن به افراد و ترس است.
سول: دانشمند ریاضیدان و استاد مکس که به گفتۀ خودش ۴۰سال از عمر خودش را صرف پیدا کردن الگویی در عدد پی کرده و ناموفق بوده است. او قبلاً یکبار سکته کرده است و دیگر ریاضیات را کنار گذاشته و به سرگرمی مشغول است. مکس از راهنماییهای او استفاده میکند گرچه در مواردی اختلاف دارند مانند اینکه سول بازی گو را بدون نظم میدانست اما مکس در دل این آشوب به دنبال الگوی منظمی بود.
مارسی داوسن: نماینده یکی از شرکتهای وال استریت که از تواناییهای مکس آگاه است و با فشار بر او میخواهد به قدرت پیشبینی بورس برسد. آرنوفسکی در مصاحبهای گفته زن سیاهپوستی را در این نقش منفی قرار داده تا کلیشههای تکراری در سینما را بشکند.
مارسی داوسن در حال تهدید مکس
لنی مایر: یهودی حسیدی که به دنبال رمزگشایی از تورات و یافتن رقم خاصی در آن میگردد از همین روی با مکس ریاضیدان ارتباط میگیرد.
حاخام کوهن: حاخام یهودی که به نوعی رهبر حسیدیهای آن منطقه است و در سکانسی بسیار مهم با ارائه توضیحاتی در مورد عقاید کابالا سعی در مجاب کردن مکس دارد.
خلاصۀ داستان فیلم پی
داستان فیلم در مورد ریاضیدانی به نام ماکسیمیلیان کوهن است که معتقد است جهان طبیعت دارای نظمی یکپارچه است تا جایی که حتی در بورس هم نظمی وجود دارد که آن را قابل پیشبینی میکند به همین دلیل تمام فکر و ذکر مکس پیدا کردن الگویی برای پیشبینی بورس است. البته هدف مکس اصلا اقتصادی نیست بلکه صرفا به دنبال اثبات فرضیه اش در مورد «وجود الگوی منظم حتی در مکانیسمهای به ظاهر نامنظم» است.
فرضیهای که مکس سعی در اثبات آن دارد
وی به طور اتفاقی با یک یهودی آشنا میشود که او نیز به دنبال یافتن عددی مخصوص در تورات است. مکس به او میگوید که علاقهای به مذهب ندارد. به همین جهت آن یهودی که لنی مایر نام دارد برای جلب توجه مکس به او میگوید که زبان عبری زبان ریاضیات است. هر حرف عبری معادل یک عدد است، بنابراین تورات کتابی رمزی است که خدا برای ما فرستاده است.
مکس مجدد با کامپیوتر خود برای یافتن یک الگو تلاش میکند که کامپیوتر او یک عدد ۲۱۶رقمی را نمایش داده و بلافاصله خراب میشود. مکس ابتدا آن را خطای انسانی تفسیر میکند اما وقتی نزد استادش میرود، سول از او میپرسد که آن عدد چند رقمی بود؟ ۱۰۰رقم؟ ۲۰۰؟ یا ۲۱۶رقم؟ مکس ابتدا از این سوال تعجب میکند اما وقتی پیش لنی مایر میرود و متوجه میشود که او هم به دنبال عددی ۲۱۶رقمی در تورات است یقین پیدا میکند که در آن عدد۲۱۶ رقمی رمزی نهفته است.
مکس اما به کمک کامپیوترش و نسخهای از تورات که در قالب فلاپی از لنیمایر گرفته بود آن عدد را دوباره پیدا میکند. از ابتدای آشنایی او با این عدد مکاشفاتی برای او پدید میآید که در پایان تمامی آنها مکس وارد فضایی پر نور میشود. او نزد استادش برمیگردد تا خبر پیدا کردن آن عدد را بدهد.
سول این فرضیه را مطرح میکند که ممکن است کامپیوتر مکس به دلیل یافتن همان الگو سوخته باشد. مکس به این نتیجه میرسد که آن عدد 216رقمی رمز هوشیاری است اما همچنان سول او را از تلاش بیهوده برای یافتن آن عدد نهی میکند. سول شخصی است که مذهب و متافیزیک را خرافی میداند و منشِ فیزیکالیستی(فیزیکالیسم:حاکمیت علوم فیزیکی بر علوم دینی) دارد.
قبلا به آن عدد رسیده بود و همین باعث سکتهاش شده بود اما آن را صرفا عددی تصادفی و اشکال محاسباتی قلمداد کرد. به همین جهت به مکس چنین میگوید:«حقیقت جهان ما یک جهان پیچیده و بینظمه… هیچ الگویی وجود نداره … تو داری مشکل محاسباتی من رو به مشکل محاسباتی خودت و یکسری مزخرفات مذهبی ربط میدی…اگر دقت علمی رو کنار بذاری دیگه دانشمند نیستی…»
از طرف دیگر مارسی داوسن مکس را تهدید کرده و از او میخواهد که آن عدد را به او بدهد اما مکس به کمک لنیمایر فرار میکند و به کنیسهای میرود. در آنجا حاخام کوهن توضیحاتی را به مکس میدهد و از او میخواهد تا آن عدد را به آنها بدهد چرا که آن عدد مرموز نام حقیقی خداوند است که ۲۱۶حرف دارد و کلید ورود به دوران ظهور حضرت مسیح است. همچنین به مکس هشدار میدهد که او ظرفیت تحمل عظمت این نام را ندارد و همین باعث نابودیاش میشود.
مکس اما توجهی نمی کند و به خانۀ سول میرود. در آنجا متوجه میشود که او دوباره سکته کرده و مرده است. وارد خانهاش میشود و میبیند که او تخته بازی گو را منظم چیده و همچنین عدد۲۱۶ رقمی را پیدا کرده و روی برگه نوشته است.
در نهایت سول به درستی ادعاهای مکس پی میبرد
مکس به خانۀ خودش میرود و آن عدد ۲۱۶رقمی را میخواند. در حالی که آن ارقام را به زبان میآورد دچار سردرد شدیدی میشود و ناگهان وارد فضایی آکنده از نور میشود و مکاشفاتش به واقعیت میپیوندد. مکس هنگام بر زبان آوردن ارقام نام خدا وارد محیطی پر از نور میشود.
در نهایت مکس برگهای که عدد روی آن نوشته شده را میسوزاند و با مته برقی قسمت مخصوصی از سر خود را سوراخ میکند. ظاهراً به چنین کاری، عمل ترمپان[trepanning] گفته میشود. یعنی سوراخ کردن جمجمه برای رهایی از فشار و بیماری بدین ترتیب آن عدد را فراموش کرده و همچنین نبوغ ریاضیاش را از دست میدهد و به زندگی عادی برمیگردد.
نقد و بررسی فیلم پی
مبانی کلی اثر
این فیلم یکی از با صراحتترین آثار سینمایی با محتوای کابالیسم است کما اینکه در دیالوگهای آن از «کابالا» و «یهودیهای حسیدی» نام برده شده و داستان فیلم حول محور عقاید کابالا میگردد. به همین دلیل برای تحلیل بهتر اثر باید از کابالیسم و مؤلفههای اساسی آن شناختی مختصر داشته باشیم.
کابالا و اسرار الهی
کابالا یا قباله نامی است که بر عرفان و تصوف یهودی اطلاق میشود. کابالیستها معتقدند که تورات کتابی اسرارآمیز از جانب خداست که با روشهای خاصی از جمله جادو، تحلیل ریاضی حروف عبری و… میتوان آن را تفسیر کرد.
به گفتۀ نویسنده کتاب تاریخ جادوگری، کابالا روشی متافیزیکی یا رازورانه است که فرد برگزیده از طریق آن خداوند و کائنات را میشناسد. کتاب عهد عتیق کتاب نمادهاست روایات آن همچون ردایی است که وحی و مکاشفات والایی را در خود پوشانده است(1)
به گفتۀ پروفسور گرشوم شولم که خود عالمی یهودی و پژوهشگری برجسته در عرصه عرفان یهود است، کابالیستها معتقدند که تورات تنها در برگیرندۀ فصلها، عبارتها و واژهها نیست؛ در برابر تورات بازنمونِ خردِ معنای یزدان پنداشته میشود که همواره پرتوهای نور تازهای را فرامیافکند.
عهد عتیق همانا قانونهای تاریخی مردم برگزیده نیست بلکه آن را هم در بر میگیرد و برتر از آن گویای قانون کیهانی عالم به مفهومی است که عقل خداوند آن را ادراک میکند. هر مجموعه شکلی حرفهای گنجانده در تورات چه با کلام انسانی فهم شدنی باشد یا نباشد نماد جنبهای از نیروی آفریننده یزدان است در گیتی کنش دارد آن گونه که اندیشههای یزدان در مقایسه با فکر آدمی دارای کمال و ژرفنای بیکران است از این روی هیچ تعبیر یگانهای از تورات به بیان انسانی، توانایی تفسیر تکنیکی معنای آن را ندارد.(2)
عددگرایی مفرط
تمام فیلم π همانطور که از عنوانش پیدا است، حول محور اعداد و ریاضیات است. کما اینکه شخصیت اول داستان یک ریاضیدان نابغه است. همانند تیتراژ آن در طول فیلم مکرر نماهایی از اعداد و ریاضیات نمایش داده میشود. این فضای ریاضی زده فیلم زمانی به کابالیسم پیوند میخورد که لنیمایر به مکس چنین میگوید:«زبان عبری همهاش ریاضیه همهاش اعداد است، یهودیهای قدیم از زبان عبری به عنوان یک سیستم عددی استفاده میکردند هر حرف یک عدده…»
سپس چند مثال از ارتباط بین حروف عبری و اعداد میزند و به توضیحات خود ادامه میدهد:«تورات سلسلهای طولانی از اعداده، بعضی میگن یه جور رمزه که خدا فرستاده برای ما…»
این عددگرایی مفرط از مهمترین مؤلفههای عرفان کابالاست که کتاب مقدس را رمزآلود دانسته و معتقدند که هر حرف عبری معادل عددی دارد بدین جهت برای تفسیر و رمزگشایی از تورات به محاسبات ریاضی مشغول شدهاند.
کابالا در اکثر موارد بحثهایی از ریاضی و علوم غریبه هم دارد یعنی طی آن با جاگذاری یا بدون جایگذاری ۲۲ حرف الفبای عبری به این روند تلاش میشود تا روابط ریاضی بین اعداد و حروف کشف شود، مثلاً معتقدان به کابالا تلاش میکنند تا با استفاده از ترکیب حروف و جمع و تفریق اعداد و استفاده از قواعد ابجد و بازی بین اعداد و کلمات عبری رازهایی چون «چگونگی صدور انسان که وجودی ناقص دارد، از خداوند که موجودی کامل است» را حل نمایند.(3)
جان بویر ناس، نویسندۀ کتاب تاریخ جامع ادیان در همین رابطه مینویسد: «رفته رفته عقیده به معانی مستور کتاب عهد عتیق و حقایق مرموز الهی صورت دیگری حاصل کرد و یک نوع افکار عجیب و خیالات غریبه در فلسفه و کلام یهود پدید آورد و جماعتی پیدا شدند و گفتند که اعداد و حروف نیز معانی عرفانی مخفی دارد کتابهایی در این باب به رشته تحریر درآوردند که خاطر خوانندگان را جلب کرده و در پی کشف حکمت مرموز و دانش مستور در پرده اعداد و حروف کتاب مقدس تورات برآمدند و از ترکیب حروف و جمع و تفریق اعداد اسرار و رازهای نهانی را به زعم خود کشف کردند و از اعداد عشره عبری و حروف ابجد و تلاعب و تبادل در محل آنها یک سلسله مطالب و معانی استخراج نمودند(4)
حروف عبری که متون مقدس با آنها نوشته شده است علایمی نیستند که صرفاً برای نوشتن و ضبط وقایع، افکار و چیزها به وسیله بشر اختراع شده باشند حروف و اعداد مخازن نیروی الهیاند… کار و وظیفه کابالیست این است که با همان روشهایی که از طریق روایت و سنت به او منتقل شده است این معانی نهانی را کشف نماید، حقایقی که به این ترتیب به دست میآیند با اصولی که بنیانگذاران کابالا بنا نهادهاند مطابقت خواهند داشت(5)
ماجرای نام خدا
محور تمام اتفاقات فیلم، تلاش شخصیتهای داستان برای یافتن آن عدد216 رقمی مرموز است. مکس به دنبال آن عدد است و دیگران به دنبال مکس تا آن عدد را یافته و به آنها بدهد.
اما آیا نام ۲۱۶حرفی خدا واقعا در عقاید کابالا ریشه دارد یا صرفا ایدۀ خلاقانه نویسنده و مؤلفهای رمزآلود برای جذابتر ساختن فیلم است؟ با مراجعه به منابع موجود در این زمینه به مباحثاتی دربارۀ نام پنهانی خدا(the Schemhamphoras) برمیخوریم. برخی معتقدند در یهودیت، «خدا» ۷۲ نام سه حرفی دارد که مجموعا ۲۱۶ رقم میشود.
برخی نیز معتقدند که در سه فقره ۱۹ تا ۲۱ از باب ۱۴ سفر خروج نام هفتاد و دو عددی خدای یهودی تکرار شده که باز هم مجموعا ۲۱۶ رقم میشود. در این منابع در مورد عظمت نام خدا و آثار نام برده از آن بحث شده است.
در کتاب دایرة المعارف جادو، اساطیر و عرفان یهود آمده است:««نام هفتاد و دو حرفی خداوند، ابزار مهمی برای اجرای مناسک دینی است. کتابهایی مثل سِفِرها مالبوش(Sefer Ha-Malbush) و نوشتهای چاپ نشده به نام تشیلات ها یتزیراه(Techilat ha-Yetzirah) به توضیح راجب قدرت این نام خاص اختصاص پیدا کرده است. استفادۀ درست از این نام شخص را حاوی روح مقدس ساخته و قدرتی برای حکمرانی بر فرشتگان و شیاطین و همچنین قدرت پیشگویی و روشنبینی به وی میبخشد.»
نام هفتاد و دو حرفی از سه فقرۀ کتاب خروج گرفته شده که در رابطه با نفرین ارتش فرعون توسط فرشتهای، جنگیدن این فرشته با فرعونیان و معجزۀ شکافتن دریا توسط حضرت موسی(علیه السلام) است. هر کدام از این سه فقره حاوی هفتاد و دو حرف است.
همچنین در مدیتیشن تزِروفی که بر اساس عقاید کابالا است، ادعا شده است که به دلیل خارج شدن شخینا از اسرائیل و دور افتادن از خدا اگر کسی بتواند نام خدا را با تلفظ درستش استفاده کند، جنبههای منفی زندگی را تشدید میکند.(منبع) تمرکز مدیتیشن تزروف بر روی صدا زدن نام خدا است.(منبع)
مفسران تزِروف(Tzeruf) نامی هفتاد و دو کلمهای ارائه دادهاند که هر کلمه سه حرف دارد. استفاده از ترکیبهای این نام هفتاد و دو کلمهای در حالت مناسب ذهنی میتواند منجر به الهام کوچکی شود که بات کُل(Bat-Kol) نام دارد.(6)
سیاست محرمانگی یهودیت
از مطالب دیگری که در فیلم در خلال صحبتهای حاخام وجود دارد، تأکید بر وجود افراد خاص مطلع از اسرار تورات و برگزیده بودن آنهاست. «با مرگ اونها(کاهنان یهودی در حمله رومیان به اورشلیم) بزرگترین اسرار ما نیز از بین رفت…اون نام حقیقی که فقط کاهنان میدونستند.»
مکس هم در جواب حاخام میگوید که: «من این عدد را به دست آوردم. من برگزیدهام…»
با توجه به همین نکته است که پژوهشگر معاصر، عبدالله شهبازی در کتاب خود مینویسد:««اندیشهپردازان و گردانندگان فرقۀ کابالا مدعی بودند که این طریقت که مکمل تورات است اسراری است که خداوند به طور شفاهی و خصوصی به موسی ابلاغ کرد تا تنها در اختیار محرمان «قوم برگزیده» قرار گیرد. دین یهود تنها پوستهای است آشکار و همهفهم از مفاهیم رازآمیز هستی که قلب ناشناخته آن کابالا است. این اسرار از زمان موسی نسل به نسل در خواصی از یهودیان به میراث ماند تا به امروز رسید، عنوان کابالا دقیقاً ناظر به دعوی کهنسالی میراث فوق است.»(7)
دنیایی کامل از عرفان و رازورزی نیز در مدارس وجود داشت که عموم طلاب از آن بیخبر بودند و تنها به تعداد معدودی از آنها منتقل میشد. بر این اساس ما به نوشتههایی از این دست برمیخوریم:«کسی حق ندارد که قانون آفرینش را به دو نفر یا تدبیر الهی را حتی به یک نفر تعلیم دهد، مگر اینکه او خردمند بوده، خود به تنهایی به شناخت آن راه یابد»(8)
منجیگرایی کابالیستی
از جملات مهم مطرح شده توسط حاخام این بود که نام حقیقی خدا کلید ورود به دوران ظهور ناجی موعود است. همانطور که میدانیم اعتقاد به ظهور منجی در بسیاری از ادیان وجود دارد. یهودیان نیز معتقدند که در تورات به ظهور حضرت مسیح بن داوود برای نجات یهودیان در آخرالزمان وعده داده شده است.
در آموزههای فرقۀ کابالا نیز بر این اعتقاد مشترک مانور بسیاری داده شده به طوری که در تألیفات نظریهپردازان کابالیست بشارتهای فراوانی به ظهور زودهنگام مسیح دیده میشود تا آنجا که گاهی خود این نظریهپردازان، ادعا میکردند که مسیح موعود یا نماینده او هستند. به همین علت منجیهای دروغین بسیاری از دل این فرقه ظهور کردهاند.(9)
تاریخپژوهان در مورد سوءاستفاده فرقۀ کابالا از آرمانهای مسیحایی چنین نوشتهاند:««پیروان لوریا [اسحاق لوریا نظریه پرداز کابالیسم قرن ۱۶] او را مسیح بن یوسف میدانستند که راه را برای ظهور مسیح اصلی مسیح بن داوود(سلطان موعود قوم یهود) هموار کرد. بدینسان، کابالیستهای یهودی و محافل مسیحی متأثر از آنان که کم نبودند، با انتظار ظهور قریبالوقوع مسیح بن داوود به سده هفدهم گام نهادند. در نیمۀ اوّل سدۀ هفدهم، کانون اصلی این مسیحگرایی در بندر آمستردام متمرکز بود و با الیگارشی ماوراء بحار هلند پیوند تنگاتنگ داشت. در این زمان، بخش مهمی از تکاپوی چاپخانههای آمستردام بر اشاعه آرمان ظهور مسیح و افسانه ده سبط گمشده بنیاسرائیل متمرکز بود»(10)
نژادپرستی کابالیستها در فیلم پی
فرقه کابالا نیز همانند بسیاری از فرقههای دیگر به نوعی خودبرتربینی دچارند به طوری که اعضای فرقۀ خود را از عوام خارج فرقه بهتر و بالاتر میدانند.
کابالیستها نیز در آموزههای خود تأکید بسیاری بر مفهوم«برگزیده بودن» کردهاند.«دیگر انسانها به تمام معنا بیمحتوا و از نژاد پست هستند آنها فقط برای خدمت به یهودیت زندهاند، آنان حیوانات کوچکی هستند»(11)
در میان صحبت های حاخام کوهن ، میتوان این نژادپرستی آشکار را یافت. آنجا که پس از اینکه مکس از گفتن آن عدد خودداری می کند، باعصبانیت و عتاب به او میگوید:« تو فکر کردی کی هستی؟ تو فقط وسیله ای هستی از طرف خدای ما، تو حامل امانتی هستی که برای ما فرستاده شده…»
همانطور که در بررسی این فیلم اشاره شد، سکانس صحبتهای حاخام کوهن در کنیسه از مهمترین بخشهای فیلم است که در آن مطالب مهمی از زبان حاخام کوهن بیان میشود. همان طور که گفته شد آرونوفسکی ادعا میکند که این فیلم را بر اساس حقایق و واقعیت ساخته است؛ به همین جهت، هنگام صحبتهای حاخام این سکانس در سکوت و بدون موسیقی متن دنبال میشود. همچنین تصویربرداری از پایین به بالا بر عظمت حاخام تأکید میکند و با استفاده از نمای نزدیک و تمرکز بر سوژه، توجه مخاطب را جلب میکند تا در کنار عوامل دیگر اهمیت صحبتهای حاخام یهودی را دوچندان نمایش دهد.
اسطورههای یونانی
نکتۀ ظریف دیگری نیز در فیلم وجود دارد و آن توجه به اندیشمندان و اسطورههای یونانی است. اگر نام بردنهای مکرر از دانشمندان یونانی مانند فیثاغورث، اقلیدس، ارشمیدس را کنار بگذاریم، اشارۀ صریح به اسطوره ایکاروس را نباید از نظر دور داشت. ایکاروس نامی بود که سول بر روی ماهیاش گذاشته بود. بنا بر اساطیر یونانی، ایکاروس پسری جوان و باهوش بود که به همراه پدرش(دایدالوس) مهندس و مخترع بزرگ در برجی زندانی شده بودند.
دایدالوس برای فرار از این زندان بالهایی از پر و موم ساخت. او به پسرش هشدار داد که نه خیلی بالا پرواز کند که موم بالها آب شود و نه خیلی پایین که رطوبت بالها را سنگین کند اما ایکاروس از هیجان پرواز فراموش کرد به نصیحت پدرش عمل کند و هر چه بالاتر رفت، موم بالهایش آب شد و او به درون دریا سقوط کرد و جان باخت.
معنای نمادین این اسطوره پرهیز از بلندپروازی و غفلت از محدودیتها و نصایح بزرگان است. بنابراین معنای نمادین این اسطوره بیربط به داستان فیلم نیست. مکس نیز به هشدارهای سول و حاخام یهودی توجهی نکرد و با آگاهی یافتن از شیء ممنوعه که ظرفیت آن را نداشت یا همان نام حقیقی خدا در معرض نابودی قرار گرفت.
تأکید چند باره از ابتدا تا انتهای فیلم بر اینکه مکس در کودکی علیرغم منع مادرش به خورشید خیره شده نیز تأکیدی بر همین مضمون است. به همین جهت خود آرونوفسکی در مصاحبهاش به صراحت چنین میگوید:«ایدۀ اصلی، بازآفرینی اسطورۀ ایکاروس است. اگر پروازتان به سوی خورشید خیلی بالا باشد، بالهایتان میسوزند. این همانند اسطورۀ پرومته است که اگر آتش را از خدایان بدزدید، پرندگان غولآسایی جگر شما را میخورند.»
توجه به یونان باستان با مضمون اصلی فیلم یعنی کابالیسم نیز تناسب دارد؛ چرا که پیشینۀ کابالیسم به فلسفه یونانی بازگشته و متأثر از آن بوده است.
«نفوذ فلسفۀ غیریهودی و حکمت مرموز عقاید و نظریات بنیادین مبنی بر اینکه بشر قادر به فهم طرح بنای جهان است و ذات الهی از طریق غور و اندیشه گرچه نه به طور کامل قابل ادراک میباشد. این نظریه کابالایی که بنای جهان بر اعداد و حروف گذاشته شده از فلسفه یونانی نشئت گرفته است افلاطون در رساله تیمائوس تناسباتی را که کائنات بر مبنای آن بنا گردیده مطرح کرده است. در نظر فلاسفه نو فیثاغورثی حروف و اعداد همچون موجودی علوی بودند که نیروی فوق طبیعی به آنها عطا شده است.»(12)
نگاه کلی به فیلم پی و پیام آن
در حقیقت میتوان گفت فیلم پی تلاش آرونوفسکی برای به نمایش گذاشتن شنیدهها، تجربهها و دریافتهای خود از فرقۀ کابالاست گرچه خودش اعتقادی به آن نداشته باشد. به عبارتی آرونوفسکی بخشی از عقاید فرقۀ کابالا را در طی داستانی جذاب مبتنی بر نظریۀ آشوب با مخاطب به اشتراک میگذارد.
به ادعای او این فیلم ضد مذهب و به طور کلی طرفدار معنویت است، اما با توجه به نتیجهگیری فیلم، نمیتوان این ادعا را تصدیق کرد. بلکه برعکس، این فیلم، خواستار حذف هرگونه مذهب و معنویتی در زندگی است. چنانکه در فیلم میبینیم مکس از روی کنجکاوی و علاقهاش به ریاضی به سمت معناگرایی کابالایی کشیده شده و از همان ابتدا مکاشفاتی هولناک پیدا کرد.
به طوری که مخاطب نیز از نور فراگیر موجود در مکاشفات مکس کاملا حس منفی دریافت میکند. اصرار او بر یافتن نام خدا و ادامه مسیر پرخطر آن اسباب دردسر و آسیب فراوان برای او شد به طوری که اگر نام خدا را از ذهن خود پاک نمیکرد قطعا هلاک میشد.
مخاطب خونریزی ناشی از سوراخ شدن جمجمه مکس را مشاهده میکند اما در سکانس بعدی او را زنده میبیند. گویی چگونگی زنده ماندن او به عهده خود مخاطب گذاشته شده که این مورد را میتوان از ضعفهای فیلمنامه قلمداد کرد.
به عبارتی طبق ادعای فیلم، آن عدد مرموز نام حقیقی خدا و سبب هوشیاری است اما آگاهی از اسرار ممنوعه باعث صدمه دیدن و هلاکت فردی است که بدون آمادگی و ظرفیت از آن اطلاع یابد. به همین دلیل علت هر دو سکتۀ سول، خرابی کامپیوتر مکس، مکاشفات مکررش و در نهایت به سر حد جنون رسیدنش آگاهی از آن عددی بود که حاخام کوهن نسبت به آن هشدار داده بود.
نکته مهمی که در تحلیل فیلم نباید نادیده گرفته شود این است که آرونوفسکی هرگز ادعایی بر بطلان ادعای کابالیستها نمیکند بلکه میگوید ارزش این همه دردسر و صدمه دیدن را ندارد…
شاید این نوعی تناقض به نظر برسد اما با در نظر داشتن اینکه آرونوفسکی یک یهودی سکولار است، راحتتر میتوان آن را هضم کرد. چنانکه خود او در مصاحبهای گفته است:«به نظر من، امروزه تصویر کلیشهای خاصی از یهودیان در سینما ساخته شده است…اما وقتی شخصیتهای فیلم واقعا یهودی باشند، با کلیشهای مواجه میشویم که بسیار متفاوت از اطرافیان من در بروکلین است. در آنجا هیچ تفاوتی بین جوانان یهودی، سیاهپوست، ایتالیایی، ایرلندی یا یونانی وجود نداشت. همۀ ما محصول فرهنگ هیپهاپ بودیم. همگی در مرکز شهر بزرگ شدیم، به یک موسیقی گوش میدادیم، یک هنر را دنبال میکردیم، در کلاسهای مشترک شرکت میکردیم و مواد مخدر و الکل مشابهی مصرف میکردیم. همین اشتراکات ما را به هم پیوند میداد.» وی در همین مصاحبه میگوید که دعوت یهودیان کابالیست از او برای دور شدن از شیطان بوده،«ولی شیطان اسباببازیهای جالبی داشت!». کنایهای از اینکه وی تابع عرفان دینی یهود هم نیست و آن را تنها بازیچه میداند.
در نهایت جمع بندی این فیلم دریک جمله اینگونه است که:« گرچه مذهب میتواند جذاب و جالب توجه و حتی واقعی و حقیقی باشد اما بیشتر باعث دردسر است و بهتر است انسان به کلی از مذهب دوری کند و از زندگی معمولی خویش لذت ببرد…»
منابع:
1.تاریخ جادوگری،گلسرخی، ایرج، نشر علم، ۱۳۷۷، چاپ اول، ص۵۲۷.
2. آیین قبالا عرفان فلسفه یهود، کاویانی، شیوا، انتشارات فراروان، ۱۳۸۶، چاپ دوم، ص۶۵.
3.تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی در سینما، فرجنژاد و اسماعیلی، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین، ۱۳۹۶، ص۱۷۰.
4.جان ناس، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات فرانکلین، چاپ سوم ۱۳۵۴، ص۳۷۴.
5. تاریخ جادوگری، ایرج گلسرخی ص۵۲۷
6.Enc, names of god, p522
7.زرسالاران یهودی پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۲، ص۲۵۱.
8.سیری در تلمود، سالتز، آدین اشتاین، ۱۳۸۳، ترجمه طالبی دارابی ، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ص ۳۰۸.
9.دین و دولت در اسرائیل، احمد زیدآبادی، تهران ، نشر روزنگار، چاپ اول ، 1381، ص۹۰.
10.کتاب زرسالاران یهودی پارسی استعمار بریتانیا و ایران، انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، چاپ اول 1377، ج۲، ص۳۰۶.
11.مبانی فراماسونری، گروه تحقیقات علمی، ترجمه جعفر سعیدی، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم،1376، ص ۱۹ به نقل از کتاب قبالا.
12. تاریخ جادوگری،گلسرخی، ایرج، نشر علم، چاپ اول ۱۳۷۷، ص۵۲۹.
13.عهد عتیق.
منابع اینترنتی:
/201/201
دیدگاهتان را بنویسید