فیلیموشات جایگاه انتشار نقد یا بازاریابی
استانداردهای دوگانه نقدنویسی در خدمت درآمدزایی فیلیموشات
نویسنده: امیرمحمد جاهد
در هر جامعهای که نویسندگان متعهد و منتقدان متخصص آن، وقتی به دور از تعصبات بیجا با تحلیلهای منطقی و مستدل بخواهند سره از ناسره را برای عموم بازشناسانند، فرهنگ نقدنویسی و انتقاد عادلانه جایگاه حقیقی خود را بهدست میآورد. در چنین جامعهای طبعا باید منتظر پیشرفتهای شگرف در همان عرصه شد.
نقد فیلم یا آثار سینمایی نیز از این قاعده مستثنی نیست. نقد منصفانۀ فیلم، هم درک هنری و سواد تکنیکی مخاطب را ارتقا میدهد و هم ارزش اثر را در ارتباط با میزان بهرهگیری از حقیقت مشخص میکند که فواید زیادی بر این عمل مترتب است.
در کشور ما وبگاهها و محافل بسیاری برای نقد فیلم بهوجود آمدهاند که هر یک بنابر مشی اعتقادی و روش فکری خویش به نقد آثار سینمایی میپردازند. یکی از این وبگاههای نقد فیلم و آثار سینمایی؛ تارنمای فیلیموشات است.
این تارنما که زیرمجموعۀ وبگاه فیلیمو است؛ با شعارِ «فیلیموشات؛ رسانه تحلیلی فیلیمو» به انتشار نقد و تحلیل برخی آثار میپردازد. اینکه فیلیموشات متناسب با سیاستهای مجموعه مادر خود دست به تولید زده شاید امری بدیهی بهنظر برسد اما وقتی سخن از نقد و تحلیل به میان میآید؛ نباید روحِ حقیقتجویی و تبیین صحیح ویژگیهای مثبت و منفی اثر هنری یا رسانهای، چه در فرم و چه در محتوا، تحتالشعاع سیاستهای اقتصادی یا اغراض سیاسی قرار گیرد.
در برخی متون منتشر شده در فیلیموشات با عناوین نقد و یا تحلیل آثار سینمایی، بهوضوح استانداردهای دوگانهای مشاهده میشود که از نقد جانبدارانه با اغراض سیاسی یا به قصد تبلیغ آثار پخش شده در فیلیمو خبر میدهد. درحالی که حقیقت در پسپردۀ چنین نقدهایی مستور میماند و یا تحریف میشود. در ادامه به بررسی برخی از این نوشتهها میپردازیم.
فیلم سیاسی بسازیم یا نه؟
در نقدی که برای فیلم مصلحت منتشر شده، نویسنده با طرح سوالی به شیوه استفهام انکاری میپرسد:«آیا سینما میتواند جایگاهی فراتر از سرگرمی داشته باشد؟» و در ادامه این رویکرد مدیران سینمایی در ایران را با وجود برخی آثار موفق، شکست خورده میداند.
در اصلِ این قضیه که آیا سینما کارکردی فراتر از سرگرمی دارد یا نه، گذشته از بحثهای نظری گسترده، پر واضح است که رسانۀ چندوجهی و هنرِ ترکیبی سینما در اقصی نقاط جهان، کارکردهای گستردهتری از سرگرمی داشته است؛ از فرهنگسازی و تعلیم و تربیت گرفته تا تبلیغ ایدئولوژیهای حزبی سیاسی تا طرفداران ادیان و فرق مذهبی و … که همۀ این موارد، از جمله کارکردهایی است که در تاریخ سینما شاهد حضور پررنگ آن بودهایم.
شاهد مثال این ادعا فیلمِ رزمناو پوتمکین است که هنوز هم در برخی کلاسهای آموزش فرم فیلم تدریس میشود، فیلمی تحسین شده که اغراض سیاسی سازنده در فیلم آشکار است. اگر تارنمای مذکور در برخورد با تمامی آثاری که رگههای سیاسی دارند و نه فقط مصلحت چنین عمل میکرد، این چنین میتوانستیم عنوان کنیم که چنین نقدهایی از جهت مبنایی دچار مشکلاتی هستند و ادعای آنان در رابطه با اینکه فیلمها کارکردی جز سرگرمی ندارد از دیدگاه فرمالیسم افراطی و یا عقاید پارناسیستی(هنر از برای هنر) نشأت میگیرد.
درحالی که بررسی سایر نقدهای منتشر شده نشان میدهد که این چنین نیست و تارنمای مذکور با استانداردهای دوگانه با آثار مواجه میشود. برای مثال در نقدی که برای فیلم میلیتاریستی تاپ گان(Top Gun: Maverick) منتشر شده، این فیلم را سفری هیجانانگیز به پهنای آسمان معرفی میکند و بهصورت غیرمنطقی همچون طرفداران نوجوان، سلبریتیها تامکروز را آخرین ستارۀ هالیوود و شکستناپذیر میداند.
این در حالی است که اصلا اشارهای به تطهیر چهرۀ ارتش تروریستی آمریکا در این فیلم ندارد و اصلا این سؤال پرسیده نمیشود که آیا این تصویر قهرمانانهای که فیلم ارائه میدهد، واقعی است؟ یا برخی سربازان آمریکایی بدون پوشک بزرگسالانه در منطقۀ غرب آسیا حاضر نمیشدهاند!(منبع)
درحالی که اگر این وبگاه منصفانه به قضیه نگاه میکرد، مانند سایت military.com عنوان میکرد که سری فیلمهای تاپگان بازگشتی به دوران فیلمهای نظامی است که در آن آمریکاییها قهرمانانی بینقص و پاک ظاهر میشوند(منبع) در حالی که فقط در مورد اشغال عراق توسط آمریکا حدود یک میلیون نفر جان خود را از دست دادهاند.
این رویکرد حاکی از غرضورزی سیاستگذاران این پلتفرم است. در نقدی که دربارۀ مسیر اعتراضی فیلمهای حاتمی کیا منتشر شده؛ نویسنده، فیلمهای «بادیگارد» و «خروج» را نیش و کنایههایی به جناح خاصی از حاکمیت میداند و در همان نقد از فیلم «ارتفاع پست» تمجید میکند چون به زعم نویسنده مستقیما به حاکمیت اعتراض دارد و نشانگر استیصال مردم است!
و از بیان این نکته هم لذت میبرد که حاتمیکیا از اصغر فرهادی در نوشتن فیلمنامه کمک گرفته است! این رویکرد دوگانه که: هرگاه کارگردانی به جناح سیاسی نزدیک به افکار ما انتقاد کرد او را فیلمساز نزدیک به جریان مطلوب حاکمیت بنامیم و هرگاه از حاکمیت انتقاد کرد و استیصال مردم را نشان داد و از آقای فرهادی کمک گرفت از او تمجید کنیم؛ کاملا نمایانگر سیاستزدگی در نوشتن نقد است و با روح نقد و انتقاد ناسازگار.
مبارزه ایدئولوژیک با داعش آری یا خیر؟
روایتهای مختلفی از مبارزه کشورهای مختلف با داعش در قالب فیلم و سریال تولید شدهاند. حتی کشورهایی مثل هندوستان و ترکیه و همچنین ایالات متحده آمریکا در برخی فیلمهایشان، ادعای مبارزه با داعش و از بین بردن بخش های گسترده از آن را داشتهاند.
یکی از این موارد،فیلم«جانفدا» محصول ترکیه است. فیلیموشات در مقاله نقد و بررسی، این فیلم را اثری در ستایش وطنپرستی، جوانمردی، شجاعت و ارادۀ سربازان ترک میداند که نه فقط برای خاک وطن بلکه برای حفظ جان مردمان مظلوم منطقه نیز هراسی از آتش دشمن ندارند.
و حتی در یک جمله به ایدئولوژیک بودن این فیلم و اینکه اصلا آیا ترکیه در مبارزه با داعش نقش مثبت یا منفی داشت، اشاره نمیکند. تعریف و تمجید از فیلمی که برای سفیدشویی جنایات دولت فرصتطلب ترکیه که نهتنها در غائله داعش بلکه هماکنون نیز با ابومحمد جولانی به سوریه و همان مردم مظلوم منطقه ضربه زده و میزند؛ برخاسته از چه انگیزهای است؟(منبع)
آیا صرف اینکه این فیلم قرار است در فیلیمو پخش شود و مخاطبان اندک پولی در قبال اشتراک آن باید هزینه کنند، مجوز چنین سفیدشویی از تبهکاریهای باند اردوغان را میدهد؟ آیا این انگیزه صرفا اقتصادی است یا مدیران چنین شرکتهایی واقعا چنین فکر میکنند؟ اگر به زعم فیلیموشات سینما صرفا کارکردی جز سرگرمی ندارد پس چرا اینگونه از چنین آثاری با تمام توان دفاع میکند؟
اگر سینما جز سرگرمی نیست، پس چرا همین وبگاه، فیلم «ارتفاع پست» را مهر تأیید مجددی بر نقش اصلاحگر سینما و سینماگران میداند؟ مسأله آنجا پیچیده میشود که سایت اصلی فیلیمو، بهوقتشام را که یکی از آثار خوب حاتمیکیا درباره مبارزه با داعش بود را اکشنی خشن و عصبانی توصیف میکند!
و با کنایه این اثر را از جهت جهانبینی و سیاسی دنبالهرو همان مسیری میداند که بادیگارد داشت و در نقد فیلم ارتفاع پست آن را حاکمیتی خطاب کرده بود. اینجا این سؤال برای مخاطب منصف پیش میآید که چگونه فیلم ضد ایرانی آرگو در نگاه فیلیموشات: «نمونهای عالی از فیلمهای سرگرمکننده هالیوودی با مضامین سیاسی است.» اما فیلم بادیگارد ایدئولوژیک است؟
چرا این فیلم ضد ایرانی که کاملا نمایانگر سیاستهای خصمانه دولت تروریستی آمریکا است، در یک پلتفرم که به صورت قانونی در جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند، مورد تعریفها و تمجیدهای نادرست قرار میگیرد؟ اینها سؤالاتی است که باید از دستگاههای امنیتی و برخی متولیان امور فرهنگی و مسئولان ساترا پرسید که چرا اینچنین امنیت ملّی ما توسط کسانی که با سیاستهای ایالات متحده همسو هستند، تهدید میشود؟!
دیدگاهتان را بنویسید