جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره ۰ تا ۱۰۰ پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > یادداشت > باغ یاس یا باغ یأس | آسیب‌شناسی موسیقی باغ یاس

باغ یاس یا باغ یأس | آسیب‌شناسی موسیقی باغ یاس

۱۴۰۳-۱۲-۲۱
دسته‌بندی ساختاری، رسانه و روانشناسی، سرویس‌های سایت، مطالب سایت، نقد موسیقی، یادداشت
باغ یاس یا باغ یأس

مقدمۀ نقد | باغ یاس یا باغ یأس؟

یاسر بختیاری پس از حدود ۲ سال و نیم، قطعه‌ موسیقی جدیدی منتشر کرده که دارای بیشترین زمان موسیقی رپ در میان ترانه‌های این سبک موسیقی، بعد از موسیقی تتلو به نام «من۳» است که ۱۷ دقیقه و ۱۸ ثانیه زمان دارد. این اثر را می‌توان نوعی موسیقی اعتراضی علیه حکومت دانست که متن آن سراسر یأس و ناامیدی است که حس افسردگی و غم شدیدی را به مخاطب خود وارد می‌کند.

مسائل اقتصادی در سال‌های اخیر به یکی از مهم‌ترین چالش‌های کشور تبدیل شده و در دهۀ گذشته مطابق این موضوع هر سال، شعارهای سال، شعارهای انقتصادی انتخاب شده و در بیانات راهبردی رهبر معظم انقلاب نیز به‌صورت مکرر مورد تأکید قرار گرفته است. بااین‌حال، نحوهٔ بازنمایی این مشکلات در فضای رسانه‌ای و هنری، نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌دهی به ادراک عمومی و سلامت روانی جامعه دارد. روایت یک‌سویه و سیاه‌نمایی صرف، بدون ارائهٔ راهکار و چشم‌اندازی برای بهبود اوضاع، نه‌تنها کمکی به حل بحران‌ها نمی‌کند، بلکه به گسترش ناامیدی، کاهش تاب‌آوری اجتماعی و تشدید اضطراب جمعی می‌انجامد.

برخی تولیدات به ظاهر هنری، از جمله ترانه‌هایی نظیر آنچه آقای یاسر بختیاری ارائه کرده است، دقیقاً در همین راستا قرار می‌گیرند و با برجسته‌سازی ابعاد منفی، تأثیرات عمیقی بر ساختار شناختی، هیجانی و انگیزشی مخاطبان خود برجای می‌گذارند. در این نوشتار، به بررسی پیامدهای روان‌شناختی و اجتماعی چنین بازنمایی‌هایی در حوزهٔ موسیقی خواهیم پرداخت.

 

آسیب‌شناسی رسانه‌ای | باغ یاس یا باغ یأس؟

تولید احساسات منفی و اضطراب جمعی | ترویج خشونت و انتقام‌جویی

باید اشاره کرد که رسانه‌ها، به‌ویژه موسیقی، تأثیر شدیدی بر روان جمعی دارند که گاهی می‌تواند و گاهی منفی باشد. تکرار این مضامین، مخاطبان را در فضای بحرانی دائمی نگه می‌دارد و باعث تقویت درماندگی آموخته‌شده می‌شود؛ مفهومی که در آن، افراد احساس می‌کنند هیچ کنترلی بر شرایط خود ندارند و هیچ راهی برای بهبود اوضاع نیست.

متن ارائه‌شده در این موسیقی، سرشار از حس ناامیدی، خشونت و اعتراض نادرست است؛ سخنانی که علی‌رغم آنکه ممکن است بازتابی از برخی واقعیت‌های اجتماعی معاصر باشند، از روانشناختی به تقویت حس استیصال و بی‌پناهی در میان مخاطبان می‌انجامند. به عنوان مثال، در ابیاتی مانند:«تا بوت‌ها رو زمینه تابوت‌ها رو هوان»، «میرم نمونده دیگه نای ترک» زبان شعری به گونه‌ای به کار رفته است که وضعیت موجود را به عنوان وضعیتی بدون راه‌حل و منتهی به مرگ یا شکست به تصویر می‌کشد. از دیدگاه جامعه‌شناسی و روانشناسی جمعی، چنین رویکردی به عنوان عامل تسهیل‌گر بروز آشوب‌‌های هیجانی و شناختی در سطح فردی و اجتماعی است که در مراحل بعدی، این آشوب زمینه‌ساز طغیان و سرریز آن در خیابان‌ها می‌شود.

یاس، به عنوان یکی از چهره‌های شناخته‌شدۀ رپ فارسی، مسئولیت سنگینی در قبال تأثیرگذاری کلامی خود دارد. بااین‌حال، آنچه در آثار او مشاهده می‌شود، نه تعهد به آگاهی‌بخشی اجتماعی و نه تلاشی برای گشودن روزنه‌ای به سوی تغییر است، بلکه تکرار خسته‌کننده و ملال‌آور مفاهیمی است که چیزی جز تقویت حس درماندگی، خشم بی‌هدف، و تسلیم‌شدن به شرایط موجود در پی ندارد.

انتخاب مداوم مضامین تلخ و سرشار از یأس، بدون تعهد به آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی، نشان از ناآگاهی نسبت به تأثیرات روان‌شناختی و جامعه‌شناختی موسیقی دارد. از منظر نظریه‌های روان‌شناسی اجتماعی، القای مکرر پیام‌های منفی، در غیاب تحلیل ساختاری، به درماندگی آموخته‌شده منجر می‌شود؛ مفهومی که در آن فرد به این باور می‌رسد که هیچ تغییری ممکن نیست و تلاش برای بهبود وضعیت بی‌فایده است(Seligman, ch. 1, p. 22).

یاس، به‌جای آنکه در مسیر ارتقای بینش مخاطب قدم بردارد، عملاً به عاملی برای تثبیت این احساس ناتوانی تبدیل شده است. او نه‌تنها به مکانیسم این فرآیند ناآگاه است، بلکه تفکرات خودش نیز بدون ساختار، تحلیل، نگاه دقیق علمی و منصفانه بوده و به‌طور سیستماتیک در حال تشدید آن است؛ گویی که خود به فریادی درون یک خلأ تبدیل شده است که تنها پژواک ناامیدی را بازمی‌تاباند.

برخلاف برخی هنرمندان که نقد اجتماعی را در راستای تغییر و آگاهی‌بخشی به کار می‌گیرند، یاس در ساده‌انگارانه‌ترین شکل ممکن به نالۀ جمعی دامن می‌زند. او نه از ساختارهای فسادآلود اقتصادی و تأثیر سیاست‌های مالی بر فقر سخن می‌گوید، نه به بحران نظام آموزشی که دانش‌آموزان را به ماشین‌های کتاب‌خوانی بی‌روح تبدیل کرده است(نظام فاسد کنکوری)، نه از انحصارگرایی و فساد در صنعت خودروسازی که جان و مال مردم را به بازی گرفته، و نه از ریشه‌های واقعی بحران‌هایی نظیر نرخ بهرۀ سنگین وام‌ها، نه از افزایش روزافزون نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج و فرزند‌آوری!

به نظر شما بحران‌های واقعی که باید درمورد ‌آن‌ها دغدغه‌مند بود کدام است؟ آیا ریشه دواندن در مسائلی همچون اغتشاشات منافقین در خیابان‌ها که خود را در مردم مخفی می‌کنند مسأله و بحران امروز کشور است و چیزی را حل می‌کند؟

هنرمندی که واقعاً دغدغۀ مردم را دارد، درگیر شعارزدگی نمی‌شود؛ بلکه به بررسی آماری، تحلیل ساختاری، و ارائه‌ی راهکار درست اهمیت می‌دهد. اما در آثار یاس، نه‌تنها چنین نگاهی وجود ندارد، بلکه او به‌گونه‌ای از درد سخن می‌گوید که خودش به ابزار مشروعیت‌بخشی به همان سیستم شعارزده تبدیل می‌شود؛ چرا که بدون توجه به بحران‌های ریشه‌دار، تنها به عادی‌سازی حس درماندگی و تسلیم دامن می‌زند.

یکی از خطرناک‌ترین جنبه‌های آثار یاس علاوه بر أثر آخرش، مسؤولیت‌گریزی او در قبال أثرگذاری موسیقی است. او ممکن است مدعی شود که صرفاً آینه‌ی جامعه است؛ اما این توجیهی ضعیف و فاقد ارزش علمی، منطقی و خارج از نگاه واقع‌گرایانه است. اگر صرف بازنمایی مشکلات کافی بود، روزنامه‌های زرد دیگری نظیر شبکۀ منوتو نیز باید در زمرۀ منتقدان اجتماعی قرار می‌گرفتند. در حالی که نقد واقع‌گرایانه نیازمند فهم درست تربیتی، جامعه‌شناسانه، اقتصاددانانه، تاریخی، درک نظام‌های قدرت است.

در نهایت، آنچه یاس در آثارش ارائه می‌دهد، نه نقد اجتماعی، نه تحلیل ساختاری، و نه دعوتی به آگاهی است، بلکه صرفاً پژواکی از استیصال است. او نه به روشن‌گری دست می‌زند، نه نگاهی واقع‌بینانه ارائه می‌دهد و نه حتی به سطحی از عمق فکری می‌رسد که بتوان او را منتقدی جدی در نظر گرفت. یاس تنها به پژواک درماندگی تبدیل شده است؛ گویی که هیچ چیزی فراتر از نمایش نومیدی و بازتولید حس استیصال را نمی‌فهمد. در دنیایی که موسیقی می‌تواند ابزاری برای تحول باشد، یاس تنها بر طبل یأس می‌کوبد؛ بی‌آنکه حتی درکی از اثرات مخرب این کار داشته باشد.

«تابوت‌ها روی زمینه، تابوت‌ها رو هوان» این سخن نمادی از تقابل خشونت‌آمیز در خیابان‌های ایران است که سال‌های پیش نیز مثل آبان ۹۸ رخ داد. واژۀ بوت اشاره به کفش‌های نظامی دارد، که تداعی‌گر نیروهای امنیتی است، و «تابوت‌ها رو هوان» به معنای تلفات جانی مردم است. این ترکیب در فضای متنی که یاس می‌سازد، گفتمانی علیه نیروهای حافظ امنیت ایجاد می‌کند، که استعاره از دعوت به درگیری را به همراه دارد.

این در حالی است که در فتنۀ ۱۴۰۱ نیز بسیجیان و پاسداران انقلاب اسلامی، جان خود را در خیابان‌ها برای دفاع از امنیت مردم فدا کردند. اما در چنین فضایی، یاس نه‌تنها به این واقعیت اشاره‌ای ندارد، بلکه با استفاده از زبان استعاری و نمادین، تصویر تقابل و مرگ مردم را در مقابل نیروهای امنیتی بازتاب می‌دهد، به‌گونه‌ای که این مرگ نه‌تنها غم‌انگیز جلوه داده نمی‌شود، بلکه گویی پیامدی اجتناب‌ناپذیر و حتی قابل استقبال است.

نکته‌ای که عامدانه در این گفتمان حذف شده، نقش گروه‌های معاند و نفوذی منافق و نفوذی در این آشوب‌ها است. این گروه‌ها با پوشش‌های مختلف حتی پوشش‌های انتظامی، در میان مردم عادی نفوذ کرده و با ایجاد اغتشاش، اموال عمومی و جان مردم بی‌گناه را هدف قرار دادند. در جریان مهسا امینی، همین افراد با لباس‌های مردمی و حتی در ظاهر بسیجی، به زنان، چه باحجاب و چه بدحجاب آسیب رساندند تا فضا را به نفع اغتشاش و هرج‌ومرج تحریک کنند. اما در این میان، تنها نیروی انتظامی و بسیج بودند که در مقابل این جریان ایستادند تا امنیت مردم حفظ شود.

بااین‌حال، رسانه‌های وابسته به دشمن، همچون «من‌وتو» و «بی‌بی‌سی فارسی»، با پخش گزارش‌های تحریف‌شده و مقایسه‌های گمراه‌کننده، این واقعیت را وارونه جلوه دادند و تصویری ساختگی از نیروهای امنیتی ارائه کردند که گویی آن‌ها به مردم حمله می‌کنند. در حالی‌که این همان روایتی است که از طریق نمادهای «بوت‌ها روی زمینه، تابوت‌ها رو هوان» در ذهن مخاطب القاء می‌شود. آیا هدف چنین گفتمان‌هایی واقعاً حل مشکلات است یا دامن زدن به تنش و ایجاد تفرقه و آشوب در جامعه؟

در بیت‌های دیگر این اثر، یاس با تکرار مفاهیمی همچون «کوچه‌های خونین»، «دیوارهایی که با شعارها زخم خورده‌اند» و «زنده‌بادهایی که در شب فریاد می‌شوند»، تلاش می‌کند تا مخاطب را در فضای یک نبرد خیابانی قرار دهد.

ویژگی اصلی چنین محتوایی، جایگزینی تحلیل منطقی با نوعی تهییج عاطفی است. او به‌جای آنکه به راهکارهای واقعی برای حل مشکلات جامعه بپردازد، صرفاً فضای احساسی و هیجانی می‌سازد که ذهن مخاطب را از بررسی عمیق‌تر ریشه‌های مسائل منحرف کند. نتیجۀ چنین رویکردی، شکل‌گیری گفتمان‌های هیجانی و غیرتحلیلی است که در نهایت، تنها منجر به رفتارهای تکانشی و بدون پشتوانۀ فکری خواهد شد.

اگر بخواهیم آثار یاس را با موسیقی اعتراضی واقعی مقایسه کنیم، تفاوت او با هنرمندانی که واقعاً برای اصلاح و تغییر گفتمان اجتماعی تلاش کرده‌اند، آشکار می‌شود. موسیقی اعتراضی واقعی، هرگز به تخریب و تقابل خشونت‌آمیز دامن نمی‌زند، بلکه از ابزار آگاهی‌بخشی، تحلیل اجتماعی، و نقد منصفانه بهره می‌برد. درحالی‌که در آثار یاس، در این قطعه، به‌جای پرداختن به ساختارهای قدرت، به‌شکلی عوام‌گرایانه، نیروهای حافظ امنیت را دشمن نشان می‌دهد و درگیری خیابانی را گویی به‌عنوان یک پاسخ موجه جلوه می‌دهد.

افرادی همچون شهید آرمان علی‌وردی، که پس از شکنجه‌ای وحشیانه به شهادت رسید، و شهید عجمیان، که در میانۀ خیابان، طعمه خشم کور و عقده‌گشایی آشوب‌طلبان شد، تنها نمونه‌هایی از مظلومیت مدافعان امنیت کشورند. در صحنه‌ای که وجدان هر انسان آزاده‌ای را می‌لرزاند، هر کسی که از راه می‌رسید، زخمی بر پیکر نیمه‌جان او می‌زد، گویی نه با یک انسان، بلکه با نمادی از خشم فروخورده‌شان طرف بودند. اما فاجعه تنها به اینجا ختم نشد؛ پس از شهادت این عزیزان، حتی حق قصاص نیز به بازی گرفته شد. پدر شهید عجمیان در تلویزیون با اندوه فاش کرد که کدام‌یک از مسؤولان، مانع اجرای قصاص پزشکی شدند که قاتل فرزندش بود.

اما در این میان، گویی امثال آقای بختیاری متوجه نیستند که با انتشار چنین موسیقی‌هایی، چگونه بستر فکری را برای خشونتی کور فراهم می‌کنند. جوّی که این آثار ایجاد می‌کنند، همان فضایی است که در آن، افرادی همچون مجیدرضا رهنورد تحت تأثیر هیجان‌های القایی، دست به جنایاتی هولناک می‌زنند؛

قتل‌هایی که در نهایت، او را نیز به ورطۀ نابودی می‌کشاند. خود او در اعترافاتش، با چشمانی گریان، از پشیمانی عمیقش می‌گفت؛ از اینکه چگونه فریب این فضای مسموم را خورد و چگونه زندگی‌اش را در ازای خشمی بی‌هدف و تخریبی کور، تباه کرد. اما افسوس که این پشیمانی، نه جان از دست رفتۀ شهید بسیجی را بازمی‌گرداند و نه جبران‌کنندۀ نیروی انسانی‌ای است که می‌توانست به جای قاتل بودن، سازندۀ آینده کشور باشد.

و در این میان، کسانی که چنین محتوایی را می‌سازند و ترویج می‌دهند، آیا هرگز به تبعاتش اندیشیده‌اند؟ آیا لحظه‌ای به این فکر کرده‌اند که شعرهایشان چگونه به بذر کینه و خشونت در دل جوانان تبدیل می‌شود؟ آیا حتی یک بار به این مسؤولیت اجتماعی و اخلاقی فکر کرده‌اند، یا تنها به دنبال آن‌اند که با تحریک احساسات، بر موج هیجانات زودگذر سوار شوند، بی‌آنکه به ویرانه‌ای که پشت سر خود می‌گذارند، نگاهی بیندازند؟ ای مردم بدانید، آگاه باشید و خوب بیاندیشید و بعد قضاوت کنید که این‌ها کیستند و چه هدفی دارند!

دو قطبی سازی مردم و حکومت

دوقطبی‌سازی اجتماعی فرایندی است که در آن جامعه به دو جناح متخاصم و ناسازگار تقسیم می‌شود، به‌گونه‌ای که هر گروه دیگری را دشمن می‌پندارد و امکان گفت‌وگو و تعامل از میان می‌رود. محتوایی که با تحریک احساسات، تخریب چهرۀ نهادهای حافظ امنیت و نادیده گرفتن ابعاد پیچیدۀ مسائل اجتماعی تولید می‌شود، نقش مستقیمی در این فرایند دارد. در ادامه، مکانیزم‌های این اثرگذاری را بررسی می‌کنیم:

ایجاد روایت تک‌بعدی و تحریف واقعیت

یکی از مهم‌ترین ابزارهای دوقطبی‌سازی، ارائۀ روایتی ناقص و یک‌سویه از واقعیت است. وقتی هنرمندی مانند یاس، در اشعار خود صرفاً تصویری از مردم سرکوب‌شده و نیروهای امنیتی ظالم ارائه می‌دهد، در حال ساختن جهانی سیاه‌وسفید است که در آن جایی برای تحلیل دقیق‌تر، شناخت عوامل چندگانه و درک واقعیت‌های میدانی باقی نمی‌ماند. در این روایت، افراد از دیدن حقیقت منع می‌شوند آیا حق شما نیست حقیقت را بدانید؟

حقیقت این است که  در هر بحرانی، عوامل متعددی دخیل هستند و اینکه در فتنه‌هایی مانند سال ۱۴۰۱، نه تنها نیروهای بسیجی و انتظامی در میدان بودند، بلکه گروه‌هایی از منافقین، تجزیه‌طلبان و آشوب‌طلبان نیز با نفوذ در میان مردم، بحران را عمیق‌تر کردند. اما چنین نکاتی در این نوع موسیقی‌ها حذف می‌شود، و همین حذف عامدانه، یک روایت ساختگی اما احساسی و تأثیرگذار را در اذهان عمومی برانگیخته کرده و جا می‌اندازد.

احساسی‌سازی و غلبه هیجان بر عقلانیت

موسیقی به دلیل ماهیتش، قدرت فوق‌العاده‌ای در برانگیختن هیجانات رادیکال دارد. وقتی اثری موسیقیایی به‌جای ارائۀ تحلیلی منطقی، به‌طور مداوم بر جنبه‌های اح هیجانی مانند خشم، یأس و ناامیدی تأکید می‌کند، مخاطب در فضایی قرار می‌گیرد که امکان تفکر عقلانی را از دست می‌دهد. در چنین فضایی، مردم به‌جای پرسیدن پرسش‌های کلیدی(مانند اینکه ریشه‌های مشکلات چیست؟ نقش دشمنان خارجی در تشدید بحران‌ها چگونه است؟ چه کسانی واقعاً به دنبال اصلاحات‌اند و چه کسانی به دنبال آشوب؟)، صرفاً بر موج احساسات سوار می‌شوند و دشمنی خود را علیه حکومت و نیروهای امنیتی تقویت می‌کنند.

تقویت گسل میان مردم و حکومت

این نوع محتوا نه‌تنها باعث دوقطبی‌شدن جامعه می‌شود، بلکه فاصلۀ میان مردم و حکومت را نیز افزایش می‌دهد. با ترویج این گفتمان که «مردم در مقابل حکومت هستند»، فضای تعامل و گفت‌وگو میان حاکمیت و شهروندان از بین می‌رود. در حالی که یک جامعۀ سالم نیازمند آن است که اعتراضات، انتقادات و اصلاحات در چارچوب قانونی و از طریق راهکارهای منطقی انجام شود، اما گفتمان‌هایی مانند آنچه در موسیقی یاس دیده می‌شود، به مردم القاء می‌کنند که چنین امکانی وجود ندارد و تنها راه، تقابل و درگیری است.

مشروعیت‌زدایی از نیروهای حافظ امنیت

یکی از اصلی‌ترین پیامدهای این نوع موسیقی‌ها، تخریب جایگاه ارزش‌های اجتماعی، نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی کشور است. وقتی از طریق موسیقی و هنر، تصویری از این نیروها به‌عنوان «دشمن مردم» ترسیم می‌شود، زمینه برای افزایش بی‌اعتمادی، تخریب مشروعیت این نهادها و در نهایت، تضعیف اقتدار حاکمیت فراهم می‌شود. این دقیقاً همان چیزی است که دشمنان خارجی به دنبال آن هستند: ایجاد چنان فضایی که مردم در برابر نیروهای حافظ امنیت خود بایستند و از این طریق، کشور به آشوب،بی‌ثباتی و دوگانگی کشیده شود که خود این مسأله باعث وارد شدن آسیب به دیگر نهادها خصوصاً نهاد خانواده خواهد شد!

تبدیل تضادهای اجتماعی به شکاف‌های غیرقابل ترمیم

تفاوت نظر و تضادهای اجتماعی، أمری طبیعی در هر جامعه‌ای است، اما آنچه خطرناک است، تبدیل این تضادها به شکاف‌های عمیق و غیرقابل ترمیم است. وقتی رسانه‌ها و موسیقی‌هایی مانند آنچه یاس تولید می‌کند، همواره بر «سرکوبگری حکومت» و «مظلومیّت مطلق مردم» تأکید می‌کنند، این تضادها عمیق‌تر شده و فضا به سمت رویارویی مستقیم حرکت می‌کند. در چنین شرایطی، مردم به جای آنکه به دنبال راهکارهای اصلاحی و گفتگو باشند، در دام دوگانه‌ای قرار می‌گیرند که یک‌سوی آن حکومت است و سوی دیگر، خودِ آن‌ها. در نهایت دو قبیله خواهند ماند و آقای بختیاری که معتقد است فقط خشم میده آرامش بهش!

ریتم، هارمونی و ملودی ترانۀ باغ

موسیقی رپ، در شاخۀ اجتماعی و اعتراضی، به دلیل ماهیت خاص ریتم و ملودی خود، قدرت تأثیرگذاری بالایی روی مخاطب دارد. یاس به‌عنوان یکی از چهره‌های شناخته‌شده این سبک، با استفاده از مکانیسم عملکرد ضرب‌آهنگ قوی و تکرارشونده، تنالیته تیره، هارمونی‌های مینیمال و تأکیدهای ریتمیک در کلام، احساساتی مانند خشم، اعتراض و یأس را در مخاطب به صورت فزاینده‌ای تشدید می‌کند. در اینجا، این عناصر را به‌تفکیک بررسی می‌کنیم:

ریتم: تأکیدهای قوی و جریان تکانه‌ای

سینکوپیشن(Syncopation)(کوتاه سازی واژه، همبرش، نوای بین دو ضرب) به معنای انتقال یا جابجایی تأکید ریتمیک از ضرب‌های قوی و مورد انتظار به ضرب‌های ضعیف و کمتر مورد تأکید در چارچوب یک متر(ساختار زمانی موسیقی) است. این انتقال ناگهانی تأکید باعث ایجاد حس «شوک» یا نقض انتظارات متریکی می‌شود؛ به طوری که شنونده حس می‌کند ریتم کمی از حالت تعادل خارج شده و این عدم تعادل، تنش و در عین حال تحریک حسی را ایجاد می‌کند.

در موسیقی گروو و سبک‌هایی مانند فانک، هیپ‌هاپ و موسیقی الکترونیکی، نوای بین دو  ضرب عنصری کلیدی است؛ زیرا با ایجاد تنش‌های متریک که به مرور زمان به شکلی منظم آزاد می‌شوند، زمینه‌ساز واکنش‌های بدنی مانند حرکت و رقص می‌گردد. به عبارت دیگر، هنگامی که سینکوپیشن در حد متوسط اعمال شود، نه آن‌قدر بیش از حد پیچیده است که متر به کلی مختل شود و نه آن‌قدر ساده است که تأکیدهای ریتمی از دست بروند؛ در این حالت، شنونده همگام‌سازی حسی-حرکتی بهینه‌ای را تجربه می‌کند و این امر می‌تواند همزمان باعث افزایش لذت و تحریک میل به حرکت شود.

اما این زمینه‌ساز بودن واکنش‌های بدنی مانند رقص چگونه اتفاق افتاده و مکانیسم أثر آن چیست؟

ارتباط موسیقی و رزونانس عصبی در سامانه‌ی حرکتی

وجود مدارهای مشترک بین شنوایی و حرکت در مغز

مطالعات عصب‌شناسی با fMRI و EEG نشان داده‌اند که موسیقی مستقیماً مدارهای حرکتی مغز را فعال می‌کند، حتی زمانی که فرد اصلاً حرکت نکند. به‌عبارت‌دیگر، وقتی ریتمی خاص را می‌شنوید، قشر حرکتی و ساختارهای درگیر در برنامه‌ریزی حرکت به‌طور ناخودآگاه تحریک می‌شوند. مدارهای عصبی درگیر: قشر شنوایی اولیه (A1) پردازش صدا، قشر پره‌موتور (PMC) برنامه‌ریزی حرکت، عقده‌های قاعده‌ای (Basal Ganglia) کنترل ریتم و مخچه (Cerebellum) هماهنگی و زمان‌بندی

به‌طور خلاصه، مغز اصلاً تفکیک روشنی بین شنیدن ریتم و حرکت‌کردن قائل نمی‌شود، بلکه این دو کاملاً به‌هم متصل هستند(چابین، امیلی- Frontiers in Neuroscience ۲۰۲۰).

۲. پدیدۀ رزونانس عصبی(Neural Resonance) و همگام‌سازی طبیعی با ریتم

هنگامی که ریتم مشخصی را می‌شنوید، نورون‌های حرکتی مغز به‌صورت خودکار و بدون دخالت آگاهانه با آن ریتم هماهنگ می‌شوند. این پدیده که به آن رزونانس عصبی گفته می‌شود، تمایل طبیعی بدن برای حرکت هم‌زمان با موسیقی را توضیح می‌دهد.

شواهد علمی:

  • مطالعات بر روی میمون‌ها: تحقیقات نشان داده است که حتی زمانی که میمون‌ها بدون حرکت به موسیقی گوش می‌دهند، نورون‌های مرتبط با برنامه‌ریزی حرکتی در قشر پره‌موتور(PMC) و مخچه فعال می‌شوند.

  • مطالعات بر روی انسان‌ها: در انسان‌ها نیز، نتایج الکتروانسفالوگرافی(EEG) نشان می‌دهد که حتی در صورت عدم حرکت، مغز به‌صورت ناخودآگاه خود را با ریتم تنظیم می‌کند.

این یافته‌ها نشان می‌دهد که مغز انسان و میمون به‌طور مشابه به صداهای آهنگین واکنش نشان می‌دهند. همچنین این تحقیقات نشان داده است که بین نورون‌های شنوایی و نورون‌های حرکتی ارتباط مستقیمی وجود دارد. به‌عبارت‌دیگر، طبق آنچه که می‌شنوید، مغز و بدن شما واکنش نشان خواهند داد

۳. تأثیر شوک ریتمیک در سینکوپیشن بر تحریک سامانۀ حرکتی

در حالت عادی، مغز بر اساس تجربیات هیجانی شناختی گذشته، الگوهای ریتمیک معینی را پیش‌بینی می‌کند؛ اما هنگامی که سینکوپیشن رخ می‌دهد یعنی ضرب‌ها جابه‌جا شده یا شدت آن‌ها تغییر می‌کند این پیش‌بینی مختل شده نورون‌های مرتبط با حرکت را به‌طور موقت در حالت «تعلیق» قرار می‌دهد. سپس با افزایش فعالیت عصبی میل به حرکت و واکنش بدنی تقویت می‌شود.

فعال‌سازی نواحی حرکتی به‌طور همزمان سیستم پاداش مغز(از جمله هسته اکومبنس و ترشح دوپامین) را تحریک می‌کند. آزادسازی دوپامین، که با احساس لذت همراه است، انگیزه حرکت و رقص را افزایش می‌دهد. این مکانیسم تطبیقی به‌طور تکاملی به تقویت هماهنگی بین بدن و محیط موسیقایی، و در نتیجه تقویت ارتباطات اجتماعی و گروهی منجر شده است.

بنابراین، رقصیدن به موسیقی فقط یه موضوع شناختی مربوط به پیش‌بینی نیست، بلکه نتیجه‌ی یه همگام‌سازی عمیق بین سامانه‌ی شنوایی، حرکتی و پاداش مغزه که در طول تکامل انسانی شکل گرفته.

ریتم در آثار یاس مانند اغلب موسیقی‌های هیپ‌هاپ دیگر معمولاً از الگوهای آهنگ بین ضرب‌ها تبعیت می‌کند، به این معنا که تأکیدهای متریک از ضرب‌های قوی به ضرب‌های ضعیف‌تر منتقل می‌شوند. این نوع ریتم، بر خلاف ضرب‌آهنگ‌های منظم و پیش‌بینی‌پذیر موسیقی سنتی و کلاسیک، باعث احساس عدم تعادل و بی‌قراری در شنونده می‌شود. چنین الگویی مستقیماً سیستم عصبی سمپاتیک را تحریک کرده و سطح کورتیکوتروفی(CRH) و آدرنالین را افزایش می‌دهد، که در نتیجه، منجر به افزایش تنش روانی و آمادگی برای واکنش‌های هیجانی مانند خشم و نارضایتی می‌شود.

علاوه بر این، آثار یاس اغلب دارای BPM بالا(ضرب در دقیقه) و الگوهای ریتمیک پرتحرک هستند که سطح برانگیختگی و تأثیرپذیری مخاطب را از محتوا و ریتم بیشتر می‌کند. این ویژگی مشابه تکنیک‌هایی است که در موسیقی‌های جنگی یا حماسی برای ایجاد احساس فوریت و هیجان به‌کار می‌رود.

ملودی: مینیمالیسم تکرارشونده و اثر هیپنوتیک

ملودی در بسیاری از قطعات یاس بر محدودۀ صوتی محدود(Narrow Pitch Range) و فواصل کوچک(Small Intervals) متمرکز است. این ویژگی برخلاف ملودی‌های گسترش‌یافته(Expansive Melodies) که در موسیقی پاپ و کلاسیک دیده می‌شود، الگوی بسته‌ای ایجاد می‌کند که از منظر روان‌شناسی شناختی و نوروساینس تأثیرات خاصی بر ذهن شنونده دارد. اما چگونه؟

أثر تکرار اجباری(Compulsive Repetition Effect) و گیر افتادن ذهن در چرخۀ خود آسیب‌رسان هیجانی

از مهم‌ترین ویژگی‌های ملودی‌های با محدوده صوتی محدود، پدیده‌ای به نام اثر تکرار اجباری(Compulsive Repetition Effect) است. این أثر زمانی رخ می‌دهد که ذهن به‌دلیل نبود تغییرات ملودیک گسترده، دچار تلۀ شناختی(Cognitive Entrapment) در الگویی تکراری می‌شود(Margulis, 2014). در این وضعیت:

سامانه‌ی لیمبیک(Limbic System) که نقش کلیدی در پردازش هیجانات دارد، به‌صورت مداوم در معرض الگویی ثابت قرار می‌گیرد. دستگاه پاداش(Reward System)دوپامینرژیک، نسبت به الگوی تکراری حساس شده و باعث افزایش درگیری عاطفی و سیناپس‌ با ناهنجاری‌های مطالب موسیقی می‌شود(Koelsch, 2014). حافظۀ فعال(Working Memory) به‌جای پردازش اطلاعات جدید، درگیر همان چرخه تکراری خود آسیب‌رسان هیجانی می‌شود و فرد را در همان وضعیت تثبیت هیجانی نگه می‌دارد.

مکانیزم تثبیت هیجانی(Emotional Entrapment) و تشدید احساس اعتراض و نارضایتی

در کنار أثر تکرار اجباری، استفاده از فواصل کوچک و تکرار ریتمیک در ملودی‌های یاس، باعث ایجاد تثبیت هیجانی(Emotional Entrapment) می‌شود. به این معنا که شنونده درون چرخۀ هیجانی بسته قرار می‌گیرد که در آن هیجاناتی مانند: اعتراض، نارضایتی، خشم فروخورده و حس قربانی بودن(Victim Mentality) به‌صورت پیوسته و بدون قطع‌شدن تشدید می‌شوند. این ویژگی در کنار اشعار اعتراضی، تأثیرگذاری هیجانی را به حداکثر رسانده و احتمال پاسخ‌های هیجانی بدون پردازش شناختی(Emotion-Driven Responses) را افزایش می‌دهد.

تأثیر هارمونی: حفظ تنش و جلوگیری از حس آرامش

هارمونی در قطعات یاس معمولاً از آکوردهای مینوری، کاهش‌یافته(Diminished Chords) یا توالی‌های آکوردی بدون حل‌شدن(Unresolved Chord Progressions) استفاده می‌کند. این تکنیک از نظر روان‌شناسی موسیقی، باعث ایجاد احساس ناتمام‌بودن، تنش مداوم و عدم قطعیت اجتماعی در ذهن شنونده می‌شود(Meyer, 1956).

برخلاف موسیقی‌هایی که از آکوردهای ماژور پایدار(Stable Cadences) برای ایجاد احساس حل‌شدگی و آرامش استفاده می‌کنند، موسیقی یاس حس رهایی را در انتهای قطعات ارائه نمی‌دهد. این أمر، ذهن شنونده را در وضعیت انتظار تنش(Tension Expectation) نگه می‌دارد و از نظر روان‌شناسی، باعث افزایش حالت آماده‌باش هیجانی(Emotional Arousal State) می‌شود.

آیا وقتی فردی به‌طور مداوم در معرض الگوی صوتی ثابت قرار می‌گیرد، امکان دارد که ذهنش از انعطاف‌پذیری خارج شود و به یک وضعیت احساسی بسته فرو رود؟ مطالعات روان‌شناسی شناختی نشان می‌دهند که وقتی ملودی در محدودۀ صوتی محدود باقی می‌ماند و فواصل کوچکی دارد، مغز الگوی آن را به‌سرعت تشخیص می‌دهد و در چرخه‌ای از پردازش تکراری گیر می‌افتد. حال سؤال اینجاست: آیا این وضعیت باعث می‌شود که شنونده در همان احساسات ابتدایی خود باقی بماند، بدون آنکه فرصت پردازش شناختی و تحلیل انتقادی پیدا کند؟

چرا در بسیاری از قطعات یاس، از توالی‌های آکوردی مینور استفاده می‌شود؟ آیا این یک تصمیم تصادفی است، یا به این دلیل است که مغز ما وقتی هارمونی‌ها حل نمی‌شوند، در وضعیت انتظار تنش باقی می‌ماند؟ طبق مطالعات عدم حل‌شدگی هارمونیک باعث افزایش فعالیت در سامانه لیمبیک و کاهش پردازش منطقی در قشر پیش‌پیشانی می‌شود. اگر چنین است، آیا می‌توان نتیجه گرفت که این نوع موسیقی، شنونده را در وضعیت هیجانی ملتهب نگه می‌دارد و مانع از دسترسی او به فرایندهای شناختی آرام‌کننده می‌شود؟

اگر موسیقی، به‌جای آنکه افراد را به تفکر و تحلیل دعوت کند، صرفاً برانگیختگی احساسی آن‌ها را افزایش دهد، آیا می‌توان انتظار داشت که این مسأله منجر به رفتارهای تکانه‌محور و هیجان‌محور شود؟ آیا چنین نیست که وقتی قطعه‌ای موسیقی، هم از لحاظ ملودیک، هم از لحاظ هارمونیک، و هم از لحاظ ریتمیک، بر ایجاد تنش و تکرار هیجانی تأکید دارد، مخاطب را در موقعیتی قرار می‌دهد که به‌جای ارزیابی شرایط، صرفاً واکنش احساسی نشان دهد؟ اینها تصادفی نبوده و با هدفطراحی شده‌اند! به‌نظر شما چه هدفی؟

تنالیته(Tonality): فضای تیره و تأثیر آن بر ادراک

بخش عمده‌ای از قطعات یاس در گام‌های مینور(Minor Scales) یا مدهای فریژین و آئولین ساخته می‌شوند.

در موسیقی مد فریژین و مد آئولین به ترتیب نمایانگر ویژگی‌های منحصر به‌فردی هستند که با رنگ و حس متفاوتی نسبت به سایر مدها همراهند. در موسیقی یاس که به‌عنوان سبک آوانگارد و تجربی شناخته می‌شود، استفاده از این دو مد ابزاری قدرتمند برای خلق فضاهای احساسی خاص محسوب می‌شود. در ادامه به تحلیل دقیق‌تر پرداخته می‌شود:

مد آئولین (Aeolian Mode): مد آئولین در واقع معادل گام‌های مینور است. این مد با صدایی غمگین، ملانکولیک(افسردگی ملانکولیک یا مالیخولیایی چیست؟) و در عین حال آرام همراه است. فواصل بین نت‌های آن به گونه‌ای تنظیم شده که حس احساس غم و انزوا ایجاد کند.

مد فریژین (Phrygian Mode): مد فریژین، که به‌عنوان سومین مد در سیستم مدهای کلیکسی(Gregorian modes) شناخته می‌شود، دارای فاصلۀ بین نت اول و دوم نیم‌پرده است؛ ویژگی‌ای که به آن حال و هوایی غامض و کمی «خاورمیانه‌ای» می‌بخشد. این مد معمولاً احساس شدت و در عین حال بیانی متفاوت نسبت به مد آئولین ایجاد می‌کند. موسیقی یاس، که به‌طور کلی از محدودۀ صوتی محدود و فواصل کوچک بهره می‌برد، زمینه مناسبی برای بروز تأثیرات دقیق هر یک از مدهای مذکور فراهم می‌آورد:

  • ایجاد حس همگامی و تعلیق احساسی:
    استفاده از مد آئولین، با حس ملانکولیک و نرم خود، به‌عنوان پایه‌ای برای ساختارهای ملودیک یاس عمل می‌کند. در مقابل، حضور مد فریژین به دلیل فاصله نیم‌پرده‌ای بین نت‌های ابتدایی، لحظاتی از تعلیق و تنش احساسی ایجاد می‌کند که پس از احساس زندانی بودن به گوش می‌رسد.

  • ترکیب و تغییرات مدالی:
    آهنگسازان یاس اغلب با تغییر میان این دو مد، بازی‌هایی از تضاد و هم‌زیستی احساسی به وجود می‌آورند. به عنوان مثال، ملودی‌ای که از مد آئولین شروع می‌شود و سپس به مد فریژین منتقل می‌شود، شنونده را از حالت آرام و درونگرای مد مینور به حس تندی و هیجان مد فریژین سوق می‌دهد(همین اتفاق در موسیقی سرکوب او نیز می‌افتد).

  • تأثیر بر پردازش شناختی:
    از منظر روان‌شناسی شناختی و نوروساینس، تغییرات جزئی در فواصل مد فریژین سامانه‌های ادراکی را به چالش می‌کشد؛ بدین ترتیب که ذهن شنونده، به دنبال رفع این عدم تقارن و جابجایی در الگوهای صوتی می‌رود. این فرآیند همزمان با آزادسازی دوپامین، حس لذت و انگیزش برای واکنش‌های بدنی را افزایش می‌دهد.

در موسیقی یاس، کاربرد مدهای آئولین و فریژین نه تنها به‌عنوان چارچوب‌های هارمونیکی بلکه به عنوان ابزارهایی برای خلق تجربیات احساسی عمیق و متفاوت مورد استفاده قرار می‌گیرند. مد آئولین با ارائۀ حس درونگرایی و ملانکولی، زمینه‌ای پایدار برای ساختار ملودیک فراهم می‌کند، در حالی که مد فریژین با ایجاد تنش و عدم تقارن، تحریک‌کنندۀ واکنش‌های شناختی و جسمانی است.

این انتخاب تصادفی نیست! بلکه مبتنی بر روانشناسی ادراک موسیقایی است که نشان می‌دهد تنالیته‌های مینور به دلیل داشتن ویژگی‌های آکوستیکی خاص، احساس غم، ناامنی و نارضایتی را در مخاطب برمی‌انگیزند. در برخی از قطعات او، استفاده از نت‌های پایدار در محدوده باس(Pedal Tones) در ترکیب با مدولاسیون‌های جزئی اما حل‌نشده باعث القای همزمان احساس تعلیق(ناآرام، رها) و انزوای اجتماعی می‌شود. این نوع از هارمونی، مشابه آن چیزی است که در موسیقی فیلم‌های دراماتیک یا صحنه‌های تنش‌زا استفاده می‌شود تا مخاطب را در وضعیتی احساسی ناآرام نگه دارد.

هارمونی: عدم وضوح و تأکید بر ناهنجاری صوتی

همانطور که در قسمت‌های قبل ذکر شد هارمونی در آثار یاس عمدتاً بر فواصل نامطبوع(Dissonance) و آکوردهای معلق(Suspended Chords) استوار است. این تکنیک موجب می‌شود که شنونده حس ناپایداری و انزوا و غمی که موسیقی می‌خواهد آن‌را برساند تجربه کند.

این ویژگی در کنار پرهیز از آکوردهای ماژور روشن که معمولاً احساس امید را منتقل می‌کنند، باعث می‌شود که فضای موسیقایی قطعات یاس همواره در محدوده‌ای بین ناامیدی و خشم باقی بماند.

برخی از ویژگی‌های هارمونیک موسیقی یاس شامل موارد زیر است:

استفاده از Drone Bass(نت باس‌مانند ممتد که حس سنگینی و ترس ایجاد می‌کند؛ استفاده از صدای داد، جیغ، ناله و صدای آمبولانس)

تحریک سامانه لیمبیک و احساسات منفی: مطالعات عصب‌شناختی نشان داده‌اند که آکوردهای ناپایدار و حل‌نشده باعث افزایش فعالیت در آمیگدال(Amygdala) و قشر سینگولیت قدامی(Anterior Cingulate Cortex) می‌شوند دو بخشی که در پردازش استرس، ترس و پاسخ‌های هیجانی نقش دارند.(Koelsch et al., 2005)

افزایش درگیری احساسی و اثرگذاری پیام موسیقی: زمانی که موسیقی به‌طور مداوم از هارمونی‌های ممعلق یا برعکس(Reverse) شده استفاده کند، حس «پایان باز» را در ذهن شنونده ایجاد کرده و او را از نظر احساسی در وضعیت بلاتکلیفی و تحریک‌پذیری نگه می‌دارد. در سبک‌هایی مانند رپ اجتماعی که پیام‌های اعتراضی دارند، این تکنیک به‌عنوان ابزاری برای برانگیختن احساس خشم، نارضایتی و درگیری ذهنی نسبت به وضعیت اجتماعی به کار می‌رود. آیا آقای یاسر اتفاقی از این آکوردها استفاده کرده است؟

این موارد چگونه در موسیقی یاس دیده می‌شود؟

استفاده از آکوردهای معلق و ناتمام
در بسیاری از قطعات یاس، آکوردهای اوپن(Open Chords) یا آکوردهای معلق(Suspended Chords) استفاده می‌شوند که نه‌تنها حس ابهام و ناپایداری را افزایش می‌دهند، بلکه شنونده را در وضعیت احساسی نامتعادل نگه می‌دارند.

پایان‌بندی‌هایی که به آرامش منتهی نمی‌شوند
بسیاری از قطعات او مانند موسیقی سرکوب، اثر بدون فرود هارمونیک(Cadence) کامل به پایان می‌رسند؛ یعنی شنونده به‌جای آنکه احساس کند موسیقی به سرانجامی طبیعی رسیده، در انتهای قطعه همچنان احساس انتظار و ناتمامی دارد(مانند قطعۀ سرکوب و باغ که چندین بار ریتم آرام و سپس دوباره تند می‌شود). این تکنیک ذهن را درگیر و احساس نارضایتی را تشدید می‌کند.

ضرب‌آهنگ کلامی(Flow) و تأکیدهای وزنی

یکی از مهم‌ترین ابزارهای یاس در تأثیرگذاری، نحوه قرارگیری واژه‌ها در ضرب‌آهنگ موسیقی(Flow) است. او از تکنیک‌هایی مانند:

  • Multi-Syllabic Rhymes(قافیه‌های چندبخشی)
  • Triplet Flow(چیدن سیلاب‌های کلامی به‌صورت سه‌تایی روی ضرب)
  • Acceleration & Deceleration(افزایش و کاهش ناگهانی سرعت بیان کلمات)

استفاده می‌کند. این سبک باعث می‌شود مخاطب حس بمباران اطلاعاتی داشته باشد و در یک فضای احساسی قوی‌تر قرار گیرد بدون اینکه فرصت تحلیل منطقی محتوای اثر را داشته باشد.

آسیب‌شناسی روانشناختی موسیقی باغ یاس

۱.  ایجاد حس ناامیدی و افسردگی

متن این موسیقی به شدت غم‌انگیز، تاریک و بدون نقطه امید است. در روانشناسی، چنین محتوایی می‌تواند باعث افزایش اضطراب، افسردگی و استرس در افرادی شود که پیش‌زمینه روحی شکننده‌ای دارند.

عباراتی مانند:

«میرم نمونده دیگه نای ترک»

«این نسخه‌ها بی‌دوامن، بی دوا من»

حاوی پیامی است که می‌تواند حس ناامیدی عمیق و بی‌معنایی زندگی را در مخاطب تقویت کند.

در مطالعات متعددی که پیش از این در مجموعه مطالب طرحواره و روانشناسی به آن‌ها اشارده شده، بیان کرده که قرار گرفتن مداوم در معرض پیام‌های منفی و ناامیدکننده، احتمال انواع مشکلات روانی را افزایش می‌دهد. این اثر در افراد جوان که هویتشان در حال شکل‌گیری است، شدیدتر خواهد بود.

۲. اثرات روانی «تروما» و «بازتجربه آسیب»

عباراتی مانند:

«گلوله گیجگاهتو شکافت»

«ساچمه تنت، می‌کَنه پاشنه درت»

«زن جیغ زد، از میون جمعیت»

علاوه بر این‌که این موارد به‌دنبال ارائه تصویری متوحش از کادر نظامی ایران است، باعث بازتابی از تجربه‌های آسیب‌زا(تروما) است. این متن ممکن است در افرادی که سابقه تجربه خشونت، جنگ، سرکوب یا آسیب‌های مشابه داشته‌اند، باعث بازتجربه ترومای روانی شود.

متن این موسیقی می‌تواند سبب مشکلات متعدد روانی شود؛

افزایش استرس پس از سانحه(PTSD) در قربانیان واقعی خشونت

ایجاد ترس و اضطراب در مخاطبانی که مستقیماً درگیر این حوادث نبوده‌اند

عادی‌سازی خشونت و مرگ به عنوان یک امر اجتناب‌ناپذیر

۳. تقویت حس قربانی بودن(Victim Mentality)

بسیاری از جملات این ترانه، فرد را در موقعیت قربانی مطلق و بی‌قدرت قرار می‌دهند. برای مثال:

«دارم به کام مرگ میرم»

«این نسخه‌ها بی‌دوا من»

این گونه بیان، مسئولیت فردی را کاهش داده و مخاطب را به این باور می‌رساند که هیچ راهی برای تغییر وضعیت وجود ندارد.

 

منابع:


Seligman, Martin E. P. Learned Helplessness: Understanding Uncontrollable Events. W. H. Freeman, 1975, p. 22.

Margulis, E. H. (2014). On Repeat: How Music Plays the Mind. Oxford University Press.

Koelsch, S. (2014). Brain and Music. Wiley-Blackwell.

Zatorre, R. J., & Salimpoor, V. N. (2013). From perception to pleasure: Music and its neural substrates. Proceedings of the National Academy of Sciences, ۱۱۰(Supplement_2), 10430-10437

Koelsch, S., Fritz, T., V Cramon, D. Y., Müller, K., & Friederici, A. D. (2005). Investigating emotion with music: An fMRI study. Human Brain Mapping, ۲۵(۳), ۲۵۹-۲۷۰.

چابین، امیلی. “چرا موسیقی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟” خبرگزاری ایسنا، ۶ نوامبر ۲۰۲۰، این مطالعه جدید در مجله Frontiers in Neuroscience منتشر شده است.

قبلی نقد فیلم داد | داد چیزی نداد
بعدی مقاله اسلام هراسی و ایران هراسی در رسانه‌های صهیونیستی

مطالب مرتبط

دیدار با آیت‌الله میرباقری

۱۴۰۴-۰۴-۲۳

گزارش تصویری | کادر مؤسسه استاد فرج‌نژاد در دیدار با آیت‌الله میرباقری

ادامه مطلب
سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت

۱۴۰۴-۰۴-۲۳

از حضرت آسیه تا مادر شهید: سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت | گزارش پانزدهمین پیش‌نشست

ادامه مطلب
پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای

۱۴۰۴-۰۴-۲۲

زنجیر پنهان؛ پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای | گزارش چهاردهمین پیش‌نشست

ادامه مطلب

6 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • Someone گفت:
    ۱۴۰۳-۱۲-۲۲ در ۲۰:۵۲

    خداقوت واقعا. احسنت.پایدار باشید در راه حق.

    پاسخ
  • . گفت:
    ۱۴۰۳-۱۲-۳۰ در ۰۱:۵۶

    بخش چهارم داره امید میده برای آینده بعد میگید پر از نا امیدی؟
    موسیقی اجتماعی و اعتراضیه میخوای تعریف کنه از این وضعیت؟

    پاسخ
  • . گفت:
    ۱۴۰۳-۱۲-۳۰ در ۰۲:۱۲

    این تحلیل منفی خیلی هم تاثیرگذار نیست
    نه مخاطبای رپ اهمیتی به این میدن
    نه مخاطبان اینجا توی فضای هیپ هاپ هستن

    پاسخ
  • کیمیا یعقوبی گفت:
    ۱۴۰۴-۰۱-۱۸ در ۲۱:۳۹

    به هر ریسمانی چنگ زدین بگید یاس بد خونده؟یاس برای من مخاطب درباره همه معظلات جامعه خونده و حتی یک بار به من حس ناامیدی نداده.
    یاس فقط پنج دقیقه از ۱۷دقیقه این آهنگ رو قربون صدقه مخاطبش رفته.
    هرچی هم دلیل بیاری بازم اونی که بخواد عاشقش بشه میشه.

    پاسخ
  • مهران گفت:
    ۱۴۰۴-۰۱-۲۸ در ۱۶:۵۷

    من دنبال تحلیل شعر یا به همون تکست این اثر بودم، اما متاسفانه هیچ جا راجعبه تکست و تحلیل دقیق اون صحبت نشد!
    این اثر به چهار سال که سه سال گذشته و سال۴۰۴ اشاره داره!
    ۱.در مورد ۱۴۰۱ به اشتباهات استراتژیک حکومت اشاره نکردید! درسته که بسیاری از تر و خشک با هم سوختند اما به قول آقای خامنه‌ای تا زخمی نباشه مگس روی اون نمیشینه !! وقایع ۴۰۱ درست مصداق همینه!
    ۲.در سال ها ۴۰۲ و ۴۰۳ اتفاقاً نقدی به موج سواری رسانه های اونوری و البته افرادی که ادعای سلطنت و ….. داشتند هم داشت و گفت که این حرکت مصادره شده!
    وقایع سال ۴۰۳ هم در این کار نادیده گرفته نشد و دائماً داره به تبعیض و نابرابری اشاره میکنه چیزی که به لحاظ ریالی بین ماه شهریور تا دی ۴۰۳ حداقل از هر خانواده چهار نفره ایرانی ۷ میلیون تومان به شکل قانونی سرقت شد اونم توسط دولت!مثلا در جایی اشاره داره به آقازاده ها(اشاره به اصل کلمه و مترادف هاش, که مصداقش سرمایه داران نئولیبرال) و اینکه ایران فقط از دید اونایی که سرمایه دار هستند ارزش داره!
    برای تائید این حرف یاس باید به عنوان یه کارشناس مالی و علاقه‌مند به بحث های اقتصادی به زبان ساده خدمتتون عرض کنم که میزان تقسیم درآمد در ایران بین دهک ۱ و دهک ۱۰ به نسبت یک به ۱۴ هست یعنی اگه در کشور هر چقدر واحد سود تولید بشه ۱ واحد به دهک اول و چهارده واحد به دهک ۱۰ میرسه و اگر دهک ده اصلاح بشه ممکنه این عدد به نسبت یک به ۱۷ برسه !!!!!!یعنی نسبت نا برابری تقسیم درآمد در ایران حتی از ایالات متحده که نئولیبرال ترین اقتصاد در بازار آزاد حساب میشه هم بیشتره یعنی انقلاب اسلامی و بعد از اون جمهوری سلامی در راه مبارزه با امریکا به نسخه ای تبدیل شد که خود امریکا نمیتونست به اون درجه برسه! چرا؟
    چون در اونجا از دل تولید یک محصول یا تولید یک خدمت درآمد به وجود میاد(نه اینکه غرب زده باشم یا بگم آمریکا جای خوبیه) ولی در ایران با فروش نفت خام، محصولات پایه فولادی،مس خام یا آلومینیوم خام فرآوری شده یا محصولات خام پتروشیمی درآمد زایی میکنیم! ما خام میفروشیم اونا(منظورم خارج از کشور نه صرفا آمریکاست)باهاش محصول تولید میکنن.
    ۳. در سال ۴۰۴ من برداشتم بیم و امیده! به هر حال از دل تصمیمات اقتصادی دولت بوی خوبی نمیاد کفگیرها به ته دیگ خورد و بار دیگر ما مردم باید هزینه مالی رو بدیم! اما درآمد مالیاتی از سرمایه داران نمی‌گیریم بلکه با توجه به گزارشات سایت کدال متعلق به سازمان بورس و قانون مصوب مجلس اتفاقاً سرمایه داران خام فرشو بیشترین معافیت مالیاتی را دارند! از طرفی اذهان عمومی گروگان جنگ و مذاکره شده عملا قفل شده است و اونجایی که شعر اشاره داره به دارن با پتک سمتون میان اشاره به همین موضوعاته! در ضمن ایران یک اسم زنانه است و بسیار پیش میاد که شاعران با استفاده از صنایع ادبی مثل حس آمیزی ،ایهام و جناس تام و ناقص و…..بیاد و منظورش رو شاعرانه تر برسونه اگر دقت کنید تمام این قسمت ۴۰۴ داره با ایران به عنوان یک مادر یا یک معشوقه صحبت میکنه!
    من فکر میکردم که به متن بیشتر بپردازید چون رپ تماما متن محوره و اصولا از یک ضرب آهنگ ثابت استفاده میشه که این کار هم در قسمت یا همون سال دقیقا همون کار رو کرده!!!!
    راستش دنبال حقیقت هستیم از هیچ تریبونی که نظام به شکل قانونی هزینه اون رو میده صدایی در نمیاد فقط حالت پدافندی نسبت به بی‌بی‌سی و اینتر اشغال دارن دنبال خوراک فرهنگی هستیم که کاملا از بین رفته و یک نفر از این نظام نمیاد از نهاد های چند همت بودجه ای بپرسه بعد از چهل سال کار دنبه‌ی شما کجاست؟ حدود چهارساله که دیگه تلوزیون نمیبینم نه اینکه ایران رو نبینم ولی اونور رو هم نمیبینم یکی از اینور بوم افتاده یکی دیگه از اونور بوم، دنبال کمی آرامش مالی هستیم اما به لطف سیاست های اقتصادی اونم کامل از بین رفته!
    فکر میکنم این کار صدای بخش زیادی از جامعه است که امید به حکومت رو از دست داده اما همزمان امیدی به اونور هم نداره!با وجود سرمایه داران پولدار شده به لطف حکومت(همون هایی که قبلا در اواخر دهه شصت تا پایان ۱۴۰۰ از دل خصوصی سازی و رانت دلار و فساد شبکه بانکی به همه چیز رسیدن و حتی اتاق بازرگانی رو برای خودشون کردن و از چپی تا راستی در موضع اقتصادی مواضع مشترک دارن، از هاشمی تا احمدی نژاد،از روحانی تا مرحوم رئیسی و الان هم پزشکیان اگر روند اقتصادی شون رو چک کنید میبینید تماماً سیاست های صندوق بین المللی پول که اساس اون از بین بردن اصطلاحاً واژه ای به نام دولت رفاه است.) این نوعی تزویره که صبح ها شعار مرگ بر آمریکا بدیم و بعدش از امریکا هم امریکا تر باشیم!( حداقل از نظر اقتصادی)
    یه نکته دیگه هم بگم و عرضم تمام خیلی از مواقع پیش اومده که شاعر یا هنرمند فقط روایت خودش از اجتماعش رو میگه! الزاما هنرمند نمیتونه برای یک مسئله اجتماعی پیچیده و چند وجهی راه حل بده که شما توقع این کار رو از او داشته باشید، مگه راه حل های سلبریتی ها در ۱۴۰۱ رو فراموش کردید؟ اما تفاوت یاس که اتفاقا من فن اون نیستم با بقیه این صنف و البته بقیه هنرمندها اینه که اتفاقا روی موج سوار نشد! یه جایی آخر ۴۰۲ یا ۴۰۳ میگه تحلیل من فقط بهت و سکوته! یعنی من (یاس)همین قدر که شرح دادم فهمیدم! و البته در مورد شما و توقعاتتون از شاعر باید بپرسم که هنرمند تراز از نظر شما که اعتراض کنه و راه حل هم بده چه کسیه ؟
    ارادتمند

    پاسخ
  • Ali گفت:
    ۱۴۰۴-۰۴-۲۱ در ۰۶:۱۲

    یاس برعکس بقیه اثراش تو این اثر که از جمله ی زن جیغ زد با نوت بالا و صدای ترسناک و ممتد استفاده می کنه بشدت منو تو فکر فرو برد و احساس کردم نکنه یاس هم از اونا شده باشه یا کم کم داره میشه.
    بقیه ی جاها رو میشه چند بعدی بهش نگاه کرد برای تحلیل

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب سایت
جستجو برای:
نوشته‌های تازه
  • گزارش تصویری | کادر مؤسسه استاد فرج‌نژاد در دیدار با آیت‌الله میرباقری
  • از حضرت آسیه تا مادر شهید: سیر نقش‌آفرینی زن مسلمان در مقاومت | گزارش پانزدهمین پیش‌نشست
  • زنجیر پنهان؛ پیوریتن‌ها، بانک‌ها و پردۀ نقره‌ای | گزارش چهاردهمین پیش‌نشست
  • الگوی عاشورا در محور مقاومت
  • گزارش سومین پیش‌نشست سومین همایش دشمن‌شناسی؛ تأکید بر مقاومت اجتماعی و قدرت نرم
آخرین دیدگاه‌ها
  • جیکو در نقد فیلم آنها زنده اند-۱۹۸۸ | زیر نقاب نئولیبرالیسم؛ چشم‌های باز در دنیای بستۀ کارپنتر
  • ماهی در نقد فیلم تلماسه Dune قسمت اول ۲۰۲۱ | امام زمان بر پردۀ سینمای هالیوود
  • حسنا در کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • Ali در باغ یاس یا باغ یأس | آسیب‌شناسی موسیقی باغ یاس
  • امید مملکت در سردار امیرعلی حاجی زاده | کامل‌ترین بیوگرافی
آرشیو مطالب
  • تیر ۱۴۰۴ (۶)
  • خرداد ۱۴۰۴ (۱۹)
  • اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱۱)
  • فروردین ۱۴۰۴ (۱۵)
  • اسفند ۱۴۰۳ (۲۱)
  • بهمن ۱۴۰۳ (۲۳)
  • دی ۱۴۰۳ (۱۹)
  • آذر ۱۴۰۳ (۳۰)
  • آبان ۱۴۰۳ (۲۰)
  • مهر ۱۴۰۳ (۳۰)
  • شهریور ۱۴۰۳ (۱۵)
  • مرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
  • تیر ۱۴۰۳ (۱۱)
  • خرداد ۱۴۰۳ (۱۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
  • فروردین ۱۴۰۳ (۱۶)
  • اسفند ۱۴۰۲ (۱۷)
  • بهمن ۱۴۰۲ (۱۸)
  • دی ۱۴۰۲ (۹)
  • آذر ۱۴۰۲ (۵)
  • آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
  • مهر ۱۴۰۲ (۳۴)
  • شهریور ۱۴۰۲ (۳)
  • مرداد ۱۴۰۲ (۱۵)
  • تیر ۱۴۰۲ (۱۰)
  • خرداد ۱۴۰۲ (۳۴)
  • اردیبهشت ۱۴۰۲ (۳۵)
  • فروردین ۱۴۰۲ (۱۳)
  • اسفند ۱۴۰۱ (۵۳)
  • بهمن ۱۴۰۱ (۷)
  • دی ۱۴۰۱ (۱)
  • تیر ۱۴۰۱ (۷)
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم