جستجو برای:
سبد خرید 0
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره 0 تا 100 پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
ورود
[suncode_otp_login_form]

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)

عضویت
[suncode_otp_registration_form]

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:20)
سایت استاد فرج نژاد
شروع کنید
0
آخرین اطلاعیه ها
لطفا برای نمایش اطلاعیه ها وارد شوید
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره 0 تا 100 پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
  • خانه
  • سرویس‌های سایت
    • دشمن‌شناسی
    • رسانه و روحانیت
    • بازی‌های ویدیویی
    • رسانه‌های شرقی
    • سینما و تلویزیون غرب
    • سینما و تلویزیون ایران
    • رسانه و روانشناسی
    • فناوری‌های نوین
    • نقد موسیقی
    • سیاست و دشمن‌شناسی
    • تحولات منطقه
    • اقتصاد و دشمن‌شناسی
  • دسته‌بندی ساختاری
    • خبر
    • گزارش‌
    • گفتگو
    • معرفی کتاب
    • مقاله‌
    • یادداشت
  • فروشگاه
    • دوره‌ها
      • دوره زن و رسانه
      • دوره جامع ژورنالیسم
      • دوره مستندسازی با موبایل
      • دوره درسگفتار غرب‌شناسی
      • دوره رسانه و جنگ شناختی
      • دوره 0 تا 100 پریمیر
      • دوره آموزش عکاسی و تصویربرداری
      • دوره آموزش فتوشاپ
      • دوره آموزشی سواد رسانه
    • کتاب‌ها
  • دربارۀ استاد فرج‌نژاد
    • زندگینامۀ استاد فرج‌نژاد
  • رویدادها
  • تماس با ما
  • ثبت‌نام همایش دشمن‌شناسی
شروع کنید

وبلاگ

موسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج نژاد > مطالب سایت > دسته‌بندی ساختاری > مقاله‌ > الگوی مرد متأهل و زن اغواگر در سینما

الگوی مرد متأهل و زن اغواگر در سینما

1403-10-15
دسته‌بندی ساختاری، سرویس‌های سایت، سینما و تلویزیون ایران، سینما و تلویزیون غرب، مطالب سایت، مقاله‌
زن اغواگر

نویسنده: محمدعلی چوپانیان | کالبدشکافی اثرات یک روایت سینمایی

چند روز قبل فیلم باترفیلد هشت(1960 – دانیل مان) را تماشا می‌کردم. همان اوایل فیلم شباهت عجیب الیزابت تیلور با هانیه توسلی توجهم را جلب کرد.

کمی جلوتر که رفتم شباهت داستان این فیلم قدیمی آمریکایی با سریال میوۀ ممنوعه(1386 – حسن فتحی) و همچنین سریال ماه و پلنگ(1395 – احمد امینی) باز هم توجهم را بیشتر جلب کرد.

فیلم که به آخر رسید متوجه شدم فیلم باترفیلد8 چقدر شبیه فیلم شوکران(1377 – بهروز افخمی) و فیلم زندگی خصوصی(1390 – محمدحسین فرح‌بخش) نیز هست.

حتماً دلتان می‌خواهد بدانید داستان فیلم باترفیلد8 از چه قرار است؟

داستان فیلم باترفیلد8

یک مرد متأهل به نام آقای لیگت دلبستۀ زنی فاحشه به نام گلوریا می‌شود. آقای لیگت دل به دریا می‌زند و از گلوریا خواستگاری می‌کند. مادرزن آقای لیگت به فساد اخلاقی دامادش پی برده و به دخترش توصیه می‌کند از شوهرش طلاق بگیرد. زن می‌گوید صبر می‌کنم تا او روزی به سوی من بازگردد.

در پایان فیلم، گلوریا که از رفتار متناقض آقای لیگت سرخورده شده، از او فرار می‌کند و در نهایت به دلیل سرعت بالای اتومبیلش در دره‌ای سقوط کرده و می‌میرد. آقای لیگت سرافکنده و پشیمان به خانه و نزد همسرش برمی‌گردد.

باترفیلد8 کلیشه‌ای پولساز در ایران

داستان را خواندید. حتماً شما هم به شباهت آن با سریال‌های میوۀ ممنوعه و ماه پلنگ و نیز و فیلم‌های شوکران و زندگی خصوصی پی‌برده‌اید.

با بررسی ساده‌ای متوجه می‌شویم که فیلم‌های قبل از انقلاب، کپی فیلم‌های خارجی بودند چون این فیلم‌ها، قبل از نسخه‌های کپی‌شدۀ ایرانی ساخته شده‌اند؛ مثلاً فیلم باترفیلد8 در سال 1339 شمسی ساخته شده است و سینمای فیلمفارسی ایران با محوریت رابطۀ زن فاحشه و مرد متأهل در دهۀ چهل به اوج خود می‌رسد.

البته کپی‌کاری امری رایج در سینمای جهان است، چون سینما در غرب چندین سال زودتر از شرق پا گرفت و تقلب سینماگران شرق از روی دست کارگردانان چشم‌آبی امری بدیهی است؛ مانند کپی‌هایی که فیلم‌سازان ایرانی و هندی از کارهای آمریکایی و اروپایی می‌ساختند و می‌سازند.

گلوریا شخصیت اصلی باترفیلد8 زن جوان فاحشه‌ای است که روزگارش را در مشروب‌خوری‌ها و کلوپ‌های شبانه یا همان کاباره با مردان پولدار می‌گذراند.

کاراکتر سینمایی زن فاحشه و اغواگر در کشوری مانند آمریکا که طی چند قرن با اقتصاد و فرهنگ لیبرالی همۀ موانع فحشا را از پیش پای مردمانش برداشته است، کاراکتری واقعی، ملموس و رایج است.

این کاراکتر وقیح، همزمان با هجوم فرهنگ وحشی غرب به ایران پا به سینمای ایران می‌گذارد و تا پایان دورۀ پهلوی آخر، به زور نقش بازی می‌کند.

لازم به ذکر است که کاباره و فاحشه‌خانه در ایران عمر بسیار کوتاهی داشته؛ به اندازۀ دو دهۀ آخر حکومت پهلویِ آخر در جغرافیایی بسیار محدود در حد منطقۀ شهرنو در تهران و لکه‌هایی کوچک در چند شهر بزرگ اما به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این ویروس وارداتی به کلی از تن و بدن پاک میهن زدوده شد و جامعۀ اصیل ایرانی، این عارضۀ ضد فرهنگی را برنتابید چون آن را لکۀ ننگی می‌دانست.

ماجرای ورود و خروج زن فاحشه به زندگی یک مرد متأهل و هوس‌باز در سینمای قبل از انقلاب ماجرایی پرتکرار بود ولی در سینمای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این داستان شکل و شمایل دیگری پیدا کرد؛ زن فاحشه آب توبه را سرکشید و فقط زن اغواگری بود که بنا به دلایلی با مرد متأهل که همچنان هوس‌باز بود، رابطه برقرار می‌کرد.

به‌عنوان نمونه، الگوی زن فاحشه و اغواگر در فیلم شوکران تبدیل می‌شود به یک پرستار مجرد – که البته ذاتا اغواگر و بی‌حیا هم هست – یا در سریال میوۀ ممنوعه و ماه و پلنگ وی در شمایل زن سالمی ظاهر می‌شود که به خاطر انتقام دست به اغواگری تصنعی می‌زند.

کپی ناشیانه

فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان ایرانی می‌خواهند با این تغییرات شخصیتی در کپی‌برداری از سینمای آمریکا، ناشخصیت زن فاحشه را سفیدشویی کرده و آن را در سینمای ایران جا بیندازند ولی از آن‌جایی که این کاراکتر در نهایت با مرگ فجیع از صحنۀ روزگار در فیلم حذف می‌شود و مرد به نزد همسر وفادار و فداکارش برمی‌گردد، آن سفیدشویی اثر خودش را از دست داده و هرچه کارگردان و فیلمنامه‌نویس رشته کرده بودند پنبه می‌شود و به عبارتی دم خروس بیرون می‌زند.

یعنی آن زن اغواگر و سالم که حالا به سزای اعمالش هم رسیده، سرنوشتش چیزی بهتر از سرنوشت زنان فاحشه در سینمای غرب نیست؛ مگر آنکه مثلاً متحول شده، توبه کند و به راست هدایت شود؛ مانند هستی در میوۀ ممنوعه که این تحول بسیار بسیار نچسب از آب درآمده است.

از آنجایی که کارگردان ایرانی قادر نیست کاراکتر زن فاحشه را به طور کامل وارد سینمای ایران کند او را تبدیل به زنی اغواگر با انگیزۀ انتقام(ماه و پلنگ) یا رهایی از تنهایی(پاتو زمین نذار، 1388 – ایرج قادری) می‌کند ولی غافل از آن است سیر داستان که نعل‌به‌نعل از نسخه‌های آمریکایی کپی شده، وی را همچنان در جایگاه یک زن هوس‌ران، پلید و فاحشه معرفی می‌کند؛ شخصیتی که در فرهنگ و تمدن چند هزار سالۀ ایران وجود خارجی نداشته است.

بعد از انقلاب اسلامی ایران، متأسفانه با غفلت مدیران سینما و سیما و با تلاش برخی از بازماندگان شیفتۀ  فیلم‌فارسی از دوران پهلوی همچون سعید مطلبی، ما همچنان شاهد جولان کاراکتر زن فاحشه یا همان زن اغواگر در عرصۀ ملی سینما و سیما هستیم، کاراکتری که هیچ ریشه‌ای در این آب و خاک ندارد.

ماجرای تناقض پیام داستان با پیام تصویر در سینما

سؤال بزرگ این است که پشت پردۀ ماجرای ورود و خروج زن فاحشه در زندگی مرد متأهل در زادگاه سینما یعنی سینمای آمریکا چیست؟

برای ریشه‌یابی این داستان مرموز در سینمای غرب چه فیلمی بهتر از باترفیلد8.

مخاطب باترفیلد8 به همراه شخصیت مرد یعنی آقای لیگت از تصاویر یک زندگی سرد و خشک خارج شده و وارد دنیایی مملو از شور و نشاط زنی پرجنب و جوش به نام گلوریا می‌شود؛ زنی که برای مادرش دختری مهربان و برای برادرخوانده‌اش رفیقی صمیمی و دلسوز و برای مشتریانش همچون آقای لیگت معشوقه‌ای دلربا و شیرین است.

فیلم اگرچه با مرگ گلوریا و بازگشت آقای لیگت به خانه‌اش خاتمه پیدا می‌کند اما داستان هزار و یک شب پرشور و نشاط آقای لیگت و گلوریا در ذهن مخاطب لانه کرده و او پایان مطلوب خودش را جایگزین پایان غم‌انگیز، تلخ و مثلاً عبرت آموز فیلم می‌کند.

تماشاگر فیلم باترفیلد8 تشکیل خانواده و ازدواج را بزرگ‌ترین مانع سعادت، شادمانی و ترقی آقای لیگت می‌بیند، از این رو سعی می‌کند از سبک زندگی متأهلی دوری کند.

پس اگرچه ظاهراً نصیحت اخلاقی روایت داستانی فیلم بازگشت به آغوش گرم خانواده است ولی اثر تصاویر رمانتیک و هیجان‌انگیز فیلم، مانع نفوذ این پند اخلاقی به ذهن مخاطب می‌شود.

در حقیقت، پیام ضداخلاقی روایت صامت فیلم این است که اگر طالب آن هزار و یک شب پرهیجان هستید، دم به دام ازدواج ندهید.

دو فیلم با یک بلیط

اینجاست که بار دیگر تأکید می‌کنیم: در هر فیلم ما شاهد دو روایت هستیم، روایت داستانی یا روایت ناطق و روایت تصویری یا روایت صامت.

در روایت داستانی و ناطق فیلم‌های شوکران و زندگی خصوصی، مرد به آغوش خانواده باز می‌گردد و زن اغواگر از صحنۀ روزگار حذف می‌شود اما در روایت تصویری یا صامت مرد از یک زندگی کوتاه پرشور و رؤیایی خارج شده و به زندان بی‌شور و نشاط قبلی باز می‌گردد.

در روایت داستانی سریال‌های میوه ممنوعه و ماه و پلنگ نیز زن اغواگر مانند گلوریای فیلم باترفیلد8 دچار سانحۀ تصادف رانندگی می‌شود و مرد با شرمندگی به همسر سابقش رجوع می‌کند.

با این حال، روایت تصویری فیلم، مرد را از خلوتی عاشقانه، پرشور و نشاط و رمانتیک به زندگی خسته‌کننده و پر از آدم‌های جورواجور و مسئولیت‌زا بازمی‌گرداند.

کارگردانان ایرانی در کپی‌برداری‌هایشان از این مادۀ خام داستانی، تصاویر پرشور و مهیج گردش و خوشگذرانی مرد متأهل با زن اغواگر را عیناً به نسخۀ ایرانی منتقل کرده و فقط صحنه‌هایی اروتیک را حذف می‌کنند؛ اگرچه در ارائۀ صحنه‌های رمانتیک کم نمی‌گذارند و به مخاطب کمک می‌کنند در ذهن خودش صحنه‌های اروتیک را بازسازی ‌کند، همچون فیلم دنیا (1381 – منوچهر مصیری) با بازی محمدرضا شریفی‌نیا و هدیه تهرانی.

باید دانست که نسخه‌های مثلاً بومی‌سازی شده همان اثر مخرب فیلم‌های غربی را بر ذهن مخاطب دارد؛ یعنی مخاطب اصلاً زیر بار پند اخلاقی فیلم‌هایی همچون شوکران و زندگی خصوصی و سریال‌های میوه ممنوعه و ماه و پلنگ نمی‌رود که مثلاً باید در آغوش گرم خانواده ماند و آن را رها نکرد. او ترجیح می‌دهد مجرد و خوشگذران باقی بماند.

این خاصیت بزرگ سینماست که پیام تصویری از پیام داستانی سبقت می‌گیرد؛ یعنی پیام داستانی از پیام تصویری فرسنگ‌ها عقب می‌ماند.

از آنجایی‌ که غرایز طبیعی عموم انسان‌ها بر قدرت عقل و تفکر آنان سیطره دارد، مخاطبان سینما نیز به‌خاطر ولع چشم حریص،‌ دچار چشم‌چرانی غریزی شده و از نعمت تعقل بی‌بهره می‌مانند.

بله. بر اثر تناقض داستان با تصویر ما شاهد این هستیم که به نیت یا به بهانۀ پندهای اخلاقی، سریالی سی شب در ماه مبارک رمضان مهمان خانه مردم می‌شود ولی در ناخودآگاه مخاطبان روزه‌دار بذر زندگی غربی کشت می‌شود؛ یعنی کنجد بکاری و خشخاش درو کنی.

کدام الگوی مذهبی؟!

جالب‌ترین قسمت ماجرا این است که جناب حسن فتحی، کارگردان سریال میوۀ ممنوعه مدعی می‌شود اثرش از مذهبی‌ترین مجموعه‌های بعد از انقلاب است و برای اثبات حرفش به الگوبرداری داستان سریالش از ماجرای شیخ صنعان اثر فریدالدین عطار اشاره می‌کند که البته گرایش‌های صوفیانه دارد و اصلاً نمی‌گوید که در روایت تصویری‌اش از کدام روایت‌گر غربی تقلید کرده است.

با نگاهی کلی به آثار حسن فتحی همچون مدار صفر درجه، شهرزاد، پهلوانان نمی‌میرند و حتی شب دهم متوجه خواهیم شد که بُعد ملی‌گرایی در این آثار غالب است بر وجه مذهبی. اگرچه این کارگردان، مذهب را هم از معدن اصلی‌اش کسب نمی‌کند و سراغ داستان‌سرایان و شعرای صوفی مسلک با مذهب غیر شیعی همچون عطار نیشابوری می‌رود.

متأسفانه این روزها عصاره‌گیری از منابع عرفانی محض همچون مثنوی مولوی که از جنس سلوک صوفیانه است، توسط کارگردانان ایرانی، پیرنگ مذهبی تلقی می‌شود، در حالی که مذهب راستین، مذهب عرفانِ تنها نیست بلکه عرفان و حماسه را باهم در خود جای می‌دهد.

جرم‌انگاری تعدد زوجات و روایت سینمایی مرد متأهل و زن اغواگر

در غرب دوهمسری جرم محرز است و مجازات آن مثلاً در آمریکا پنج سال حبس است.

این جرم‌انگاری با نفوذ فرهنگ مهاجم غرب به شرق هم رسوخ کرده است، به طوری که در قوانین اکثر کشورهای شرقی مانند هند، مالزی، ترکیه و فلیپین دو همسری جرم و دارای مجازات حبس می‌باشد و گاهی قانونگذار فقط برای مسلمانان استثناء قائل شده که البته آن هم مشروط به اجازۀ قاضی یا همسر است.

در کشور اسلامی خودمان ایران هم ازدواج مجدد مشروط است به اجازۀ تقریباً غیرممکن همسر اول یا اذن قاضی بنا به دلایلی معمولاً بعید مانند حبس زن به مدت بیش از پنج سال یا عقیم بودن او.

همچنین تعدد زوجات در ایران طبق قوانین قدیمی حمایت از خانواده مربوط به سال 1353 است که در قانون جدید منسوخ نشده، جرم به حساب می‌آید که از سه تا شش ماه حبس و و مبلغ هشتاد تا صد و شصت و پنج میلیون تومان هم جزای نقدی دارد و همسر اول اجازۀ طلاق پیدا می‌کند. این در حالی است که ازدواج مجددِ مرد بدون اجازۀ همسرش شرعاً صحیح است مگر آنکه بخواهد با برادرزاده یا خواهرزادۀ همسرش ازدواج کند.

جرم‌انگاری تعدد زوجات نمونه‌ای از اثرات نظم نوین جهانی است که در کلیۀ کشورهای جهان یکسان‌سازی شده است. چیزی که برخلاف نص صریح قرآن است؛ نصی که صراحت دارد مرد بنا به قدرت مالی و توانمندی مدیریتی‌اش اجازۀ سرپرستی حداکثر چهار خانواده را به شرط عدالت دارد.

فرهنگ ضدالهی غربی به‌وسیلۀ تبلیغات فمینیستی و لیبرالیستی، چنان عرف اجتماعی جامعۀ ایران اسلامی را مخدوش کرده که تعدد زوجات به هیچ عنوان قابل تحمل نیست و وضعیت چنان وخیم است که رهبر معظم انقلاب در کسوت یک مرجع عالی‌قدر و رهبر جهان اسلام در مورد تعدد زوجات می‌فرمایند: من روی این موضوع ملاحظاتی دارم و با توصیه به آن موافق نیستم.(ایسنا کد خبر 98081307991)

مکتب لیبرالیسم غربی که آموزۀ خالص شیطان است به بهانۀ کسب درآمد بیشتر، مذهب ساختگی فمینیسم را پدید آورد تا از زنان جوامع تحت سلطه‌اش همانند مردان بیگاری بکشد و چه راه حلی بهتر از تخریب بنیان خانواده به‌وسیلۀ ایجاد قوانین دست و پاگیر ازدواج برای مردان که منجر به تصویر و تصور زندان‌گونه از خانواده و ازدواج می‌شود.

شارع مقدس می‌داند غریزۀ جنس مذکر یعنی غریزۀ سرپرست، همراه با توسعۀ مالی علاقه به توسعه مسئولیت دارد و توسعۀ مسئولیتِ مرد، مقارن با تجمع افراد بیشتر در نهادهای تحت تکفل وی است.

توسعۀ خانواده، متضاد است با توسعۀ مصرف گرایی مورد نظر و مطلوب لیبرالیسم که مقارن است با اتمیزه‌سازی جامعه یا انفرادگرایی.

لیبرالیسم منفعت‌طلب دنبال خانه‌های تک‌سرنشین است؛ چرا که مثلاً یک خانوادۀ پنج‌نفره یک اجاق‌گاز و یک یخچال فریزر مصرف می‌کنند ولی پنج خانوادۀ تک نفره پنج اجاق‌گاز و پنج یخچال فریزر مصرف می‌کنند.

پس دانستیم در غرب و توابع آن، اولین اثر جرم‌انگاری تعدد زوجات، تخریب بنیاد خانواده و کسب منابع و منافع مالی بیشتر و نیز ترویج فساد به واسطۀ گسترش زنان بی‌سرپرست می‌باشد.

حمله به پیامبران

هدف دیگری که از جرم تلقی کردن تعدد زوجات مترتب می‌شود و آن نیز از حربه‌های محاربۀ شیطان ملعون با خالق بی‌همتاست، این است که انبیاء عظام را در ذهن جامعه، مجرم قلمداد کند؛ چرا که ایشان نیز عموماً تک‌همسر نبوده‌اند.

از این‌رو، انسان ساکن در دهکدۀ جهانی با کدخدایی آمریکا، پیامبران از ابراهیم تا خاتم الانبیا صلوات‌الله علیهم را معاذ الله افرادی بزه‌پیشه تصور می‌کند؛ چون تمام ایشان تعدد زوجات داشته‌اند.

اینچنین است که همواره شاهد تصویری کنایه‌آمیز و گاه هجوآمیز نسبت به تعدد زوجات انبیا در پردۀ سینمای صهیونیستی هستیم.

کالبدشکافی کهن الگوی آفرودیت

زن فاحشه با کهن‌الگوی آفرودیت یا زن اغواگر شناخته می‌شود؛ او کسی است که به‌راحتی قادر به جلب توجه مردان بوده و با در اختیار قرار دادن خویشتن، آنان را فریب می‌دهد.

آفرودیت یا زن اغواگر در سینمای غرب ملازم فاحشه‌گری است و این کهن‌الگو به هیچ عنوان قابلیت انتقال به فرهنگ ایران اسلامی را ندارد.

شما نمی‌توانید اغواگری را از این تیپ سینمایی تثبیت شده به هنرپیشه و شخصیت فیلم یا سریال‌تان منتقل کنید ولی بگویید او فاحشه نیست.

کهن‌الگوی آفرودیت وقتی در هر فیلم یا سریالی نقش بازی می‌کند، تمام سابقۀ خودش را در نزد ذهن مخاطب حاضر می‌کند.

نقش آفرودیت را در فیلم باترفیلد8 خانم الیزابت تیلور بازی می‌کند که شباهت زیادی به خانم هانیه توسلی دارد و شاید همین شباهت بوده است که خانم هانیه توسلی را در میوۀ ممنوعه و زندگی خصوصی، تبدیل می‌کند به زن اغواگر بومی شده.

در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران، زن اغواگر فاحشه تبدیل شد به زن اغواگر صیغه‌ای و همسر موقت و از آنجایی که نام همسر را به خود گرفت، ذهن مخاطب سینما و سیمای ایران را نسبت به همسر دوم تیره کرد تا جایی که در عرف جامعۀ ایران به لطف سینما و سیمای ملی نام همسر دوم مترادف شد با زن خراب، حال آنکه پنجاه سال قبل در همین ایران خودمان که بسیاری از پدربزرگان ما دو همسر داشتند هیچکس به زن دوم به چشم زن فاحشه یا زن خراب نگاه نمی‌کرد.

این یکی از هزاران عوارض تخریب‌گر تقلید و کپی‌برداری از الگوهای ضد فرهنگی سینمای غرب به‌دست کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان بی‌استعداد و بی‌توجه است.

در بین آثار ایرانی بعد از انقلاب که توانسته است همسر دوم یا زن دوم را تا حدودی از این الگوی زن فاحشه و اغواگر دور کند سریال نفس‌گرم (1394 – محمدمهدی عسگرپور) بوده است که آن هم تحت تأثیر عرف رسوب شده در پیش‌زمینۀ ذهنی مخاطب، خوب جا نگرفت؛ حتی اگر در روایت داستانی و روایت تصویری با مهارت بسیار بالا قالب‌گیری شده بود.

نتیجه‌گیری

اقتباس ناشیانه از سینمای غرب، اسب ترووایی است که در شکم خود انبوهی از ویروس‌های کشندۀ ضد تمدنی را جای داده است؛ ویروس‌هایی که در مغز و ذهن مخاطب تزریق شده و او را بیماری دلبسته به سبک زندگی غربی می‌کند.

الگوی زن اغواگر فاحشه فقط یکی از صدها الگوی کپی شده از سینمای غرب بود که در این متن، اندکی به آن پرداخته شد.

از دیگر الگوهای مخرب سینمای غرب می‌توان به دانشمند، ورزشکار، کارآفرین و فروشندۀ خستگی‌ناپذیر اشاره کرد که همه قهرمانان مکتب ملحد اومانیستی هستند و به هیچ عنوان قابلیت ندارند اسلامی‌سازی شوند؛ چون با اصلِ تکیه و توکل به نیروی الهی پروردگار تضاد کامل دارند و شعار همۀ قهرمانان اینچنینی، تکیه به خویشتن و توانایی‌های درونی است.

بهتر است داستان‌نویسان و فیلمنامه‌نویسان و فیلمسازان ما به جای کپی‌برداری با چشمان کاملاً بسته از فیلم‌های غربی، سیری داشته باشند در ادبیات شیعی و تطوری کنند در سیره و سنت رسول الله و اهل‌بیت ایشان صلواةالله علیهم تا تندیس قهرمانان روایت‌هایشان را از کهن‌الگوهای متنوع چهارده معصوم علیهم السلام و یاران و پیروان وفادارشان بتراشند.

نکتۀ آخر اینکه: یوزارسیف و مختار هر دو تعدد زوجات داشتند ولی نه در قالب و فرم سینمای غرب بلکه در شمایل واقعی فرهنگ زمانۀ خودشان و در تمدن توحیدگرای الهی.

قبلی آچار فرانسۀ انقلاب
بعدی معضل طلاق در ایران | رازهای ناگفتۀ پشت پردۀ طلاق در رسانه

مطالب مرتبط

الگوی عاشورا در محور مقاومت

1404-04-06

الگوی عاشورا در محور مقاومت

ادامه مطلب
زندگینامه شهید امیرحسین فقهی

1404-03-31

کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای

ادامه مطلب
زندگینامه فریدون عباسی

1404-03-30

کاملترین زندگینامه فریدون عباسی | مهندس هسته‌ای و نظامی

ادامه مطلب

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • رضا محمودی گفت:
    1403-11-26 در 19:11

    بسیار مطلب خوبی بود و با نگاه تیزبینانه ای نوشته شده بود

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
جدیدترین مطالب
  • الگوی عاشورا در محور مقاومت
  • کاملترین زندگینامه شهید امیرحسین فقهی | مهندس هسته‌ای
  • کاملترین زندگینامه فریدون عباسی | مهندس هسته‌ای و نظامی
  • کاملترین زندگینامه محمدمهدی طهرانچی | دانشمند هسته‌ای و رئیس دانشگاه آزاد
  • زندگینامه سردار غلامعلی رشید | کاملترین زندگینامه از نابغۀ جنگ
  • زندگینامه سردار سلامی | کاملترین زندگینامه
  • زندگینامه شهید محمد باقری | کامل‌ترین زندگینامه
  • شورای سنهدرین و تداوم عداوت: از حکم قتل مسیح تا امروز
سایت استاد فرج نژاد

مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد فرج‌نژاد در سال ۱۴۰۱ فعالیت خود را در زمینۀ تربیت نیروهای رسانه‌ای دشمن‌شناس انقلابی آغاز کرد. این مؤسسه به یاد مرحوم استاد دکتر محمدحسین فرج‌نژاد، نامگذاری شده است. استاد فرج‌نژاد طلبۀ جهادی دشمن‌شناس و استاد مبرز سواد رسانه‌ای بود که به چندین زبان تسلط داشت و صدها شاگرد در حیات کوتاه اما پربرکت خود تربیت کرد.

دسترسی سریع
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • رهگیری خرید
نماد اعتماد الکترونیک
شبکه های اجتماعی
icon--white Telegram-plane Instagram ویراستی سایت استاد فرج نژاد حساب توییتر استاد فرج نژاد حساب ایتا سایت استاد فرج نژاد Youtube

قم، خیابان بسیج (هنرستان)، جنب خیابان شهید تراب نجف‌زاده، مؤسسۀ فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد

ورود
استفاده از شماره تلفن
آیا هنوز عضو نشده اید؟ ثبت نام کنید
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ ورود به سیستم