طرحواره تایید طلبی و رسانه | چرا خودت کافی نیستی؟ | قسمت بیستم

ساختار طرحواره تایید طلبی
طرحواره تایید طلبی یا اطاعت(Subjugation Schema) از طرحوارههای ناسازگار اولیه است که در نتیجۀ روابط بین فردی ناسالم و الگوهای تربیتی سختگیرانه و کنترلگر شکل میگیرد. این طرحواره در محیطهایی بروز میکند که در آنها کودک یا فرد مجبور به سرکوب نیازهای خود و تبعیت کامل از خواستههای دیگران میشود. افراد دارای این طرحواره به این باور میرسند که اولویت دادن به نیازهای دیگران تنها راه حفظ روابط و جلوگیری از طرد، تحقیر، یا تجربۀ بیمهری است(Young et al. 27-45).
فیلتر شناختی و رفتارهای اکتسابی
افراد دارای طرحواره تایید طلبی اغلب از فیلتر شناختی «دیگرخواهی افراطی» برای تعامل با محیط استفاده میکنند. آنها نیازها و خواستههای خود را واپس میزنند و از ابراز ناراحتی، خشم، یا حتی افعال و موقعیتهای مورد پسندشان خودداری میکنند تا دیگران را راضی نگه دارند.
این الگو معمولاً در تعاملات اولیه با والدین یا سرپرستان شکل میگیرد؛ مخصوصاً در خانوادههایی که پذیرش و محبت مشروط(Conditional Acceptance) حاکم بوده است. پذیرش مشروط بهمعنای این است که والدین تنها زمانی به کودک محبت نشان میدهند که او به انتظاراتشان پاسخ مثبت دهد(Rafaeli et al. 104-110).
پیامدهای روانشناختی و فیزیولوژیک
افراد با طرحواره تایید طلبی معمولاً دچار پیامدهای جدی روانشناختی و حتی جسمانی میشوند:
- مشکلات هیجانی: سرکوب طولانیمدت هیجانات منفی مانند خشم و ناامیدی اغلب به شکل اضطراب یا افسردگی ظاهر میشود. تحقیقات نشان دادهاند که این سرکوب هیجانات با کاهش سلامت روانی و افزایش ریسک ابتلا به اختلالات اضطرابی مرتبط است(Baumeister and Bushman 134-150).
- اختلالات سایکوسوماتیک: بازپسزنی نیازها و هیجانات منجر به انباشت تنش در بدن میشود که میتواند به شکل اختلالات روانتنی(Psychosomatic Disorders) مانند سردردهای مزمن، مشکلات گوارشی یا دردهای عضلانی بروز پیدا کند. پژوهشها نشان دادهاند که این افراد بیش از دیگران به بیماریهای شبهجسمی مبتلا میشوند؛ برای مثال زنانی که در گذشته از همسران خود بهشدت تبعیت میکردند اغلب در میانسالی با مشکلات جسمی ناشی از تنشهای عصبی مواجه میشوند(Kabat-Zinn 200-220).
- پرخاشگری منفعلانه: پرخاشگری منفعلانه(Passive-Aggressive Behavior) یکی از خروجیهای رفتاری رایج در افراد دارای طرحواره تایید طلبی است که به دلیل عدم ابراز مستقیم هیجانات منفی مانند خشم یا نارضایتی بروز میکند. این رفتار نهتنها به حفظ روابط ناسالم میانجامد، بلکه میتواند باعث پیچیدگی بیشتر در تعاملات اجتماعی و افزایش استرس درونی شود.
چرایی و چگونگی شکلگیری پرخاشگری منفعلانه
افراد با طرحواره تایید طلبی به دلیل باور به خطرناک بودن ابراز هیجانات منفی مخصوصاً خشم و نارضایتی تمایل دارند هیجانات خود را سرکوب کنند. این سرکوب مداوم تنشی روانی ایجاد میکند که در درازمدت به شکل رفتارهای غیرمستقیم و گاه ظریف از پرخاشگری بروز میکند. این رفتارها ممکن است شامل اهمالکاری، بدقولی، انجام ندادن تعمدی وظایف و حتی ایجاد دردسرهای ظریف برای دیگران باشد. مکانیزم این رفتار بهطور عمده به موارد زیر مرتبط است:
- سرکوب خشم: به دلیل ترس از طرد شدن فرد نمیتواند هیجانات منفی خود را ابراز کند. در نتیجه این هیجانات بهصورت غیرمستقیم تخلیه میشوند(Baumeister and Bushman 140-142).
- کاهش تعارض مستقیم: افراد با طرحواره تایید طلبی به دلیل ترس از پیامدهای تعارض مستقیم مانند انتقاد یا تحقیر، به استراتژیهای منفعلانه برای ابراز نارضایتی روی میآورند(Rafaeli et al. 113).
رفتارهای منفعل-پرخاشگرانه و نمونهها
پرخاشگری منفعلانه در رفتارهای روزمره به شکلهای زیر ظاهر میشود:
- اهمالکاری(Procrastination): فرد عمداً وظایف مهم را به تأخیر میاندازد تا خشم خود را بدون مواجهه مستقیم با فرد مقابل تخلیه کند.
- عدم همکاری: با ظاهری آرام و مطیع از انجام کامل یا دقیق یک وظیفه اجتناب میکند. این رفتار در محیطهای کاری که فرد حس کنترل شدن دارد، مشهود است(McCullough et al. 38-39).
- بدقولی: فرد بهطور غیرمستقیم نارضایتی یا خشم خود را از طریق خلف وعده ابراز میکند.
- بیاعتنایی به خواستهها: با استفاده از عباراتی مانند «یادم رفت» یا «نتوانستم» فرد بهصورت پنهان نارضایتی خود را بیان میکند.
پدیدایی طرحواره تایید طلبی
طرحواره تایید طلبی یا اطاعت معمولاً در نتیجۀ تعاملات خاص کودک با والدین یا محیط اولیهاش شکل میگیرد. این طرحواره از تجربههای مکرر کودک ناشی میشود که در آن نیازهای هیجانی او نادیده گرفته یا به شکل تحریفشدهای پاسخ داده میشود. عوامل محیطی و رابطهای که به شکلگیری این طرحواره منجر میشوند شامل الگوهای خاصی از تربیت والدین و نحوه تعامل کودک با محیط پیرامون است.
عوامل محیطی مؤثر بر شکلگیری طرحواره تایید طلبی
1. کنترلگری افراطی والدین
کودکانی که در محیطی بزرگ میشوند که والدین با روشهای کنترلگرانه و سختگیرانه عمل میکنند، بیشتر در معرض شکلگیری طرحواره تایید طلبی هستند. این والدین اغلب:
- بر تصمیمگیریهای کودک تسلط دارند و اجازه نمیدهند کودک استقلال عاطفی یا فکری خود را تجربه کند.
- با استفاده از تهدید، اجبار یا جملات مشروط مانند «اگر این کار را نکنی دیگر دوستت ندارم» کودک را به اطاعت وادار میکنند.
این رفتار باعث میشود کودک باور کند که تنها با اطاعت و سرکوب نیازهای خود میتواند از طرد شدن یا مورد غضب واقع شدن اجتناب کرده و زندگی خوب و موفقی داشته باشد؛ یعنی به صورت ناهوشیار نوع نگاهش به زندگی خوب و موفق از این فیلتر خواهد بود(Young et al. 55-78).
2. پذیرش مشروط(Conditional Acceptance)
در خانوادههایی که عشق و توجه والدین به عملکرد و رفتار کودک وابسته است کودک یاد میگیرد که احساس ارزشمندی او تنها در گرو مطیع بودن است. در نتیجه در موقعیتهایی که مطیع نباشد احساس ارزشمندی نمیکند. برای مثال:
- کودک احساس میکند زمانی «دوستداشتنی» است که رفتار موردنظر والدین را اجرا کند(همچنین انتظارات همسرش را در آینده).
- این وضعیت به تدریج منجر به سرکوب نیازهای خودمختاری و استقلال کودک شده و وابستگی بیکفایتی نیز در او تقویت میشود(Rafaeli et al. 95-97).
3. حضور والدین منفعل یا خوددار در ابراز هیجانات
اگر یکی از والدین خود نیز از طرحواره تایید طلبی(اطاعت) یا رفتارهای منفعلانه رنج ببرد کودک این الگوها را از او با همانندسازی رفتار و احساس یاد میگیرد. این والدین معمولاً:
- هیجانات منفی خود را سرکوب میکنند و به کودک نشان میدهند که ابراز هیجانات میتواند خطرناک یا غیرقابلقبول باشد.
- محیطی را ایجاد میکنند که در آن سکوت و اطاعت بهعنوان مکانیزمهای اصلی برای حفظ آرامش خانواده مطرح است(Roth and Assor 55).
4. محیطهای تنبیهگر یا قضاوتگر
کودکانی که در محیطهای تنبیهگر بزرگ میشوند، جایی که هرگونه ابراز مخالفت یا خشم با مجازات یا طرد همراه است، بهسرعت یاد میگیرند که از طریق اطاعت و انکار نیازهای خود از این پیامدها اجتناب کنند. این محیطها معمولاً شامل:
- اعمال خشونت روانی یا بدنی توسط والدین(طرحوارۀ بدرفتاری در حوزۀ اول).
- استفادۀ مکرر از انتقادهای تند و بیرحمانه.
- ترس از سرزنش یا طرد توسط افراد مهم زندگی(طرحوارۀ رهاشدگی بیثباتی در حوزۀ اول)(Baumeister and Bushman 140-142).
تعامل کودک با ارگانیسمهای حمایتی
نقش ارگانیسمهای حمایتی دیگر(مانند خواهر و برادر، معلمان، و حتی دوستان) نیز در شکلگیری طرحواره تایید طلبی قابل توجه است:
- خواهر و برادر کنترلگر یا انتقادگر:
کودکانی که در تعاملات خود با خواهر یا برادری که همواره برتری یا کنترل خود را اعمال میکند قرار میگیرند به این نتیجه میرسند که اطاعت بهترین روش برای جلوگیری از تعارض است. به همین علت در آینده نیز برای حل اکثر تعارضهای زناشویی یا دوستی خود از اطاعت استفاده میکنند که ممکن است بیجا و اشتباه باشد.(حال موقعیتی را تصور کنید که فرد مقابل شخصی که طرحواره تایید طلبی و اطاعت دارد در سبک جبران باقی طرحوارهها قرار گرفته باشد؛ در آن هنگام او نیز متوقعتر و گستاختر شده و ارتباط آنها تبدیل به بازی روانی و چرخۀ تکرارشوندۀ جذابیتهای طرحوارهای میشود؛ زیرا هر دو جذب یکدیگر میشوند) - مدرسه بهعنوان محیط کنترلگر:
در برخی سیستمهای آموزشی که روی انضباط سختگیرانه تأکید دارند کودکان از ابراز نظر یا هیجانات خود بازداشته میشوند و این رویکرد درونیسازی میشود.
مؤلفههای طرحواره تایید طلبی یا اطاعت
1. مؤلفۀ شناختی
مؤلفۀ شناختی طرحواره تایید طلبی یا اطاعت شامل باورهای بنیادین و تحریفهای شناختی است که فرد را به پذیرش افراطی خواستههای دیگران و سرکوب نیازهای خود سوق میدهد. این باورها عمدتاً از تعاملات دوران کودکی و محیطهای خانوادگی ناشی میشوند.
باورهای کلیدی
- ارزش من وابسته به تأیید دیگران است(Young et al., 2003, p. 75).
- مخالفت با دیگران، منجر به طرد یا انتقاد شدید میشود.
- برای حفظ رابطه یا امنیت، باید از نیازها و خواستههای شخصی چشمپوشی کنم.
تحریفهای شناختی
- تفکر همه یا هیچ: «یا کاملاً مطیع باشم، یا طرد خواهم شد»(Beck, 2011, p. 210).
- بزرگنمایی پیامدها: «مخالفت من میتواند همه چیز را خراب کند.»
- شخصیسازی: «اگر دیگران ناراضی باشند، مقصر من هستم»(Burns, 1999, p. 98).
این باورها در خانوادههای کنترلگر، سختگیر یا والدین عاطفی-مشروط شکل میگیرند؛ جایی که کودک مجبور است برای دریافت عشق و توجه، نیازهای خود را قربانی کند.
2. مؤلفه هیجانی
هیجانات مرتبط با این طرحواره اغلب بازتابی از تعارضات درونی میان خواستههای فردی و نیاز به تأیید دیگران است.
هیجانات کلیدی
- اضطراب اجتماعی شدید: ترس از طرد یا انتقاد دیگران.
- احساس گناه: زمانی که فرد بهجای دیگران، خود را در اولویت قرار میدهد(Young et al., 2003, p. 79).
- شرم: هنگام شکست در برآوردن انتظارات دیگران.
- بیارزشی و پوچی: در غیاب تأیید دیگران، فرد احساس میکند هیچ هویتی ندارد.
عصبشناسی هیجانی
مطالعات نشان دادهاند که در این افراد، آمیگدال(مسؤول پاسخ به تهدیدات) فعالیت بیشتری نشان میدهد و قشر پیشپیشانی(مسؤول کنترل شناختی) دچار کاهش فعالیت است که منجر به واکنشهای اضطرابی و هیجانی افراطی میشود(Davidson & Begley, 2012, p. 135).
3. مؤلفه رفتاری
رفتارهای مرتبط با طرحواره تایید طلبی یا اطاعت، اغلب در روابط بینفردی بهصورت واضح مشاهده میشود.
رفتارهای شایع
- تسلیمپذیری افراطی: انجام خواستههای دیگران بدون چونوچرا.
- اجتناب از تعارض: سکوت در برابر نارضایتی یا مخالفت با دیگران.
- خودقربانیگری: نادیده گرفتن نیازهای شخصی برای جلب رضایت دیگران (Young et al., 2003, p. 82).
- وابستگی افراطی: تمایل به جلب تأیید افراد کنترلگر و سوءاستفادهگر.
چرخۀ معیوب رفتاری
این رفتارها اغلب باعث ایجاد روابط ناسالم و استرس روانی مزمن میشوند. فرد با تسلیمپذیری افراطی احترام دیگران را از دست میدهد و به روابطی وابسته میشود که بهرهکشی در آنها غالب است، که به نوبۀ خود طرحواره را تقویت میکند(Beck, 2011, p. 213).
سبکهای مقابلهای طرحواره تایید طلبی
تسلیم
افرادی که در حالت تسلیم هستند، قادر به گفتن «نه» نیستند و به همۀ درخواستها پاسخ مثبت میدهند. این افراد اغلب به افراد سلطهگر نزدیک میشوند، تحت نفوذ آنها قرار میگیرند و گاهی مورد سوءاستفاده واقع میشوند. آنها حتی اگر ناراحت باشند نمیتوانند مخالفت کنند و رفتاری منفعلانه دارند. چرا جذب این افراد شدند و این افراد برایشان جذابیت طرحوارهای دارند؟ چون شبیه والدینشان در گذشته با آنها برخورد میکنند و این الگو برای ذهن این افراد آشنا است، در قسمتهای قبلی توضیح دادیم که ذهن انسانها تمایل به تکرار و حفظ الگوهای آشنا را دارد تا از سردرگمی و بههم ریختگی جلوگیری کند؛ این مفهوم را جذابیت طرحوارهای نامگذاری میکنیم.
این الگوی رفتاری در برخی مواقع با طرحوارههای زیر مرتبط است:
- رهاشدگی
این افراد بیان میکنند که اگر به درخواستها پاسخ منفی دهند طرف مقابل ناراحت شده و به آنها بیتوجه میشود. نگرانی اصلی آنها ترس از طرد شدن یا تنها ماندن است. - نقص و شرم
در برخی موارد این افراد از مخالفت اجتناب میکنند زیرا معتقدند درخواست چیزی که متعلق به آنهاست(مثل پول قرضی) باعث میشود دیگران آنها را فردی بیارزش یا محتاج ببینند. - بدرفتاری
برخی دیگر از ترس واکنش منفی، توهین یا خشم طرف مقابل، از «نه» گفتن خودداری میکنند.
گاهی افرادی دیده میشوند که همۀ این طرحوارهها زیربنای اطاعت آنها است و در هر موقعیتی که قرار میگیرند خود را به سختی میاندازند تا دیگران راضی باشند.
اجتناب
افراد در حالت اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است مجبور شوند خواستهای را رد کنند یا نتوانند خواستههای خود را لحاظ کنند دوری میکنند. این دوری به دلیل فشار روانی و ناتوانی در مخالفت با دیگران است.
مثالها:
- از پاسخ دادن به تلفن خودداری میکنند چون نمیتوانند بگویند: «پول نمیدهم.»
- از شرکت در جمعهایی که ممکن است درخواستی از آنها داشته باشند اجتناب میکنند.
جبران
افرادی که وارد جبران میشوند به یکی از دو صورت عمل میکنند:
- لجبازی و مخالفت مداوم
این افراد حتی دستورات منطقی را نیز نمیپذیرند و تلاش میکنند همیشه حرف خود را به کرسی بنشانند. - انباشت و تخلیۀ ناگهانی خشم
افرادی که برای مدت طولانی در حالت تسلیم بودهاند گاهی ناگهان خشم انباشته شدۀ خود را تخلیه میکنند. این تخلیۀ خشم اغلب همراه با لجبازی شدید است و پس از مدتی به دلیل احساس گناه و شرمندگی دوباره به همان الگوی تسلیم بازمیگردند. - پرخاشگری منفعل
این افراد، به جای ابراز مستقیم خشم از روشهایی غیرمستقیم و ظریف برای آسیب رساندن استفاده میکنند.- پرخاشگری آنها بهشکلی «شیک و آرام» است.
- مثلاً کاری را که باید انجام دهند، بهطور عمدی به تأخیر میاندازند یا در موقعیت نامناسبی حقیقتی را بیان میکنند که باعث شرمندگی طرف مقابل شود.
- این رفتارها گاهی به حدی ظریف است که طرف مقابل نمیداند دقیقاً از کجا ضربه خورده است.
مثالها
- فردی که همیشه میوههای خوب میخریده است در حضور مهمان به عمد میوههایی با کیفیت پایین میآورد و به شکلی طعنهآمیز اشاره میکند که همسرش از این انتخاب ناراضی است. حال اینکه همسر او از قبل این مورد را متذکر شده بود.
- فردی که در جلسۀ مهم میهمانی لباسهای نامرتب و خاکی میپوشد تا همسرش را آزار دهد و بعد بهانه میآورد که به علت دیر تمام شدن کارش وقت نداشته تا لباسهایش را تعویض کند.
این رفتارها اغلب در افرادی دیده میشود که در کودکی خشونت یا بدرفتاری را تجربه کردهاند. آنها به جای پرخاشگری فعال یاد گرفتهاند که خشم خود را به شکل منفعلانه بروز دهند. این افراد معمولاً درمان سختی دارند؛ زیرا از این رفتار خود لذت میبرند و انگیزهای برای تغییر ندارند.
ویژگیهای مشترک این افراد
- دست روی حساسیتهای اطرافیان میگذارند و اگر بدانند چیزی برای شما اهمیت دارد به شکل ظریفی آن را تخریب میکنند.
- در ظاهر آرام و مظلوم هستند اما در باطن به شکل غیرمستقیم خشم و ناراحتی خود را با رفتارهای منفعلانه به صورتی لذتبخش و آرام کننده تخلیه میکنند.
رسانه و طرحواره تایید طلبی
فیلمها و انیمیشنهایی که ممکن است به شکل ناخودآگاه یا مستقیم به ایجاد یا تقویت طرحواره تایید طلبی یا اطاعت کمک کنند معمولاً شخصیتهایی را نمایش میدهند که برای پذیرش اجتماعی یا کسب رضایت دیگران ارزش زیادی قائل هستند. در این آثار وفاداری بیش از حد به خواستههای دیگران یا سازگاری با انتظارات بیرونی به جای کشف و پذیرش خود تقویت میشود. در ادامه چند نمونه از این آثار همراه با تحلیل و نقد را ارائه میدهیم:
پری دریایی کوچک (The Little Mermaid 1989)
آریل، دختری از دنیای زیر آب به دلیل عشق به شاهزادهای انسانی صدای خود را به جادوگر دریا میدهد و عملاً هویت و توانایی اصلیاش را قربانی میکند. آریل نماد فردی است که برای کسب تأیید و عشق دیگران از نیازها و هویت خود چشمپوشی میکند. این انیمیشن به کودکان نشان میدهد که از دست دادن خود(به معنای واقعی کلمه) برای کسب عشق و تأیید میتواند توجیهپذیر باشد.
از دیدگاه طرحوارهای چنین رفتاری میتواند یک نمونه بارز از فعالسازی طرحواره تاییدطلبی باشد، زیرا آریل برای جلب عشق و پذیرش شاهزاده کاملاً نیازهای خود را کنار میگذارد. همچنین این اثر میتواند طرحوارۀ اطاعت را تقویت کند؛ زیرا شخصیت اصلی بارها به نیازهای دیگران(از جمله اورسولا و شاهزاده) تن میدهد و از خودمختاری خود چشمپوشی میکند.
اریک اریکسون در نظریۀ مراحل رشد روانی-اجتماعی خود مرحلۀ نوجوانی را به عنوان مرحلهای معرفی میکند که در آن فرد با بحران هویت در برابر سردرگمی نقش روبهرو میشود. در این مرحله کشف خود و تعیین ارزشهای فردی اهمیت زیادی دارد. آریل بهعنوان یک نوجوان به جای کاوش در هویت شخصی خود و تقویت استقلال، زندگیاش را بر پایۀ تأیید دیگران(شاهزاده) بنا میکند.
این پیام به مخاطبان نوجوان انیمیشن خصوصاً دختران ممکن است این باور را القاء کند که برای پذیرش شدن از سوی دیگران(خصوصاً در روابط عاشقانه) باید هویت یا ارزشهای خود را قربانی کنند. چنین پیامی میتواند تأثیر منفی بر رشد سالم هویت داشته باشد و به وابستگی عاطفی یا نیاز افراطی به تایید دیگران دامن بزند.
طبق نظریۀ یادگیری اجتماعی بندورا(1977) کودکان از طریق مشاهدۀ رفتار شخصیتهای الگو(مانند آریل) یاد میگیرند که چه رفتاری در جامعه مورد تأیید است. رفتار آریل یعنی قربانی کردن صدای خود برای عشق میتواند به عنوان پیامی ناخودآگاه به کودکان منتقل شود که از خود گذشتن و نقش قربانی شدن راهی برای جلب محبت و پذیرش دیگران است. تحقیقات نشان داده است که کودکان الگوهای رفتاری شخصیتهای محبوب داستانی را تقلید میکنند(Giles & Maltby, 2004).
سیندرلا (Cinderella 1950)
سیندرلا یکی از برجستهترین داستانهای افسانهای است که از دیرباز بر کودکان و بزرگسالان تأثیر گذاشته است. این اثر به دلیل پیامهای زیرساختی خود میتواند بر شکلگیری طرحواره تایید طلبی یا اطاعت تأثیر بگذارد.
سیندرلا نمایانگر شخصیتی است که نقش قربانی را پذیرفته و در برابر ظلم دیگران منفعل باقی مانده است. او بدون هیچ تلاشی برای تغییر شرایط منتظر ناجیِ بیرونی(شاهزاده) است. طبق طرحواره تایید طلبی چنین رفتارهایی نشاندهندۀ آگاهی سازنده از چگونه ساختن این کاراکتر و نهادینه کردن این طرحواره در شخصیت او است، جایی که فرد برای جلوگیری از تعارض یا طرد شدن نیازها و خواستههای خود را سرکوب کرده و منتظر ناجی بیرونی ایستاده است.
بر اساس تحقیقات، افرادی که طرحواره تایید طلبی یا اطاعت دارند بیشتر تمایل دارند نقشهای منفعلانه در زندگی بپذیرند و به جای ایستادگی برای خود به سازگاری افراطی روی میآورند(Calvete et al., 2005). شخصیت سیندرلا نمونهای واضح از چنین رفتاری است. شخصیت سیندرلا در برابر ظلم نامادری و خواهرانش هیچ اقدام مستقلی برای تغییر شرایط انجام نمیدهد و به انفعال ادامه میدهد. این پیام میتواند در کودکان این باور را نهادینه کند که اطاعت و تحمل شرایط سخت، رفتار مطلوبی است.
سیندرلا نه به دلیل تلاشهای شخصی یا قابلیتهای خود بلکه به واسطۀ زیبایی و کمکهای جادویی(پری مهربان) به موفقیت دست مییابد. این پیام میتواند بینندگان دختر را به این باور سوق دهد که موفقیت وابسته به تأیید دیگران یا کمکهای بیرونی است نه تلاشهای شخصی. مطالعات نشان دادهاند که مشاهده شخصیتهایی که برای موفقیت به دیگران متکی هستند، میتواند حس خودکارآمدی و استقلال کودکان را تضعیف کند(Bandura, 1977).
Coyne و همکاران (2016) در مطالعهای نشان دادند که مواجهۀ مکرر با شخصیتهایی که رفتارشان بر پایه تایید دیگران است، میتواند مخاطبان را به سمت پذیرش این الگوها سوق دهد.
منابع:
Baumeister, Roy F., and Brad J. Bushman. Social Psychology and Human Nature. Wadsworth Cengage Learning, 2017.
Bandura, Albert. Social Learning Theory. Prentice-Hall, 1977.
Calvete, Esther, et al. “The Schema Questionnaire-Short Form: Structure and Relationship with Automatic Thoughts and Symptoms of Affective Disorders.” European Journal of Psychological Assessment, vol. 21, no. 2, 2005, pp. 90–99.
Coyne, Sarah M., et al. “‘Pretty as a Princess’: Longitudinal Effects of Engagement with Disney Princesses on Gender Stereotypes, Body Esteem, and Prosocial Behavior in Children.” Child Development, vol. 87, no. 6, 2016, pp. 1909–1925.
Body and Mind to Face Stress, Pain, and Illness. Delacorte Press, 2013.
Giles, D. C., & Maltby, J. (2004). The role of media figures in adolescent development: Relations between autonomy, attachment, and interest in celebrities. Personality and Individual Differences, 36(4), 813-822.
Beck, J. S. (2011). Cognitive Behavior Therapy: Basics and Beyond. Guilford Press.
Bowlby, J. (1988). A Secure Base: Parent-Child Attachment and Healthy Human Development. Basic Books.
Burns, D. D. (1999). Feeling Good: The New Mood Therapy. HarperCollins.
Davidson, R. J., & Begley, S. (2012). The Emotional Life of Your Brain. Penguin.
McCullough, Michael E., et al. Forgiveness: Theory, Research, and Practice. Guilford Press, 2000.
Young, Jeffrey E., et al. Schema Therapy: A Practitioner’s Guide. Guilford Press, 2003.
Tucker-Ladd, Clayton E. Psychological Self-Help. Psych Central, 2000.
Kabat-Zinn, Jon. Full Catastrophe Living: Using the Wisdom of Your Body and Mind to Face Stress, Pain, and Illness. Delacorte Press, 2013.
Rafaeli, Eshkol, et al. Schema Therapy: Distinctive Features. Routledge, 2010.
Roth, Guy, and Avi Assor. “The Costs of Parental Conditional Regard: A Self‐Determination Theory Analysis.” Journal of Personality, vol. 78, no. 1, 2010, pp. 55–87.
دیدگاهتان را بنویسید