تحلیل فلسفی جملۀ مشهور استاد فرجنژاد
روز 22 بهمن ماه سال 1357، روز گام برداشتن در مسیر تحولی اساسی در جهان است. انقلاب اسلامی، دگرگونی عمیقی در اعماق وجود انسانها بود که همراه خود، واژگون ساختن ساختارهای اجتماعی را به همراه داشت. بر خلاف آنچه برخی از مذهبیمآبها مدعیاند، این انقلاب، حکومتی که قبل از ظهور منجی توسط معصومین از آن هشدار داده شده است، نیست؛ بلکه راهی است برای رسیدن به حکومتی که بشارت آن از طرف ائمه اطهار (صلوات الله علیهم) داده شده است.
آنچه از متون مذهبی بر میآید، آن است که رسیدن به یک تحول اساسی، ملزوماتی دارد که تا آنها ایجاد نشود، بروز آن انقلاب، محال است. دولت مهدوی، انقلابی اساسی در تحول وجود انسان و جامعه آن، به سبب فیاضیت فیاض علیالاطلاق است که طرف دیگر این سببیت را به دست خود انسان سپرده و او را از طریق پیغامآوران خویش به این مسأله آگاهی بخشیده است؛ بنابراین انقلاب اسلامی ایران، انقلابی در مسیر انقلابی عظیمتر است؛ پرچمی به غایت پرچم بشارت داده شده است؛ محرکی است برای حرکت عظیم.
برای درک بهتر این مسأله، لازم است تا به صورت مختصر، مبحثی که در فلسفه از آن یاد میشود را بازگو کنیم؛ فهم عمیق این معرفت نسبت به انقلاب اسلامی که آن را از ملزومات و واجبات تشکیل دولت مهدوی بدانیم، روحیه مسألهاندیشی و دغدغهمندی ما را نسبت به این گوهر ارزشمند به مراتب شدیدتر میکند و باعث بروز حرکتها و رفع انفعالهایی برای پیشبرد این گام میشود.
علت و معلول
یکی از کهنترین مباحث فلسفی در مکاتب عقلی، بحث علیت است. بحث علیت، بحثی است که اگر به صحت تبیین شود، به ذهن ما انتظام میبخشد[1] و موجب میشود تا نگاهمان به جهان، نگاهی که برخی از فلاسفه غرب مبنی بر بینظامی جهان است نباشد و با دیدی نظاممند که هیچ چیز بیحساب و کتاب نیست، به هستی بنگریم و فعالیتهای خویش را با آن تنظیم کنیم.
طبق برهانی که حکمای اسلامی بیان کردهاند، هر موجودی که وجودش نسبت به وجود و عدم، مساوی باشد و هیچ یک از آنها، عین ذاتش نباشد، برای وجود یافتن، باید عاملی باشد تا به او وجود ببخشد؛ در فلسفه، به آن عامل علت میگویند و نیازمند به آن را معلول میخوانند. میان علت و معلول، روابطی وجود دارد که یکی از آنها، رابطه «سنخیت» است. طبق این اصل، از هر علتی معلولی خاص پدید میآید و هر معلول نیز از علتی خاص هستی مییابد؛ به اصطلاح حکماء معلول وجوب بالقیاس برای علت حتمی است و معلول امکانبالقیاس محال است[2].
یکی دیگر از روابط، رابطه «ضرورت» است؛ در این رابطه، اگر وجود یافتن یک پدیده از علت خود، ضروری نشود، هرگز آن وجود نخواهد یافت. چه وقتی پدیده وجودش ضروری میشود؟ زمانی که علت از حدّ ناقض خود، به حد کامل و تامّ خویش تکامل پیدا کند؛ حتی اگر هم که جزئی از علت، مفقود باشد، وجود یافتن معلول محال است. به بیان حکماء: «الشیء ما لَم یَجِب لَم یوجَد»[3]
حرکت اجتماعی؛ لازمه فیض الهی
از آنچه گفته شد، روشن گردید که وجود معلول، مسبوق است به تامّ شدن علت. حال، آنچه از احادیث معصومین و قرآن کریم، استنباط میشود این است که تغییر سرنوشت و آینده یک قوم، مستلزم تغییر خودشان و حرکت خودشان است: «انَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»[4]. به بیان فلسفی، تغییر سرنوشت توسط خداوند که عین تکامل است، عللی دارد که یکی از آنها، حرکت خود نیازمندان در مسیر تغییر الهی است.
نباید تصور شود که حرکت امت، علت تامه است؛ بلکه از آنچه گفته شد، حرکت جزئی از علت است که مسؤولیتش با خود امت است و در روز قیامت، بابت این مسؤولیت، بازخواست خواهند شد.[5] دولت مهدوی، همان تغییر تکاملی الهی است که طبق آیه قرآن، اگر مردم در مسیر تحقق آن تلاش نکنند، به وجود آمدن آن «محال» است. انقلاب اسلامی، پاسخی بود به این تکلیف مهم الهی که توسط رهبری امام خمینی (ره) به وقوع پیوست.
از این مسأله، میتوان نتیجۀ مهمی استنتاج کرد؛ از آنجایی که وجود یافتن ظهور، مسبوق به وجود حرکت امت است و این حرکت با انقلاب اسلامی تحقق یافت، از بین رفتن این انقلاب، موجب محال شدن تحقق ظهور خواهد شد. با توجه به آنچه تا به حال بیان شد، می توان معنای این جمله از مرحوم استاد محمد حسین فرج نژاد را درک کرد که گفت: «اگر این تمدن، این نظام از دست برود، خدا میداند چند هزار سال ظهور عقب میافتد».
منابع:
[1] کلیات علوم اسلامی؛ استاد شهید مطهری؛ انتشارات صدرا
[2] عدل الهی؛ استاد شهید مطهری؛ انتشارات صدرا
[3] قواعد کلی فلسفی در فلسفهٔ اسلامی ج اول؛ ابراهیم دینانی؛ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگ
[4] آیه 11 سوره رعد؛ معنی: «خداوند سرنوشت هیچ قوم( و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند»
[5] اسراء؛ آیه 34: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسؤولا»؛ معنی: «به عهد خود وفا کنید؛ چرا که از وفای به عهد سوال کرده میشود»
/205
دیدگاهتان را بنویسید