نقد و تحلیل فیلم Mackenna’s Gold (طلای مکنا 1969)

فیلم Mackenna’s Gold (طلای مککنا) فیلمی به کارگردانی جیلی تامپسون در سال 1969 است که بازیگرانی همچون گریگوری پک، عمر شریف، کاملیا اسپارو و جولی نیومر در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
فیلم خوشساخت و پر هزینۀ Mackenna’s Gold با آن دکورهای عظیم و چشمگیر، یکی از صدها فیلم صهیونیستی هالیوود است که به تمسخر دو گروه سرخپوستها و مسیحیان میپردازد.
فیلم Mackenna’s Gold سرخپوستان را افرادی عقبمانده، وحشی و متحجر و همچنین مسیحیان را انسانهایی طماع و بزهکار نشان داده و در مقابل، مارشال یا کلانتر مککنا را که ستارهای درخشان بر سینه دارد آدمی عاقل، باهوش و قدرتمند نشان میدهد.
در سکانس آغازین فیلم صحنهای است که مارشال مککنا با آن ستاره روی سینهاش ناخواسته با پیرمردی سرخپوست درگیر میشود.
بررسی میزانسن این صحنه از فیلم Mackenna’s Gold بسیار جالب توجه و البته آموزنده است؛
مککنا در عمق کوه قرار دارد و پیرمرد سرخپوست که در پلان قبلی تشنه و خسته در حال مرگ نشان داده شده است، در ارتفاع مسلط به کلانتر مککنا قرار میگیرد و بیهدف به قصد کشتن وی به سمت او تیراندازی میکند، ما که از قبل شاهد پرواز کرکسی بالای سر پیرمرد سرخپوست نحیف هستیم مرگ اتفاقی سرخپوست توسط کلانتر برایمان غمانگیز نیست چون فیلم ما را آمادۀ پذیرش آن میکند؛
اول اینکه پیرمرد مریض و خسته نماد تمدن متحجر و کهنه اما نحیف و مفلوک بومی است که با مرگ راحت شد و علاوه بر آن، نقشۀ میراث گرانبهایش را به مردی باهوش و با لیاقت تحویل داد که میتواند این میراث را برای رفاه خودش، خانوادهاش و مردم به کار بیندازد.
دوم اینکه مرگ او خشونت برهنه و توحش سرخپوستیاش را به پایان میرساند، توحشی ساختگی که کارگردان در تمام فیلم، در تلاش برای اثباتش دربارۀ همه سرخپوستان چه زن و چه مرد دارد.
دیگر نکات مهم سکانس افتتاحیه فیلم Mackenna’s Gold در عکس تحلیلی شماره 1 آورده شده است.
بعد از مرگ پیرمرد سرخپوست، کلانتر مککنا نقشۀ گنج را به حافظه سپرده و آن را آتش میزند تا امنیت جانی خودش را تضمین کند و سپس با زحمت و دقت فراوان برای دفن جنازه پیرمرد قبری متناسب و عمیق حفر میکند که حالا در پارچهای به دقت کفنپیچ شده است.
این صحنه تماشاگر امروزی را به یاد جنایتهای گستردۀ استعمار انگلیس در تاریخ چند صدسال اخیر میاندازد که با لباس نظامی وارد سرزمینهای بیگانه شده و مثلا برای دفاع از حضور خودش، آنهایی را که در مقابل وجود نحس استعماریاش مقاومت میکردند به خاک و خون میکشد اما با احترام آنها را کفن و دفن میکند.
این همان داستانِ غارت ثروتهای مالی و تمدنی کشورهای استعمار شده به دست انگلیس و فرانسه و پرتغال و آمریکا است که بارها و بارها روی کرۀ زمین تکرار شده است. از هندوستان گرفته تا استرالیا و آفریقا و آمریکای جنوبی و نهایتا فلسطین اشغالی، حتی در فیلم امپراتور خورشید ساختۀ استیون اسپیلبرگ هم شاهد حضور متکبرانه و استعماری انگلیس در کشور چین هستیم.
بله در افتتاحیه فیلم Mackenna’s Gold و در عرض چند دقیقه شاهد روایتی تصویری هستیم که در واقع استعارهای سینمایی از توجیه چند قرن استعمار و انهدام تمدنهای ریشهدار به دست غربیهای وحشی مسلح شده به توپ و تفنگ و باروت است و این یعنی با فیلمی طرف هستید که قرار است فعلِ به استعمار کشیدن تمدن ضعیف به وسیلۀ تمدن جدید را توجیه و تأیید کند.
و این توجیهات، شعاری و گفتگومحور نیستند بلکه بیشتر تصویری و دقیقا سینمایی هستند.
به عنوان نمونه، مطابق تصویر شمارۀ 2، در جایی از فیلم Mackenna’s Gold جنایتکار همدست کلورادو با مارشال مککنا درگیری لفظی پیدا میکند، اما شما فقط صلیب آویخته بر گردن آن جنایتکار و ستارۀ روی سینه مارشال را میبینید.
این تقابل ستاره کلانتر و صلیب که در دو نمای پشت سر هم اتفاق میافتد، ذهن را به سمت تقابل قانون و مذهب میبرد که اساس جامعه لیبرالیستی است که گاهی لامذهب یا لاییک است و گاهی سکولار.
این صحنه از فیلم تنها جایی نیست که به مسیحیت حمله میشود و در ادامه این متن به آن خواهیم پرداخت.
فیلم Mackenna’s Gold با بازی عمر شریف و گریگوری پک فیلمی نمادین است که اگر به دقت بررسی شود متوجه چگونگی جا افتادن نقش استعمار صهیونیستی در اذهان جهانیان خواهیم شد.
عمر شریف هنرپیشه مصری است که هفت سال قبل از این فیلم به واسطۀ بازی در فیلم لورنس عربستان به شهرت جهانی رسیده بود. در این فیلم در نقش جنایتکاری در مقابل کلانتر مککنا قرار میگیرد، جنایتکاری که برای سرش جایزه تعیین شده است.
قطعا انتخاب هنرپیشۀ مشهور دنیای عرب برای نقش منفی پرتحرکی بیدلیل نیست؛ چرا که خصومت غرب با اعراب مسلمان در هر جای ممکن باید بروز پیدا کند.
برگمن نام همان قاضی است که مککنا را به عنوان مارشال یا کلانتر انتخاب کرده است و طبق سایت فامیلی سرچ، برگمن نام خانوادگی یهودی اشکنازی در منطقۀ اروپا است، در آلمان و سوئد به شکل برگمان تلفظ میشود.
در منزل قاضی برگمن شاهد تعداد زیادی قاب عکس هستیم که مثلا نشاندهندۀ اصالت و تاریخچۀ خانوادگی این شخص یهودی است.
در جایی از فیلم Mackenna’s Gold قاضی فولرِ روزنامهنگار خطاب به کلانتر مککنا میگوید تو بیوطن هستی، تو بیشخصیت و بیریشه هستی و تو از ما نبودی، اشتباه کردم اجازه دادم که قاضی برگمن تو را بهعنوان مارشال انتخاب کند.
این گونه توصیفات همچون بیوطن و از ناکجاآباد(nowhere) بیشتر شبیه توصیفات رایج برای یهودیان آن زمان است و اینکه یک قاضی یهودی یک نفر را در اولین ملاقات بهعنوان مارشال انتخاب میکند دلیلی نمیتواند داشته باشد جز همخونی یا همدینی.
کلانتر مککنا با آن ستارۀ روی سینهاش که از طریق قاضی برگمن یهودی به مقام مارشالی انتخاب شده، میتواند نماد دولت دست نشاندۀ صهیونیستی اسرائیل باشد که البته این فقط یک فرضیه است که زیاد به آن نمیپردازیم.
فیلمنامۀ فیلم Mackenna’s Gold دیالوگهای زیادی دارد ولی شعاری نیستند بلکه استعارهای هستند و غیرمستقیم حرفهای استعماری خالقش را وارد ذهن مخاطب میکند.
بهعنوان نمونه آنجا که کشیش مسیحی هدفش از دستیابی به طلاها را انجام کارهای خیر مذهبی عنوان میکند و کلورادوی جنایتکار، قهقههزنان او را متهم میکند که خدا و مذهبش را با هدف دنیاییاش تطبیق داده و سپس در لحظهای، نگاه تأییدگرانۀ قهرمان فیلم یعنی مارشال را در کادر درشت یا کلوزآپ مشاهده میکنیم که تمام اینها به معنای القای انحراف مذهب مسیحیت به سمت دنیاپرستی است.
توهین به مسیحیت از جیلی تامپسون، کارگردان یهودیزادۀ فیلم طلای مککنا بعید نیست چرا که وی با ساخت این فیلم تعصب خودش را به دِین والدینش در تمسخر مسیحیت و مسیحیان نشان میدهد.
این واقعه که در پلانی استودیویی اتفاق میافتد، در تصویر شماره 3 کالبدشکافی شده است.
در فیلم Mackenna’s Gold سرخپوستان نیز به شدت تحقیر شدهاند، مانند بسیاری از فیلمهای استعماری هالیوود، آنان در این فیلم نیز مردمانی وحشی ، آدمکش و احمق به تصویر کشیده میشوند که به جای آنکه از معدن عظیم طلا استفاده و بهرهبرداری کنند، به آن همه طلا به چشم میراث نیاکان نگریسته و آن را مخفی میکنند و این روایت، مخاطب را به این ذهنیت میرساند که سرخپوستان بومی لیاقت و قابلیت استفاده از آن همه طلا را ندارند.
گویا آن دوران توهین به سرخپوستان آمریکا چنان مد روز بوده که دوبلورهای سینمای ایران کاسۀ از آش داغتر بودهاند مثلا در جایی از فیلم در مورد سرخپوستی با نام موهن میمون عبارت «پسر کوچولوت» را در دوبله فارسی به عبارت تندتر «اون پسر کثافت» تبدیل میکنند.
در تصویر شمارۀ 4 در نقد فیلم Mackenna’s Gold دو نمونه از روایتگویی تصویری هالیوود در ایجاد نگرش منفی در ناخودآگاه تماشاگر را بررسی کردهایم و میبینیم که هالیوود چگونه در کنار روایت داستانی فیلم روایتهای تصویری دیگری را از طریق چشم به ذهن مخاطب تزریق میکند تا او را به ضدقهرمان کارگردان شرطی کرده و ایدئولوژی جدیدی را پیروی کند، این ایدئولوژی جدید میگوید هر قومی که نخواهد تغییر را بپذیرد مانند دایناسورها خواه ناخواه منقرض میشود.
فیلم Mackenna’s Gold خستهکننده نیست، ریتم قصه حساب شده است و تماشاگرش را بدون احساس خستگی با خود همراه میکند. رنگبندی و میزانسن صحنهها در طول فیلم تغییر نمیکند، صحنهپردازی چنان قوی و دقیق است که از فضای تاریخی و جغرافیایی قصه لحظهای خارج نمیشوید.
بازیها و نقشهای تعریف شده، اگرچه متعدد هستند ولی دو نقشگروه اصلی که قهرمان و ضدقهرمان است چنان دقیق و عمیق شخصیتپردازی شده که فاصلۀ آنها با بقیۀ کاراکترها باعث میشود که مخاطب تا آخر فیلم فقط بر قصۀ این دو گروه متمرکز شود تا سرنوشت نهایی آنان درسهای ضداخلاقی کارگردان را در ذهن مخاطب به صورت برجسته حک کند؛ گروه سفیدپوستان متمدن و گروه سرخپوستان متحجر.
تصویر شمارۀ 5، نمونهای از قیاسهای تصویری است که در ذهن مخاطب نفوذ میکند بیآنکه دیالوگی شعاری در کار باشد.
تیم فیلمبرداری، فاصله و لنزهای دوربینها را در هر قسمت از داستان به فراخور حرکت و سکون در صحنه با مهارت کامل تغییر میدهند به طوری که چشم مخاطبی که در مقابل پردۀ عریض سینما نشسته نه خسته میشود و نه دلزده.
این برنامهریزی دقیق بر کادر تصویر به وسیلۀ دوربین در خدمت قصهای است که به صورت سینمایی روایت میشود نه قصهای که فقط تصویری شده باشد.
باز در تصویر شمارۀ 6، شاهد میزانسنی دقیق هستیم که چشم را از هر جای کادر به صلیب روی سینۀ یکی از افراد بسیار شرور فیلم معطوف میکند و این یعنی روایت محض سینمایی که در خدمت اهداف پلید سازندگان فیلم قرار گرفته است.
فیلم Mackenna’s Gold و امثال آن که معروف به ژانر وسترن هستند، قصهای لالایی گونه برای خواباندن وجدان انسانهای هیپنوتیزم شده توسط پردۀ رنگارنگ و فریبندۀ سینما در این شب سیاه ظلمانی است که در واقع نسلکشی را در هرجای دنیا توجیه میکند.
کلام نهایی در نقد فیلم Mackenna’s Gold
اینکه غرب، ماجرای کشتار سرخپوستان را بعد از جنگ جهانی دوم در سینمای هالیوود بارها و بارها به شکلهایی پرجاذبه روایت میکند به این دلیل نیست که از آن جنایت هولناک دفاع میکند که البته با افتخار هم دفاع میکند، بلکه دلیل اصلیاش این است که برای جنایتهای جدیدش در بلاد اسلامی همچون فلسطین اشغالی، عراق، افغانستان، یمن، سوریه و میانمار قرینهای بسازد.
جریان جهانی صهیونیزم، داستان نسلکشی سرخپوستان که از قرن شانزدهم تا قرن بیستم ادامه داشت را به این دلیل از زیر خاک بیرون آورده تا بتواند اذهان جهان را آمادۀ دیگر نسلکشیها کند.
بله نسلکشی سرخپوستان آمریکا تا قرن بیستم ادامه داشت همچنانکه مارتین اسکورسیزی در فیلم «قاتلان ماهگل» اشارۀ کاملی به کشتار سرخپوستان با ایجاد دیابت مصنوعی و قتلهای زنجیرهای در ایالت نفتخیز اوکلاهاما میکند.
نقد و تحلیل فیلم قاتلان ماه گل
البته در کنار کشتار 200میلیونی سرخپوستان آمریکا، نسلکشی ناتمدن غرب بهوسیلۀ انگلستان با آن پرچم اختاپوسیاش در تمام مستعمرات بریتانیای مثلا کبیر تداوم داشت که یکی از این نسلکشیها همان قحطی مصنوعی در ایران طی جنگ جهانی اول است، این نسلکشی در فیلم سینمایی یتیمخانۀ ایران اثر فاخر هنرمند متعهد آقای ابولقاسم طالبی به تصویر کشیده شده است.
هالیوود صهیونیستی تمام هنرش را در ژانری به نام وسترن پیاده کرد تا بتواند در جذابترین فیلمهای تاریخ سینما اهداف سیاه خودش را دنبال کند.
کاگردانان یهودی هالیوود در اغالب فیلمهای وسترن، داستانی عدالتجویانه با پیرنگ منجی هفتتیرکش و با حضور نامطلوب سرخپوستها ترکیب میکنند به طوری که هر بار سر و کلۀ سرخپوستی بدوی پیدا میشود دلهره در دل تماشاگر پدید میآید و هر بار که کشته میشود تماشاگر نفس راحتی میکشد.
شما دیدید که همین فیلم Mackenna’s Gold با چه مهارتی از قویترین تکنیکهای سینمایی و سواد بصری استفاده میکند تا بتواند مخاطب را روی صندلی هیپنوتیزم سینما بنشاند و هم داستان نسل سوزانده شدۀ سرخپوستان آمریکا را برایش تعریف کند و این مخاطب جهانی وقتی اخبار غارت و کشتار مردم فلسطین را میشنود بیآنکه خودش هم بداند یا بخواهد کاملا بیاعتنا از کنار این فاجعه عظیم جهانی میگذرد و شاید یکی از دلایل آن ذائقهسازیهای رسانهای باشد که از مدتها قبل امثال هالیوود در فیلمهای وسترن ترتیب دادهاند. فلسطین و فلسطینهای اشغالی کم نیستند که همچون قیام سرخپوستان آمریکا مورد تهاجم خشن قرار گرفتهاند.
البته یکی دیگر از مهمترین دلایل بیتفاوتی مردم جهان به جنایات صهیونیستها، تکهتکه شدن کشورها است، چرا که مردم جهان امت واحد نیستند بلکه ملل نامتحدی هستند که دلشان را به سازمان ملل متحد خوش کردهاند که در واقع لانۀ جانیان باقیمانده از جنگهای جهانی است.
باید بدانیم طلاهایی که بر اثر غصب سرزمین و ثروت سرخپوستان آمریکا و بومیان کانادا و اقوام استرالیا و قبایل آفریقا به دست انگلیسیهای یهودی افتاد نهایتا در جنگافروزی در خاورمیانۀ نفتخیز خرج میشود.
امید است با بازخوانی سینمای غرب بهخصوص ژانر وسترن بتوانیم نقش استعماری و استحماری صهیونیسم جهانی در تداوم نسلکشی مسلمانان را برای جهانیان رمزگشایی کنیم، شاید هر روز به تعداد وجدانهای بیدار بیفزاییم.
فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold فیلم Mackenna’s Gold
دیدگاهتان را بنویسید